۱۳۸۸ بهمن ۲۴, شنبه

نقدی سربسته بر بسته ای خیلی محرمانه به نام " سند ملی آموزش و پرورش " !!



خداحافظی با 3 ماه تعطیلی

اخیرا دبیر کل شورای عالی آموزش و پرورش در مصاحبه ای با خبر آنلاین جزییات جدیدی از سند ملی آموزش و پرورش را مطرح کرده است .

بر اساس این سند، مقاطع تحصیلی تغییر می یابد و تعطیلات تابستانی، در طول سال توزیع می شوند.

ادغام مدارس استثنایی و استعدادهای درخشان در مدارس عادی، کاهش رشته های کاردانش و اصلاح شیوه های جذب معلم، از دیگر الزامات اجرایی پیش بینی شده در این سند است.


متن کامل را در پایین بخوانید ( 1 )

با این که نام این " بسته محرمانه " سند ملی آموزش و پرورش نام دارد اما می توان گفت که اکثریت قریب به اتفاق معلمان ، مردم و کارشناسان ( غیر دولتی ) از محتوای آن خبری ندارند و با این که بیش از 2 سال از آغاز تدوین این سند می گذرد اما مسئولان همچنان ترجیح می دهند که با اطلاع رسانی قطره ای ، افکار عمومی را در بی خبری نگاه دارند !

البته جزییاتی قبلا به صورت جسته و گریخته در مورد " سند ملی آموزش و پرورش " منتشر گردیده است . مسائلی نظیر تقسیم دوره آموزش در مدارس به دو دوره 6 ساله ، رسمی شدن دوره پیش دبستانی ، تغییر نظام ارزشیابی که البته از دوره دبستان آغاز شده است و... از مهم ترین نکات مطرح شده در گفته های اخیر مسئولان است .

عدم انتشار پیش نویس و یا جزییات این سند موید این موضوع است که مسئولان از نقد و ارزیابی عملکرد گریزان و هراسانند و احتمالا ترجیح می دهند که پس از تصویب نهایی بدنه آموزش و پرورش و افکار عمومی را در برابر" یک عمل انجام شده " قرار دهند !

هرچند اعلام قبلی وزیر آموزش و پرورش مبنی بر حذف دوره راهنمایی موجی از مخالفت عمومی را برانگیخت اما سرانجام وزیر این دولت مجبور به عقب نشینی و پس گرفتن حرف های خود شد !

شاید مسئولان و سیاست گزاران پشت درهای بسته و نگران از آن چه در این 2 سال رشته کرده اند مصلحت را در این دیده اند که به آرامی و تدریجا افکار عمومی را تست کنند تا مبادا کل این سند زیر سوال برود !

به نقل از جام جم آنلاین ، دبیر کل شورای عالی آموزش و پرورش پشتوانه این سند را نظر و تصمیم بیش از 550 نفر کارشناس دانسته است ؛ حال اگر این سند چنین ریشه ای دارد پس عدم انتشار آن در عموم نشان از چیست ؟

در عین حال آقای نوید ادهم از رسانه ها انتظار دارد که برای سندی که تاکنون آن را ندیده اند زمینه سازی و بستر سازی کنند ! ( منبع : جام جم آنلاین - 28/10/ 1388

حال باید به صورت جدی این پرسش را مطرح کرد که درصد موفقیت این سند که متصف به صفت " ملی " شده است تا چه میزان است ؟

اگر قرار باشد بر طبق این سند سه ماه تعطیلی تابستان را تعطیل کرده و قمستی از آن را در بین فصول سال توزیع کنیم در وهله اول وضعیت حقوق و مزایای معلمان چگونه خواهد شد ؟

این یک واقعیت است که علی رغم تبلیغات فراوان و وسیعی که قبل از انتخابات دهم ریاست جمهوری در مورد اجرای قانون مدیریت خدمات کشوری صورت گرفت تاکنون این قانون به صورت کامل برای فرهنگیان اجرا نشده است !

تنها چیزی که از این تبلیغات عاید معلمان شد افزایش درصد اندکی حتی پایین تر از نرخ مشخص شده در برنامه چهارم توسعه بود که در میانه " تورم و گرانی " به کلی رنگ باخت !


به عنوان مثال ، آیا طبق بند 7 ماده 68 مبالغی نظیر هزینه سفر ، نوبت کاری و یا سختی کار در فصلی مانند تابستان و... تعلق خواهد گرفت ؟

آیا اگر قرار باشد دانش آموزان در فصل تابستان در مدارس حضور یابند امکانات متناسب با شرایط آب و هوایی در مدارس برقرار خواهد بود ؟

بسیاری از مدارس ما صرف نظر از برخی فاکتورهای ایمنی ، هنوز سیستم گرمایشی و یا سرمایشی مشخص و یا استانداردی ندارند !

چگونه دبیر شورای عالی آموزش و پرورش با قطعیت از حذف تعطیلات تابستانی سخن می گوید در حالی که پس از گذشت 5 ماه از آغاز سال تحصیلی هنوز سرانه دانش آموزی مدارس پرداخت نشده است !


آیا قرار است مدارس با کدام اعتبارات اداره شوند ؟

آیا دبیر کل شورای عالی آموزش و پرورش به نظر سنجی از بدنه آموزش و پرورش پرداخته اند و یا این که مطابق با طبیعت " ستاد نشینان " مدارس را ماشین اجرای بخشنامه فرض کرده اند !


بدون همراهی و یا پذیرش و توجیه بدنه هر طرح و یا برنامه ای در آموزش و پرورش محکوم به شکست خواهد بود ...


( 1 )

خداحافظی با 3 ماه تعطیلی

جامعه > آموزش - سند ملی آموزش و پرورش پس از سال ها جلسه و تحلیل، دارد به متنی نهایی تبدیل می شود. بر اساس این سند، مقاطع تحصیلی تغییر می یابد و تعطیلات تابستانی، در طول سال توزیع می شوند.

ادغام مدارس استثنایی و استعدادهای درخشان در مدارس عادی، کاهش رشته های کاردانش و اصلاح شیوه های جذب معلم، از دیگر الزامات اجرایی پیش بینی شده در این سند است. برای بررسی دقیق تر این سند و اهداف و چالش های آن به سراغ مهندس مهدی نوید ادهم، دبیر کل شورایعالی آموزش و پرورش و یکی از عوامل موثر در تدوین سند ملی تحول آموزش و پرورش رفتیم

آقای نوید ادهم! مصاحبه مان راجع به تغییر ساختار نظام آموزشی است و اتفاقاتی که قرار است در آینده ای نزدیک یا دور بیافتد. حالا قرار است که این اتفاقات در آینده نزدیک باشد یا دور؟

در مورد زمان اجرایش هنوز بحث نشده است و جزء موضوعاتی است که در دستور کار شورای عالی است که تصمیم گیری شود.


شورای عالی بر چه مبنایی زمان تغییر ساختار را تعیین خواهد کرد و فکر می کنید این زمان، بر کارآمد بودن این تغییرات چه تاثیری دارد؟

اجازه دهید من ابتدا یک تصویر کلی از سند فرادست این تغییرات یعنی سند می تحول آموزش و پرورش ارایه کنم. بر اساس مصوبه شورای عالی آموزش و پرورش ما مسئول شدیم که طرحی برای تحول راهبردی آموزش و پرورش تدوین کنیم. تدوین این طرح مقارن شد با الزام قانونی که همه دستگاه ها پیدا کردند که ذیل سند چشم انداز بیست ساله کشور، سند راهبردی خودشان را تعیین کنند لذا ما این فرصت را مغتنم شمردیم و وارد این میدان شدیم و جمعی از متخصصان و صاحب نظران تعلیم و تربیت درصدد برآمدند که سند تحول راهبردی آموزش و پرورش را تا بیست سال آینده تولید کنند که خوشبختانه این کار امروزه انجام شده و تحت عنوان بسته سند ملی تحول آموزش و پرورش آماده است که بخش هایی از آن در شورای عالی آموزش و پرورش، مجلس شورای اسلامی یا شورای عالی انقلاب فرهنگی در دستور کار و بررسی و انشاالله تصویب است. یکی از بحثهای جدی که ما در این زمینه داشتیم و داریم ، تاکید مقام معظم رهبری بود مبنی بر اینکه این آموزش پرورش ما یک آموزش و پرورش وارداتی است و مبتنی بر فلسفه تعلیم و تربیت اسلامی نیست و بر این مبنا طراحی و تدوین نشده است.

چون ما در کشورمان یک فلسفه مدون و مصوب در زمنیه تعلیم و تربیت نداشتیم لذا این موضوع را هم در دستور کار قرار دادیم و با یک تلاش بسیار گسترده و عمیق سعی کردیم با الهام از مبانی نظری که بیشتر هم ناظر به فلسفه صدرایی است و با تاکید بر آیات و روایات و یافته های علمی، تحقیقی، پژوهشی و روانشناسی در ابعاد مختلف بتوانیم فلسفه ای را متناسب با اهداف بلند تربیت دینی طراحی کنیم که این مجموعه هم امروزه خوشبختانه آماده است و بسیاری از صاحبنظران کشور این را دیده اند، بررسی کرده اند و اعلام نظر کرده اند. مجموعه اینها آن چیزی است که تحت عنوان بسته سند ملی آموزش پرورش از آن نام می بریم.

این منشا یک تحول بنیادی است و این تحول همه ابعاد آموزش و پرورش را دربرمی گیرد؛ هم مبانی نظری و هم مولفه های راهبردی و عملیاتی که راجع به معلم، روش تدریس، محتوای آموزشی، اهداف و رویکردها، ساختار، شیوه های ارزشیابی، مدیریت آموزشی حتی فضای فیزیکی بحث هایی را در این سند کرده ایم که یکی از اجزای کوچکش تغییر ساختار دوره های تحصیلی است. بنابراین اگر قرار باشد روزی تحول آموزش و پرورش را آغاز کنیم همه این مجموعه با هم باید دستخوش تغییر شود تا بتوانیم یک آموزش و پرورش کارآمد و اثربخش و مطلوب داشته باشیم.

به نظر شما کمی دیر نشده است؟ به دلیل اینکه ما پنج سال از این بیست سالی را پشت سر گذاشته ایم و در واقع در این دوره زمانی، به جای طی مسیر، در حال تدوین سند چشم انداز بیست ساله آموزش و پرورش بودیم. امیدوار هستید که این تعلل و گذشت زمان را در پانزده سال آینده بتوانیم جبران کنیم؟

به نظر من تغییر در آموزش پرورش یک امر مستمر و بطئی است و همواره باید تحول در آموزش و پرورش اتفاق بیافتد حالا چه خرد چه کلان. دلیلش این است که نهاد آموزش و پرورش به عنوان یک نهاد فرهنگی و تربیتی، رسالت دارد تحولات محیطی را متناسب سازی کند و در اختیار کودک و نوجوان قرار بدهد و آنها را برای زندگی کردن در دنیای امروز و فردا آماده کند. چون تحولات محیطی به خصوص در زمانه ما با سرعت و شدت جریان دارد، بنابراین انتقال این تحولات، انتقال آخرین یافته های علمی، آخرین تجربیات، آخرین یافته های پژوهشی به نسل جوان یک امر مستمر است. نماد مشخص این تغییرات را در تحولات تکنولوژیک می بینیم. ما تا آمدیم به بچه ها کامپیوتر یاد دهیم و فرآیند برنامه ریزی را طی کنیم و بچه ها را با پی سی آشنا کنیم کامپیوتر پنتیوم 4 به بازار آمد. تا آمدیم بچه ها را با این آشنا کنیم ورژن بعدیش آمد تا می آییم با یک نرم افزار آشنا کنیم نسخه بعدی وارد بازار می شود. همیشه باید این تغییرات انجام شود در عین حال من این یادآوری را قبول دارم که دست اندرکاران و مدیران و برنامه ریزان باید تلاش کنند که زمان را از دست ندهند.

در واقع شما معتقدید که تکنولوژی از نظام اداری آموزش و پرورش جلو می زند.

بله. در تمام دنیا الان این بحث است. نظام های آموزشی نه فقط در کشور ما بلکه در تمام کشورهای دنیا معمولا از تحولات تکنولوژیک عقب تر هستند؛ چون تغییر در نظام های آموزشی زمان بر است اما سرعت تغییرات تکنولوژیک بالا است به همین دلیل امروز اصلا در فرآیند آموزش با تغییرات جدی روبه رو شدیم. یک روزی می گفتند که بچه ها را به مدرسه می فرستیم بعد هم به دبیرستان و هنرستان و ... حتی دانشگاه ابتدا آموزش ببینند و بعد وارد بازار کار بشوند یعنی ابتدا یک دوره دوازده یا شانزده ساله آموزش را طی می کردند سپس با توانمندی های لازم و صلاحیت ها وارد بازار کار می شدند. آموزش ها هم عمدتا جنبه نظری داشت. مثلا آموزش های فنی و حرفه ای را از تجزیه و تحلیل شغل، کار آغاز می کردیم.

یک نیازسنجی می کردیم که بازار کار و اشتغال به چه مهارت ها و توانمندی هایی نیاز دارد؛ آن مشاغل را احیاء می کردیم؛ می آوردیم تجزیه و تحلیل می کردیم می گفتیم چه مهارت هایی را باید در کتاب درسی در مدرسه به بچه ها یاد بدهیم که وقتی از آن سیستم آمد بیرون، بتواند در آن شغل فعال شود و بتواند آن کار را انجام بدهد. شعار کلی ما این بود که ابتدا آموزش سپس کار. امروزه به دلیل تحولات بسیار سریع و جدی که در بازار کار و اشتغال به وجود می آید دیگر نمی شود گفت اول آموزش سپس کار. الان باید بگوییم آموزش حین کار و کار حین آموزش. یک سری آموزش های پایه را ما بدهیم اما آموزش های مقدار تخصصی تر که به بحث اشتغال می انجامد را همان زمان که طرف دارد کار می کند باید بیاموزد و همان زمان که دارد آموزش می بیند باید به میدان کار وارد شود. لذا اصلا چرخه آموزش به دلیل تحولات محیط دارد تغییر می کند.

همانطور که اشاره کردید تکنولوژی سرعت رشد شدیدی دارد و نظام اداری پشت سر آن حرکت می کند. فکر نمی کنید که آزاد سازی بیشتر بازار آموزش بتواند به ما کمک کند که این فاصله را کم کنیم؟ به عنوان مثال در طرح سند ملی تحول راهبردی، ادغام مدارس استعدادهای درخشان در مدارس عادی پیش بینی شده است در حالی که شاید بخش خصوصی تمایل داشته باشد مدارس ویژه ای را داشته باشد که از لحاظ محتوای آموزشی و روش ها خیلی جلوتر از سیستم موجود باشند. فکر می کنید اگر چنین اجازه ای را می دادید بهتر نبود؟

آموزشی که ما در آموزش و پرورش به بچه ها می دهیم یک نوع آموزش رسمی و عمومی است. یعنی همه شهروندان این مرز و بوم حداقلی از صلاحیت ها و شایستگی های لازم را باید کسب کنند و این رسالت دولت هست، هم از منظر مبانی اعتقادی و دینی ما و هم از منظر قانون اساسی و هم حقوق بشری که همه شهروندان باید آن قابلیت ها را کسب کنند. لذا نقش حاکمیت را نمی شود کمرنگ کرد و حاکمیت باید بتواند بچه ها را از نظر دانش، بینش، مهارت و ... به حدی برساند و ملتی را تربیت کند که توانایی ملت سازی و دولت سازی داشته باشند؛ وجه مشترک با هم داشته باشند؛ بتوانند با هم ارتباط برقرار کنند و یک زندگی خوب و خوشی را برای خودشان رقم بزنند. این رسالت را از دوش دولت نمی شود برداشت.

قانون اساسی ما هم این اجازه را نداده است و این رسالت اصلی دولت است. اما اجرای این آرمان و ماموریت و رسالت را می توان به بخش خصوصی سپرد. همچنان که شما الان شاهد هستید که ما به گونه های مختلف سعی کردیم از توانمندی بخش غیردولتی در فرآیند تعلیم و تربیت استفاده کنیم که نمونه اش مدارس غیردولتی ، مدارس هئیت امنایی و الگوهای مشابه است. اما اینکه بخواهیم همه چیز را واگذار کنیم و دولت هیچ نقشی نداشته باشد همچنان که در بخشی از اقتصاد و امثالهم اتفاق می افتد ، نه! این در دنیای تعلیم و تربیت به صلاح نیست.

کشورهایی هم که در دو سه دهه گذشته به سمت عدم تمرکز پیش رفتند، این روزها احساس می کنند که تجربه ناموفقی بود و الان دارند به وضعیت سابق برمی گردند. مثلا تاریخ یک کشور را باید به صورت متمرکز تدوین کرد و یک تعریف واحد از تاریخ ارائه داد. به ویژه در کشوری مثل کشور ما که اقوام زیادی وجود دارند و حساسیت های مختلفی بین فرهنگ ها و خرده فرهنگ ها وجود دارد، نمی شود انواع و اقسام تعاریف را ارائه داد. شهروندان باید با یک وحدت ملی و با یک هویت ملی دور هم جمع شوند و آموزشهای لازم را ببینند.

یکسری موارد تابع سیاست های نظام است مثل همین نگاهی که به تاریخ وجود دارد ولی به لحاظ تکنولوژی آموزشی و دروسی که جنبه فنی و علوم پایه دارد، اینکه اختیار را بدهیم به برخی از مدارس که برنامه های جلوتری از این روند سرعت لاک پشتی مدارس دولتی داشته باشند و درواقع بتوانند پیشتاز باشند همچنان که در صدر شکل گیری نظام آموزشی، مدارس پیشتاز را داشتیم، چه ایرادی دارد؟ فکر می کنید سند تحول، راه را بر این موضوع نمی بندد؟

خیر. در سند تحول، با حفظ آن نخ تسبیح وحدت ملی و اصول وحدت آفرین که هویت ملی ما را مخدوش نکند در آنجا اختیاراتی داریم که نمونه اش را عرض کردم به مدارس غیردولتی و مدارس هئیت امنایی این اختیارات داده شده است. من سوال قبلی شما را به اینگونه هم می توانم پاسخ بدهم که زمان را چگونه ما میتوانیم تقلیل بدهیم که متناسب با این تحولات باشد؟ این تحولاتی را که ما پیش بینی کردیم تحت عنوان سند ملی، شروعش چون یک تحولات جدی را در سیستم می طلبد احتمالا زمان بر خواهد بود اما کاری که کردیم این که از روزی که آن را کلید زدیم گفتیم در کارهای جاریمان هم با نگاه تحولی، اقدام به تصمیم گیری و برنامه ریزی و اجرا کنیم.

به همین دلیل در این ایام که مشغول تدوین این سند ملی بودیم خیلی از طرح های تحولی اساسی را انجام دادیم بدون اینکه سروصدایی در سیستم ایجاد شود. مثلا شیوه ارزشیابی و امتحان گرفتن در مدارس را از روزی که این نظام به این شکل و شمایل ایجاد شد، متحول کردیم. تا دو سه سال پیش شیوه ارزشیابی کمی بود، ارزشیابی تراکمی بود یعنی ما با نمره بچه هایمان را می سنجیدیم هفده و بیست و پنج صدم که با هفده و نیم خیلی فرق داشت و در دبستان باعث رنجش خاطر بچه ها وخانواده ها می شد. ما آمدیم این شیوه کمی را به شیوه کیفی تغییر دادیم یعنی به ارزشیابی کیفی یا توصیفی. به جای اینکه بگوییم نمره یک دانش آموز هفده و بیست و پنج صدم شد می گوییم که خوب، خیلی خوب یا عالی است و با این روش سعی کردیم که اضطراب نمره را از بین ببریم. این کار یک فرآیندی را طی کرد. چون در این مسیر ما تلاشمان بر این است که امتحان را از حالت تراکم که فقط در یک ثلث از بچه امتحان گرفته می شود خارج کنیم.

دیگر ثلث اول، ثلث دوم و سوم با این روش جدید الان دیگر در مدارس نداریم بلکه در طول سال عملیات، رفتار، دانش و مهارت بچه زیر نگاه تیزبین معلم قرار دارد و معلم بر اساس بارمی که دارد فعالیت یادگیری دانش آموز را یادداشت می کند و پایان سال نتیجه می گیرد که دانش آموز می تواند برود کلاس بالاتر یا نه. یعنی ارزیابی تحصیلی، هم کیفی شده است هم مستمر. این یک تحول بسیار بسیار جدی است که در سیستم اتفاق افتاده است بدون این که سروصدایی داشته باشد.

یکی از مواردی که در سند تحول پیش بینی کردید توسعه جدی تر دوره های غیر علوم پایه است یعنی آموزش مهارت های فنی در دوره متوسطه. فکر می کنید مشارکت بخش خصوصی و به ویژه صنایع در این زمینه برای ایجاد رشته های جدید چقدر می تواند موثر باشد؟ آیا خوشبین هستید که آموزش و پرورش بتواند نیازهای مثلا ده سال پانزده سال آینده را که در بخش های مختلف به وجود می آید پیشاپیش آموزش دهد و برای آنها نیروهای انسانی کارآمد تربیت کند تا آنها مجبور نشوند دوره هایی را به شکل پس از فارغ التحصیلی و طولانی مدت درون خودشان داشته باشند؟

با آن توضیحی که من خدمتتان دادم در این تغییرات برخلاف وضع موجود، تصمیم نداریم آموزش های تخصصی که به اشتغال بینجامد را در مدارس توسعه بدهیم. در سند ملی نیز چنین چیزی نداریم. اسم وضعیتی را که دنبال می کنیم، گذاشته ایم تخصص گرایی نرم، یعنی فقط آن آموزش های فنی حرفه ای و عمومی را در مدارس ارایه می دهیم که مبنا و اساس ورود به دنیای کار هست اما موضوعات تخصصی اش را به دوران کار و خود واحدهای کاری و سازمان های ذیربط واگذار کردیم. به عنوان مثال الان اگر در رشته های فنی و حرفه ای یا کارودانش بالای پانصد ششصد رشته داریم انواع و اقسام رشته ها، کتابها، معلم ها و هنرستان ها را داریم اینها را میخواهیم جمع کنیم و به آن مبانی آموزشهای فنی و حرفه ای و کارودانش بپردازیم. در حقیقت بر ضرورت تقویت مهارت بچه ها تاکید داریم و این که دانش آموزان باید با دست قوی و ذهن قوی وارد بازار کار شوند.

اما معتقد نیستیم آن ریزه کاری های آموزش فنی و حرفه ای را هم ما اینجا آموزش دهیم. یکی دیگر از کارهایی که در این سند کردیم و فکر می کنم منشاءیک تحول جدی می شود، این است که گفتیم روح حاکم بر آموزش های فنی و حرفه ای را باید از دبستان آغاز کرد. نگاه به کار و کارآفرین بودن بحثی است که باید در ابتدایی شکل بگیرد. کارآفرینان چه کسانی هستند؟ آنان که ذهن پرسشی دارند، آن کسی که توانایی تصمیم گیری دارد و ریسک پذیر است و ... اینها بحث هایی است که از ابتدایی و راهنمایی باید آغاز شود.

آن سوالی را هم که به بخش خصوصی اشاره کردید قطعا جزو بحث های جدی ما است که از همه نهادها و توانمندی های خارج از جامعه استفاده کنیم. یادآوری کنم امروز تحلیل می شود که یکی از دلایل شکست تغییر نظام آموزشی کنونی این است که متاسفانه علیرغم این که مطالعات خوبی رویش انجام شده بود چرا به شکست انجامید یکی از دلایلش عدم همپایی بخشهای غیردولتی و حتی عدم همپایی بخش های دولتی غیر آموزش و پرورش در اجرای این نظا بود. چون مثلا پیش دانشگاهی را قرار نبود آموزش و پرورش اجرا کند قرار بود دانشگاه ها اجرا کنند یا با مشارکت آموزش و پرورش؛ اما آنها زیر بار این قضیه نرفتند و باری شد بر دوش آموزش و پرورش و شد مشکلی بر مشکلات ما.

یکی از نقش هایی که آموزش و پرورش در سال های اخیر به شکل غیررسمی ایفا می کرده و در واقع از سال ها قبل بر عهده داشت، نقش سرگرم کننده بود. یعنی دانش آموزان را با این نیت به مدارس می فرستادند که ورودشان به بازار کار و جامعه به تاخیر بیافتد. به دلیل این که هرم جمعیتی یک نقاط بحران داشت و در طراحی تحولات آموزشی، تعدیل بحران نیز مورد نظر بود. در این سند ملی تحول چقدر به این موضوع توجه شده و اینکه برای درمانش باید چکار کرد؟

بله این یک بحث جدی است و واژه سرگرم کنندگی را رویش نمی گذارم اما اینکه از منظر تقسیم کار ملی به عنوان یک نهاد از مجموعه حاکمیت وظیفه داریم به گونه ای به بچه ها سرویس بدهیم که مراحل رشدشان را به طور طبیعی و با حداقل هزینه برای نظام سپری کنند، یک مقوله جدی است. همین امسال هم که ما بحث داشتیم که سن ورود را پنج ساله یا شش ساله بگیریم خب یک بحث این بود که اگر پنج ساله بگیریم سن خروج هفده سالگی می شود و زمان سربازی سن هجده سالگی است که یک سال فاصله است.اگر سن ورود را شش سال تمام بگیریم سن خروج هجده سالگی می شود.

این بحث بود که نگهداری بچه ها در سن هفده هجده سالگی برای خانواده، جامعه و حاکمیت هم از نظر هزینه های مالی و هم ازنظر غیرمالی مقرون به صرفه تر است یا نگهداری بچه ها در سن پنج شش سالگی؟ کدام بیشتر هزینه می برد؟ کدام آسیب پذیرتر هست در این شرایط سنی؟ اینها بحث های جدی است که در تصمیم گیری کلان نظام باید به آنها توجه شود. ما در این سند سعی کردیم فرآیندی را طراحی کنیم که هم با شرایط رشد بچه ها همخوانی داشته باشد و مراحل رشدشان را به طور مطلوب بتوانند طی کنند و هم حداقل هزینه را برای خانواده و حاکمیت داشته باشند.

تغییر تعطیلات و کوچک کردن تابستان هم با همین نگاه بوده است؟

یکی از دستاوردهای خوب سند اگر در مراجع ذیربط به تصویب برسد که یک جراحی در سیستم است و من معتقدم اگر ما در آموزش و پرورش موفق بشویم این تغییر را انجام بدهیم در همه نهادها تاثیر دارد، تغییر تعطیلاتی است که الان داریم. تعطیلات امروز به شدت آسیب زا است و همگان اذعان دارند که سه ماه تحصیلی، فاصله بین یادگیری ایجاد می کند. معمولا وقتی بچه ها به مدرسه می آیند یک ماه اول را به مرور آن چیزی می گذرانند که در سه ماه قبل خوانده اند و الان یادشان رفته است و باید یادآوری شود. اما اگر ما بتوانیم این تعطیلات را کوتاه کنیم و به اقتضای تحولات محیط و شرایط فصلی و شرایط اقلیمی در استان ها بتوانیم در کل سال پراکنده کنیم، به نظرم یک تحول اساسی رخ می دهد.

تحول شرایط زیست و تغییر اقلیم را هم در نظر گرفته اید؟ مثلا اینکه کشاورزی که شغل عمده بوده، جای خود را به شغل های دیگر داده است.

بله هم تغییرات مشاغل مورد توجه بوده است هم تغییرات اقلیمی. الان کل کشور ما تابستان شان از خرداد شروع میشود تا اول مهر در صورتی که می دانید در بعضی از استانها و در مناطق گرمسیر از شدت گرما در اردیبهشت و خرداد ماه بچه ها نمی توانند سر کلاس باشند و نقطه مقابلش در زمستان استان هایی را داریم که رفتن به مدرسه در دی و بهمن برای بچه های کوچک بسیار رنجش آور است. الحمدالله کشور بزرگی داریم با اقلیم های آب و هوایی متنوع که البته خودش فرصتی است اگر بتوانیم خوب مدیریت کنیم. اما از منظر آموزشی همه را در یک قالب گنجاندن آسیب زا است. کل سیستم اینگونه شکل گرفته است و به این راحتی هم سیستم تحمل این تغییرات را ندارد. یک تجربه اش را داریم که اوایل انقلاب زمان مرحوم شهید رجایی که آمدند تعطیلات نوروز را از دو هفته به یک هفته تقلیل بدهند جامعه همراهی نکرد. توزیع تعطیلات تابستانی در طول سال، یک تغییر بسیار شگرف و موثر و اثربخشی است که ما پیشنهاد کردیم اگر مقبول بیفتد و مورد تایید قرار گیرد.

خاطرم هست که روی دیوار مدرسه ای شعاری از عصر انقلاب به یادگار مانده بود که نوشته بودند تعطیلات پنج روزه توطئه آمریکاست. به هر حال بچه ها تمایل به تعطیل بودن دارند و زمانی که از تابستانشان کم کنیم حتی اگر این تعطیلات به سایر فصل ها انتقال پیدا کند، یک نوع واکنش منفی در دانش آموزان به وجود می آورد و ممکن است که دانش آموزان به آن روح سند ملی توجه نکنند چون چیزهایی را که می بینند تغییرات فرمی هست مثل تغییر مقطع، تغییر دوره تحصیلی و ... برای اینکه بهتر بدانند این سند اهداف بلندتری دارد و تغییرات فرمی هم در جهت تحولات جدیتری هست چه کاری می کنید؟ که در واقع آمادگی ذهنی دانش آموزان افزایش پیدا کند؟

من معتقدم نه تنها دانش آموزان بلکه معلمین، همکاران و کارشناسان و خانواده ها در مقابل تغییر به طور طبیعی مقاوم هستند. یک دلیلی که من زمان برای انجام تغییری که شما در ابتدا سوال کردید تعیین نکردم و پاسخ ندادم این است که به نظر من بعد از این که این فرآیند بررسی و تصویب این سند را ما طی کردیم باید به بستر آفرینی اجتماعی بیندیشیم که چگونه می شود جامعه و باورهای فرهنگی جامعه را برای پذیرش این تغییر آماده کرد. این خودش یک پروسه است و یک مدیریت تغییر می طلبد که برنامه ریزی شود که از رسانه ها چگونه ما می توانیم کمک بگیریم تا این باور در جامعه ایجاد شود که باید تغییر کند. چون معمولا کسی دست به درمان می زند که باور کرده باشد مریض است. اما کسی که وضع موجود خودش را مطلوب می بیند هیچ وقت دنبال تغییر دادن وضع موجود نیست و می گوید همین خوب است و ادامه اش می دهد. زمانی آدم دست به تحول می زند که ناکارآمدی وضع موجود برایش باور شده باشد. این باورمند کردن افراد چه کودک، چه نوجوان، چه معلم و چه خانواده، هرچند جراحی است و دردآور و رنجش آور و آسیب زا ولی در درازمدت می تواند اثر مثبتی داشته باشد و خود این یک پروژه است و کاری است که ما یک کار اصلی هم روی مدل اجرایی تحول انجام داده ایم. قطعا ما نیاز داریم پیشگامان تحولی داشته باشیم و افرادی، این پیام را خوب دریافت کنند و خوب بتوانند تبیین کنند، بحثهای فرهنگیش را باید آماده کنیم و ...

کشورهایی که دست به تغییرات این چنینی در نظام آموزشی زدند و میتوانیم به عنوان الگو استفاده کنیم کدام کشورها هستند؟

اکثر کشورها در سال های اخیر درگیر تغییر در نظام های آموزشی هستند و به زعم من تحول در نظام آموزشی، امروزه مطالبه جهانی است. علتش را هم عرض کردم به دلیل تحولاتی که در ابعاد و حوزه های سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، تکنولوژیک و فرهنگی انجام شده، آموزش و پرورش که پل ارتباطی بین این حوزه ها و نسل جوان است باید بتواند تغییر کند. کمتر کشوری را شما می بینید که چنین تغییراتی نداشته باشد. ما تعدادی از کارشناسان برنامه ریزی درسی ژاپن را به ایران دعوت کرده بودیم اینها می گفتند ما یک برنامه ده ساله ریخته ایم که دارد تمام می شود و برنامه جدیدمان را مشغول هستیم و داریم با یک نگاه تحولی تدوین می کنیم. تقریبا همه کشورها مشابه این را دارند.

من یک خاطره بگویم از زمانی که در فرانسه بودم و ملاقاتی با وزیر آموزش و پرورش آنجا داشتم. زمانی که مشغول ملاقات و گفتگو بودیم ساختمان اداری شان کنار خیابان بود بعد معلم و شاگرد در خیابان بودند و فریاد می زدند من متوجه نمی شدم شعارشان چه بود که از وزیر پرسیدم شعار اینها چیست؟ گفت علیه من دارند شعار می دهند، ما آمده ایم برنامه ها را تغییر داده ایم اینها قبول ندارند. یک آدم مجرب و جاافتاده ای هم بود و می گفت دارم به این نتیجه می رسم که هیچ چیز را نمی شود تغییر داد. گفتم: این جمله ات خیلی خطرناک است. گفت: بله داری می بینی که درباره کوچکترین تغییری که در فرآیند تعلیم و تربیت، شیوه ارزشیابی نمره، درس و محتوا صورت می گیرد مقاومت می کنند. ما نمی خواهیم مثل فرانسوی ها، مایوس باشیم


منبع : خبر آنلاین  // سخن معلم

۱۳۸۸ بهمن ۲۳, جمعه

عکس فریاد ایرانی بهترین عکس مطبوعات جهان شد

رادیو زمانه :
عکسی از یک زن ایرانی در حال فریاد اعتراضی بر پشت بام خانه خود، برنده «جایزه عکس مطبوعات جهان» سال ۲۰۰۹ شد.



این عکس که توسط عکاس ایتالیایی، پیترو ماستورتزو گرفته شده بدین‌وسیله به عنوان بهترین عکس مطبوعاتی جهان در سال ۲۰۰۹ شناخته شد.
این عکس برای نشان دادن روایتی از فریادهای ایرانیان از پشت بام‌ها و بالکن‌ها در شب‌های پس از انتخابات ریاست‌جمهوری ۱۲ ژوئن استفاده شده بود.

۵٬۸۴۷ عکاس با ارائه ۱۰۱٬۹۶۰ عکس در این رقابت شرکت کردند و ۶۳ عکاس از ۲۳ کشور در ۱۰ رشته برنده جوایزی شدند.
ماستورتزو ۲۹ ساله تنها سه سال است به طور حرفه‌ای به عکاسی روی آورده‌است. وی در تاریخ ۲ ماه مه جایزه ده‌هزار یورویی خود را در آمستردام دریافت می‌کند.
آیپری کارابودا اِکِر، رئیس هیأت داوری عکس‌های ۲۰۰۹، درباره این تصویر می‌گوید:
«این عکس آغاز چیزی را نشان می‌دهد، آغاز یک داستان عظیم را. این عکس به اخبار عمق می‌دهد. این عکس هم از نظر بصری و هم از نظر احساسی بر فرد تأثیر می‌گذارد.»
کیت ادواردز، یکی دیگر از اعضای هیأت داوری می‌گوید:
«این عکس یک حس قوی جو، تنش، ترس و در عین حال خاموشی و آرامش را در خود دارد و به این خاطر از گزینه‌های اصلی انتخاب شد.»
شمار زیادی از معترضان به نتایج اعلام شده انتخابات در شب‌های گوناگون همواره شعارهایی علیه دولت سر داده‌اند که این امر شب گذشته، پس از تظاهرات ۲۲ بهمن نیز تکرار شد.
میرحسین موسوی یکی از رهبران معترضان، پیش‌تر از هواداران خود خواسته بود تا با سر دادن شعار «الله اکبر» در پشت بام‌ها اعتراض خود به وضعیت موجود را نشان دهند. میرحسین موسوی در روزهای پس از انتخابات در بیانیه‌ای از هوادارانش خواست تا خانه‌های خود را برای سازماندهی اعتراضات «قبله» قرار دهند.

نیروهای دولتی در جریان هفته‌های پس از انتخابات با حمله به منازل شعاردهندگان و تخریب اموال آنان قصد ارعاب معترضان را داشتند.
«عکس مطبوعات جهان» یک سازمان ناسودبر و مستقل در آمستردام هلند است که در سال ۱۹۵۵ تأسیس شد و همه ساله بزرگ‌ترین و معتبرترین مسابقه عکس مطبوعاتی جهان را برگزار می‌کند.

عکس: حاشیه های مهر از راهپیمایی 22 بهمن1388

 

 
 
  
  


عکس: حاشیه های ایسنا از راهپیمایی 22 بهمن1388







عكس:حاشيه هاي فارس 22بهمن1388




حاشیه های راهپیمایی 22 بهمن

راهپیمایی بیست و دوم بهمن با حضور جمنعیت انبوه مردم، چهره‌های اصولگرا و اصلاح‌طلب، نخبگان و شخصیت‌های سیاسی در فضای انقلابي شهر تهران برگزار شد تا بار ديگر ايران، چهره ي قدرتمند خود را در جهان به نمايش بگذارد.
View Image
 
     فرارو ــ مهدی کروبی و سیدمحمد خاتمی روسای سابق مجلس و جمهوری، در این تظاهرات حضور یافتند که البته حضورشان دور از حاشیه نبود چرا كه عده اي لباس شخصي به نامزد معترض انتخابات حمله كردند. خودروي سيد محمد خاتمي نيز مورد حمله قرار گرفت اما به خود وي لطمه اي وارد نشد.
     محمدتقی کروبی، پسر مهدی کروبی به يك رسانه ي غربي گفته است که مهاجمان لباس شخصي، گاز اشک آور را مستقیما به سوی صورت کروبی پاشیده اند. به گفته او  مهدي کروبی دچار مشکل تنفسی و سوختگی پوست صورت شده و سنگی هم به سر او اصابت کرده است. محمدتقی کروبی گفت که پدرش تحت مراقبت پزشکی است. علی کروبی، پسر دیگر آقای کروبی هم در جریان حادثه حمله به او بازداشت شده است.
     برخي گزارش هاي تاييد نشده حكايت از آن دارد كه زهرا رهنورد نيز در حوالي فلكه صادقيه هنگام ورود به جمع راهپيمايان،  مورد حمله لباس شخصي ها قرار گرفته است.
     از سوي ديگر ، محسن آرمین، سخنگوی سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی نيز به همراه خانواده خویش در مسیر خیابان آزادی در جمع مردم حضور داشته است.
     در این میان شایعه‌ای مبنی بر دستگیری محمدرضا خاتمی و همسرش، زهرا اشراقی منتشر شد كه بعدا تکذیب گرديد. برخی گزارش‌ها نیز از حضور حامیان جنبش سبز در میدان صادقیه و خیابان‌های اطراف آن حکایت داشت.
     در مسیر صادقیه به میدان آزادی، علاوه بر حضور گسترده و متراکم راهپیمایان، جمعیت زیادی نیز به عنوان تماشاچی در اطراف خیابان حضور یافتند. برخي گزارش ها حاكي از آن است گروهي در برخي نقاط راهپيمايي، شعارهاي غير معمول سر داده اند.
     شاهدان به خبرنگار فرارو گفتند كه در منطقه صادقيه اتوبوس هاي پليس را ديده اند كه بازداشت شدگان را با خود مي برده اند.
     در مسير طولاني این راهپیمایی و خيابان هاي اطراف، نیروهاي ويژه ي پليس حضور پررنگی برای برقراری امنیت داشتند.



به گزارش فرارو؛ مراسم راهپیمایی روز بیست و دوم بهمن، سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی ایران، با حضور جمعیت انبوه مردم هميشه در صحنه ، هم چون سال‌های گذشته در تهران برگزار شد.

در این راهپیمایی پرشكوه که سيل جمعیت در مسیر خیابان‌های آزادی و انقلاب حضور داشتند؛ بعد از قرائت قطعنامه، محمود احمدی‌نژاد به سخنرانی پرداخت.

در قطعنامه پایانی راهپیمایی بیست و دوم بهمن که مواضع تظاهرات‌کنندگان در 8 بند بیان شده بود؛ با تاکید بر حفظ نظام به عنوان واجب؛ بر همبستگی با ملت فلسطین به عنوان راهبردی استراتژیک تاکید شد.

در این قطعنامه ضمن تاکید بر حفظ وحدت در بین همه مسئولان، از مردم خواسته شد تا از طرح تحول اقتصادی حمايت كنند.

هم‌چنین در این بیانیه ضمن درخواست از قوه قضائیه برای برخورد با اغتشاش‌گران و اهانت‌کنندگان به مقدسات، بر مخالفت با آمریکا تا زمانی که این کشور در سیاست‌های خود تغییر واقعی به وجود نیاورد و حقوق بنیادین ملت‌ها را نادیده بگیرد پای فشرده شد.

در بند پایانی قطعنامه با اعلام اهتمام به امر فرهنگ و هنر و رسانه در برنامه پنجم، کوشش برای تحقق اهداف سند چشم‌انداز و کاربست دیپلماسی کارآمد در پرتو عزت، حکمت و مصلحت، به عنوان وظیفه پیش روی مسئولین، بر ادامه راه پرافتخار و عزت ملت ایران تاکید شد.

رئیس دستگاه اجرایی کشور، که پس از قرائت قطعنامه به سخنرانی پرداخت؛ با عطف توجه به مسائل ملی، به بیان شماری از دستاوردهای تکنولوژیک و اقتصادی ایران پرداخت و با تاکید بر حق مسلم ملت ایران در دستیابی به انرژی هسته‌ای به انتقاد از برخی سیاست‌های کشورهای غربی در قبال حق هسته‌ای ملت ایران پرداخت.

گفتنی است در این راهپیمایی مسئولین کشوری نظیر آیت آلله هاشمی رفسنجانی، رئیس مجمع تشخیص مصلحت و مجلس خبرگان رهبری و آیت‌ الله لاریجانی، رئیس قوه قضاییه حضور داشتند.

علاوه بر مسئولین کشوری و لشکری در این راهپیمایی برخی شخصیت‌های سیاسی و مسئولین سابق کشور نیز حضور داشتند. از جمله دریابان علی شمخانی، وزیر دفاع در دوران اصلاحات که در فلکه دوم صادقیه به راهپیمایی‌کنندگان پیوست.

هم‌چنین مهدی کروبی و سیدمحمد خاتمی روسای سابق مجلس و جمهوری نیز در این تظاهرات حضور یافتند که البته حضورشان دور از حاشیه نبود چرا كه عده اي لباس شخصي به نامزد معترض انتخابات حمله كردند. خودروي سيد محمد خاتمي نيز مورد حمله قرار گرفت اما به خود وي لطمه اي وارد نشد.

محمدتقی کروبی، پسر مهدی کروبی به يك رسانه ي غربي گفته است که مهاجمان لباس شخصي، گاز اشک آور را مستقیما به سوی صورت کروبی پاشیده اند.

به گفته او  مهدي کروبی دچار مشکل تنفسی و سوختگی پوست صورت شده و سنگی هم به سر او اصابت کرده است.

محمدتقی کروبی گفت که پدرش تحت مراقبت پزشکی است.

علی کروبی، پسر دیگر آقای کروبی هم در جریان حادثه حمله به او بازداشت شده است.

برخي گزارش هاي تاييد نشده حكايت از آن دارد كه زهرا رهنورد نيز در حوالي فلكه صادقيه هنگام ورود به جمع راهپيمايان،  مورد حمله لباس شخصي ها قرار گرفته است.

 از سوي ديگر ، محسن آرمین، سخنگوی سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی نيز به همراه خانواده خویش در مسیر خیابان آزادی در جمع مردم حضور داشته است.

در این میان شایعه‌ای مبنی بر دستگیری محمدرضا خاتمی و همسرش، زهرا اشراقی منتشر شد كه بعدا تکذیب گرديد. برخی گزارش‌ها نیز از حضور حامیان جنبش سبز در میدان صادقیه و خیابان‌های اطراف آن حکایت داشت.

در مسیر صادقیه به میدان آزادی، علاوه بر حضور گسترده و متراکم راهپیمایان، جمعیت زیادی نیز به عنوان تماشاچی در اطراف خیابان حضور یافتند. برخي گزارش ها حاكي از آن است گروهي در برخي نقاط راهپيمايي، شعارهاي غير معمول سر داده اند.

شاهدان به خبرنگار فرارو گفتند كه در منطقه صادقيه اتوبوس هاي پليس را ديده اند كه بازداشت شدگان را با خود مي برده اند.

در مسير طولاني این راهپیمایی و خيابان هاي اطراف، نیروهاي ويژه ي پليس حضور پررنگی برای برقراری امنیت داشتند.

در حالی‌که بیش از 800 خبرنگار داخلی و 300 خبرنگار خارجی، این مراسم را پوشش می‌دهند، آسوشیتدپرس به نقل از خبرنگار خود در تهران اعلام كرد که به خبرنگاران خارجی تنها اجازه حضور در میدان آزادی داده شده و از آن‌ها خواسته شده است تا از حضور در دیگر مناطق شهر خودداری کنند.

راهپيمايي پرشكوه ملت ايران در تهران و سراسر كشور بار ديگر نشان داد كه به رغم تلاش هاي بدخواهان ايران بزرگ ، نظام جمهوري اسلامي همچنان در مسير اقتدار و عظمت ملت بزرگ ايران گام برخواهد داشت.

اخبار گوناگون 22 بهمن88 ،موسوي ،رهنورد، خاتمي،كروبي

جشن ملی؛ میرحسین موسوی در راهپیمایی ۲۲ بهمن کجا بود؟  حضور بانوی سبز ایران در جشن ملی و ضرب و شتم توسط شبه نظامیان باتوم به دست 

حضور خاتمی در راهپیمایی و استقبال پرشور مردم / لباس شخصی ها به خودروی خاتمی هم حمله کردند 

حضور کروبی در راهپیمایی/ حمله باتوم دارها به کروبی در جشن ملی…
ادعای تازه فارس، که از سوی هیچ منبعی تایید نشد:
اعتراض مردم تبريز، مانع از سفر موسوي به اين شهر شد

تجمعات اعتراضی در تهران و شهرستانها
دروغ سازی دیگری از خبرگزاری فارس:
موسوي با پوشش پارچه‌اي از محل راهپيمايي گريخت!!!
به ادعای فارس: كروبي و خاتمي گريختند!!!
                                    
رد آسیب دیدن کروبی در راهپیمایی 22 بهمن
تکذیب دستگیری محمدرضا خاتمی وهمسرش


جشن ملی؛ میرحسین موسوی در راهپیمایی ۲۲ بهمن کجا بود؟ 
کلمه:در حالی که  سایت رجا و دیگر سایت های افراطی خبراز عدم شرکت میر حسین موسوی و زهرا رهنورد در راهپیمایی ۲۲ بهمن امسال داده بودند، میر حسین  موسوی امسال هم همچون سالهای گذشته در مراسم سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی حاضر شد.
به گزارش خبرنگار کلمه میر حسین موسوی  صبح امروز از خیابا ن آزادی و کنار سازمان حج و زیارت  قصد پیوستن به خیل جمعیت را داشت که  لباس شخصی ها ، گارد ویژه و افراد باتوم به دست که از قبل آماده و مستقر بودند نخست وزیرامام (ره) را محاصره کردند؛با این اقدام  میرحسین موسوی  نتوانست به خیل جمعیت مردم  در میدان آزادی بپیوندد.
این در حالی ست که نخست وزیر امام  هر سال در راهپیمایی سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی  از خیابان آذربایجان تا میدان آزادی در کنار مردم شرکت می کرد. اما امسال با  ممانعت نیروهای شبه نظامی وی نتوانست  مسیر هر ساله در راهپیمایی ۲۲ بهمن را بپیماید.
در همین حال خبرگزاری فارس  وابسته به  نهاد های فراقانونی در یک هرزگی آشکار و اهانت بی سابقه بعد از ظهر امروز نوشت موسوی با چادر از معرکه گریخت والبته پس از اینکه تعدادی از کارمندان میانی این خبرگزاری به مدیر خبرگزاری تذکر دادند که این خبر رسوایی زیادی را به دنبال خواهد داشت تیتر خود را عوض کردند و در عین حال ازادامه  اهانت  کوتاهی نکردند.


حضور بانوی سبز ایران در جشن ملی و ضرب و شتم توسط شبه نظامیان باتوم به دست 

کلمه: دکتر زهرا رهنورد با حمله لباس شخصی ها و نیروهایی با لباس نظامی مورد ضرب و شتم قرار گرفت.
به گزارش خبرنگار کلمه دکتر زهرا رهنورد که امروز در مراسم راهپیمایی ۲۲ بهمن از میدان صادقیه قصد شرکت در راهپیمایی را داشت  با محاصره و حمله نیروهای لباس شخصی مواجه شد.
نیروهای لباس شخصی  با باتوم و مشت به دکتر رهنورد حمله کرده و  سر و کمر ایشان را مورد ضرب و شتم قرار دادند.
دکتر رهنورد بعد از این حادثه با حمایت وکمک  مردم  و تشکیل حلقه انسانی خودجوش توانست  از محاصره خارج شود. بانوی سبز ایران در ماههای گذشته بارها تحت تعقیب مزدوران لباس شخصی و حتی ضرب و جرح قرار گرفته بود.


حضور خاتمی در راهپیمایی و استقبال پرشور مردم / لباس شخصی ها به خودروی خاتمی هم حمله کردند 

به گزارش «پارلمان‌نیوز»، مردم به محض مشاهده سیدمحمد خاتمی به ابراز احساسات پرداختند و شعارهایی در حمایت از وی سردادند.
استقبال مردم از خاتمی که برای عده‌ای از عوامل گروه فشار سخت آمده بود موجب شد تا این عده محدود با قصد تشنج‌آفرینی و اخلال در راهپیمایی ۲۲ بهمن به طرح شعارهایی خلاف وحدت و توهین‌آمیز بکنند. در همین حال مشاهده خبرنگار “کلمه”  حاکی ار آن است که لباس شخصی ها به خودروی حامل خاتمی نیز حمله کردند.
البته خاتمی و مردم آگاه و بیدار بدون توجه به این تحرکات از تقاطع زنجان- آزادی به طی مسیر پرداختند و سپس رئیس دولت اصلاحات برای جلوگیری از آسیب‌رسیدن به مردم و همچنین فراهم نشدن زمینه خشونت‌آفرینی توسط نیروهای خودسر راهپیمایی را ترک کند.


حضور کروبی در راهپیمایی/ حمله باتوم دارها به کروبی در جشن ملی…
کلمه: حجت الاسلام والمسلمین مهدی کروبی در راهپیمایی ۲۲ بهمن امسال شرکت کرد. وی که از فلکه دوم صادقیه به جمع راهپیمایان پیوست در ابتدا با استقبال مردم سبز اندیش مواجه شد. در عین حال مهدی کروبی در خیابان اشرفی اصفهانی مورد حمله لباس شخصی ها قرار گرفته است .
به گزارش کلمه لباس شخصی هایی که گاز و باتوم و گلوله های رنگی همراه خود داشتند با باتوم و گلوله های رنگی به شدت اطرافیان و محافظان  کروبی را مورد ضرب و شتم قرار داده اند و  شیشه های ماشینش را شکسته اند.
در همین حال حسین کروبی گفت پدرش سوار ماشین مردم شده اما شیشه های آن ماشین را نیز با باتوم خورد کرده اند به گفته حسین کروبی، پدرش به منزل بازگشته  است.


ادعای تازه فارس، که از سوی هیچ منبعی تایید نشد:
اعتراض مردم تبريز، مانع از سفر موسوي
 به اين شهر شد!
    
     فارس ــ به گزارش خبرنگار سياسي خبرگزاري فارس، ميرحسين موسوي قرار بود ساعت 21:30 پنج‌شنبه شب با پرواز شماره 5206 شركت هواپيمايي آتا به تبريز سفر كند اما اعتراضات گسترده مردم اين شهر وي را مجبور به لغو اين سفر كرد!
     مردم انقلابي و خداجوي تبريز كه بعدازظهر امروز در جريان سفر ميرحسين موسوي به اين شهر قرار گرفتند از نخستين ساعات عصر پنج‌شنبه 22 بهمن از نقاط مختلف شهر خود را به فرودگاه بين‌المللي تبريز رسانده و درهاي خروجي آن و مبادي ورودي شهر را مسدود كردند!!
     ميرحسين موسوي با اطلاع از اعتراضات و محاصره فرودگاه اين شهر توسط مردم، مجبور به لغو سفر خود شد و مسئولان فرودگاه نيز با اعلام اين موضوع از مردم خواستند كه منطقه را ترك كنند.
     براساس اين گزارش، مردم تبريز كه در اعتراض به سفر موسوي به اين شهر در محل فرودگاه گرد آمده بودند، با شنيدن خبر لغو سفر وي، به تدريج فرودگاه اين شهر را ترك كردند، اما برخي از آنها همچنان به صورت پراكنده در مبادي ورودي شهر حضور دارند.
     مخالفت مردم تبريز نسبت به سفر موسوي به اين شهر كه پيش از اين ادعا شده بود نامبرده جايگاه ويژه در بين مردم اين شهر دارد در حالي صورت گرفت كه صبح روز 22 بهمن نيز موسوي هنگام حضور در راهپيمايي گسترده مردم تهران در سي‌ويكمين سالروز پيروزي انقلاب اسلامي با مخالفت گسترده و شعار «مرگ بر منافق» آنها مواجه و مجبور به گريز از صحنه شد!!!
     *توضیح وبلاگ: ما تا آنجایی که می توانستیم از دوستان و آشنایان و بعضا مقامات محلی، تحقیق و پرس و جو کردیم، مطمئن باشید هیچ کس در جریان این سفر قرار ندارد و از اجتماع ادعایی فارس هم هیچ خبری در فرودگاه تبریز نیست! بنا به اظهار یکی از دوستان، که خود، مقارن همان ساعات با پروازی وارد فروگاه تبریز شده، آرامش کامل و وضعیت کاملا عادی و روزمره در فرودگاه تبریز برقرار بوده و نه خبری از آقای موسوی بوده است و نه تجمع ضد استکباری!!!

ادعای خبرگزاری های خارجی:
 تجمعات اعتراضی در تهران و شهرستانها
     شبکه الجزیره گزارش داد در اقصی نقاط شهر تهران، علی الخصوص میدان ولی عصر، میدان انقلاب، صادقیه، خیابان فردوسی و اطراف میدان آزادی (محل برگزاری مراسم رسمی دولتی) تجمعات بزرگی از منتقدان دولت ایران برگزار شده ولی خشونت و درگیریی گزارش نشده است.
     منابع غیررسمی، از درگیری شدید نیروهای امنیتی با معترضان در منطقه آریا شهر تهران و تیراندازی و چند فقره آتش سوزی حکایت دارد.
     همچنین شبکه العربیه گزارش داد در شیراز، اصفهان، تبریز و گنبد نیز اجتماعات و اعتراضاتی صورت گرفته که از کم و کیف آن اطلاع زیادی در دست نیست.

دروغ سازی دیگری از خبرگزاری فارس:
موسوي با پوشش پارچه‌اي از محل راهپيمايي گريخت!!!
     فرارو ــ خبرگزاری فارس كه تلاش زيادي براي ايجاد بصيرت و حفظ وحدت ملي به خرج مي دهد!!! روز پنجشنبه نوشت:ميرحسين موسوي كه درصدد ورود به ميان جمع راهپيمايان بود با مشاهده حجم انبوه جمعيت و ترس از مواجهه آنان، با انداختن پوشش بر روي سر و هيئتي ناشناس از صحنه گريخت!
     ميرحسين موسوي ساعت 11 امروز به قصد شركت در راهپيمايي 22 بهمن از خيابان رودكي عازم راهپيمايي بود كه پس از مشاهده حضور ميليوني مردم به سمت يكي از كوچه‌هاي اين خيابان به نام بن‌بست مصطفي رفته و در يکي از کوچه هاي اين خيابان متواري و پنهان شد!
     برپايه اين گزارش وي تا ساعت دو و نيم بعد از ظهر امروز خود را در اين منزل پنهان كرد. تيم حفاظتي وي پس از مشاهده خلوتي خيابان‌ها و عدم حضور مردم او را تحت مراقبت شديد با پوشش پارچه اي از كوچه خارج كرده و سوار برخودروها به سرعت منطقه را ترك كردند!!!

به ادعای فارس:
کروبی و خاتمی گریختند!!!
     فرارو ــ خبرگزاری فارس، دقایقی پیش ادعا کرد: مهدي كروبي كه سعي داشت با ورود خود به ميدان صادقيه حضور بيش از 5 ميليوني مردم تهران در راهپيمايي 22 بهمن را تحت‌‌الشعاع قرار دهد با شعار " مرگ بر منافق " و "مرگ بر ضد ولايت فقيه " از صحنه گريخت!!
     همچنین محمد خاتمي كه از مدت‌ها قبل براي بهر‌ه‌‌برداري سياسي در راهپيمايي 22 بهمن برنامه‌ريزي كرده بود در تقاطع زنجان- آزادي درصدد ورود به جمع ميليوني مردم بود كه در مواجهه با آنان ناچار محل را ترك كرد. مردم تهران با مشاهده وي با شعار " مرگ بر منافق " خشم و عصبانيت خود را از عملكرد وي فرياد كردند. خاتمي نيز مثل کروبي با اتومبيل از صحنه گريخت!!

به گزارش فردا:
رد آسیب دیدن کروبی در راهپیمایی 22 بهمن
     تابناک ــ یک منبع آگاه با اشاره به تلاش نیروی انتظامی و تدابیر ویژه جهت برقراری نظم در راهپیمایی مراسم 22 بهمن، بویژه در محل حضور مهدی کروبی گفت که عده‌ای علیه مهدی کروبی شعار دادند و  نیروی انتظامی جمعیت را کنترل کرد تا اتفاقات دیگری روی ندهد.
     وی، ادعاهای سایت‌های ضدانقلاب مبنی بر شکسته شدن سر مهدی کروبی را به شدت تکذیب کرد. به گفته وی، مهدی کروبی هم‌اکنون به منزل خویش بازگشته است.

خبر آنلاین:
تکذیب دستگیری محمدرضا خاتمی وهمسرش
     تابناک ــ دستگیری محمدرضا خاتمی و همسرش تکذیب شد.

به گزارش خبرآنلاین دستگیری محمدرضا خاتمی و همسرش در راهپیمایی 22بهمن به شدت تکذیب شد.

به منظور حفظ سلامت محمدرضا خاتمی و زهرا اشراقی تحت الحفظ به سمت اتومبیل شان هدایت شدند.

۱۳۸۸ بهمن ۲۰, سه‌شنبه

مير حسين موسوي :با روحیه جمع بودن و حفظ هویت در راهپیمایی ۲۲ بهمن شرکت کنیم/ جنبش سبز حتی با کسانی که عقاید ما را ند

مير حسين موسوي : با روحیه جمع بودن و حفظ هویت در راهپیمایی ۲۲ بهمن شرکت کنیم
جنبش سبز حتی با کسانی که عقاید ما را ندارند دوست است
 کلمه:مهندس میرحسین موسوی تأکید کرد: جنبش سبز ملت ایران مستقل است و به هیچ وجه اجازه دخالت بیگانگان را در امور خود نمی دهد.
به گزارش خبرنگار “کلمه” مهندس موسوی که در جمع دانشجویان سخن می گفت افزود: دلیل اینکه به جنبش سبز با چنین شدتی هجمه می شود این است که روی مراجع، روحانیت و متدینین اثر بگذارند اما به صراحت اعلام می دارم جنبش به هیچ وجه به خارج وابسته نیست.
موسوی تاکید کرد نیرویی که امروز به صحنه آمده و تنها خواسته‌اش این است که به قانون و به ارزش‌های اصلی انقلاب اسلامی برگردیم که یکی از آنها استقلال است، مورد تهمت قرار می‌گیرد که آیا به بیگانه وصل است یا تحت تأثیر آنها است یا نیست.
وی افزود: یادآور می شوم این هجمه ها نیز ما را در شعار دچار عدم تعادل نمی کند.
مهندس موسوی۲۲ بهمن ماه را یک روز جامع و از ایام الله خواند و گفت: باید با روحیه جمع بودن اما ضمن حفظ هویت در این گونه حرکت ها حضور داشته باشیم.
مهندس موسوی جنبش سبز را جنبش جوانی نامید که جوانان در آن سهم بالایی دارند، اما تصریح کرد: جنبش جنبه احساسی ندارد و خردگرایی در این جنبش بسیار قوی است.
وی حفظ خردگرایی در کنار شور جوانان را سرمایه ای بزرگ برای کشور خواند و با اشاره به اینکه باید حرکت ناصحانه خود را حفظ کنیم، افزود: حرکت جنبش سبز مسالمت آمیز بوده و باز هم قویاً باید این مسئله ادامه یابد.
به گزارش کلمه، مشروح سخنان مهندس میر حسین موسوی، نخست وزیر محبوب امام خمینی(ره) به شرح زیر است:
دهه فجر را خدمت شما دانشجویان و جوانان عزیز تبریک می‌گویم. این دهه یادآور یک انقلاب بزرگ است. وقتی می‌گوییم انقلاب بزرگ فقط به قضاوت یک طیف، گستره و یا دسته در نظام خودمان مربوط نیست.این انقلاب یک پدیده شگفت‌آور در دوران خود بود که آ‌ثار بسیار عمیقی در سطح جهانی بر جای گذاشته است.
نکته‌ای که فوق‌العاده مهم است این‌که خود انقلاب نتیجه ۲۰ سال تلاش ملت است و این‌گونه نیست که فقط یک عده‌ای در یک سال یا در روندهای محدودی به صحنه آمدند و فداکاری کردند و این انقلاب پیروز شد. این انقلاب نتیجه تلاش‌های بی‌شمار و تجارب فراوان بود. از نظر اندیشه‌ای سابقه موضوع به بیش از چند دهه می‌رسد. منتها اتفاقاتی نزدیک پیروزی انقلاب در کشور افتاد که انقلاب را تسریع کرد و وسعت بخشید و آن را گسترش داد و ما شاهد یک انقلاب عظیم بودیم.
دلایل مختلفی هم برای پیروزی انقلاب در سال ۵۷ ذکر کرده‌اند، دلایل سیاسی، اقتصادی و مهم‌تر از آن رهبری درخشان حضرت امام (ره) که نقش بسیار اساسی در این رابطه داشته‌اند. اما هیچ‌یک از این دلایل نباید ما را از ریشه‌ها غافل کند. باید مجموعه عوامل را با هم دید.
تحلیل شعارهایی که مردم در دوران پیروزی انقلاب و بعد از پیروزی انقلاب سر می‌دادند برای ما مهم است، «استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی» یک شعار کلیدی در آن موقع بود که باید معنای آن تبیین شود و دلایل تاریخی که مردم به این شعارها رسیدند مورد توجه قرار گیرد. اما شعارهای دیگری وجود دارد که امروز در سایه قرار گرفته و آن شعارها نیز خود تکمیل‌کننده این شعار اصلی است.
شعاری انقلابی که در سایه قرار گرفت…
یکی از شعارهایی که در راهپیمایی‌های بعد از پیروزی انقلاب اسلامی مطرح شد، چون در فاصله ۲۲ بهمن ۵۷ تا تقریباً یک سال بعد، هر چند روز یک بار راهپیمایی داشتیم. مخصوصاً در بهار سال ۵۸ این شعار سر داده شده که «در بهار آزادی، جای شهدا خالی»؛ این شعار را کسی به مردم یاد نمی‌داد، بلکه مردم خود لمس می‌کردند که عده‌ای برای آزادی ایستادند و جنگیدند چون یکی از اهداف اصلی انقلاب اسلامی نیل به آزادی بود و حسرت دوستان خود را می‌خوردند که آنها «بهار آزادی» را ندیدند و لذت و وسعت آن را لمس نکردند. ضمن اینکه آن موقع باب شد وقتی خانواده‌ای شهید می‌داد به او تبریک می‌گفتند. به یاد دارم، در بالای منزل خانواده شهدا پرچم می‌زدند. این مسائل از ابتدای دوران پیروزی انقلاب شروع شد و به دفاع مقدس هم رسید. ولی در عین حال این حسرت وجود داشت که عده‌ای از یاران، این دوران را ندیدند.
تدوین کنندگان قانون اساسی به چه می اندیشیدند؟
خود این شعار به نظر من اگر دقت کنیم و فراگیری آن را لمس کنیم هم در ایجاد و تفسیر قانون اساسی و هم در تفسیر شعار «استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی»، نقش بزرگی می‌تواند داشته باشد.
وقتی به قانون اساسی باز می‌گردیم، بسیار مهم است که فضایی که منجر به نوشتن این قانون شد را در نظر بگیریم. دقت در آن فضا منجر به این می‌شود که اگر شناخت دقیقی از مسئله نداریم، که این قانون اساسی چه معنایی دارد، بتوانیم وابستگی و پیوستگی اصول آن را درک کنیم.
به هر حال خود آن مقدمات و سوابق، اهمیت زیادی دارد. بویژه شعارها و فضای آن موقع بسیار مهم است. به همین دلیل  باید بگویم ما همیشه در معرض این موضوع هستیم که وقتی کتاب خدا را تحریف می‌کنند، طبیعی است که میثاق ملی بشری را هم با گذشت زمان و دور شدن از سرچشمه و سرمنشأ آن و بنا به دلایل گوناگون از جمله منافع فردی و باندی تحریف می‌کنند. اما برای اینکه به آن سرچشمه‌ها برسیم باید یک بازسازی از آن شرایط در دست داشته باشیم، در عین حال نگاه نو و امروزی خود را هم در این تفسیرها از یاد نبریم.
حقیقت این است که اگر ترکیب مجلس خبرگان قانون اساسی و سخنان اعضای این مجلس مورد بررسی قرار گیرد، دغدغه‌هایی را نشان می‌دهد که به نظر می‌رسد بخشی از آن دغدغه‌ها هنوز وجود دارد و آن دغدغه‌ها در مورد اصول مهمی که در مورد حقوق اساسی مردم، مسائل اقتصادی و … مطرح بوده و بحث‌های خیلی طولانی را به خود اختصاص داده بی‌دلیل نبوده. خود آن گفت و گوها به نظر من، حاصل یک گفت و گوی وسیع و طولانی تاریخی میان ملت‌ ما بوده است و این‌گونه نیست که تعداد محدودی از خبرگان بحث کردند و این قانون را نوشتند. این مسائل تحت تأثیر شرایط تاریخی، گفتمان‌های موجود در جامعه و گفت و گوی میان احزاب و گروه‌ها بوده است.
اینگونه بحث‌ها بعد از مشروطه نیز در جریان بود. شما اگر به اصول اقتصادی، حقوق مردم و عدم تجسس در امور خصوصی در قانون اساسی باز گردید، درواقع نتیجه عمری تجربیات تلخ در رژیم‌های سابق بوده که چنین کارهایی را انجام می‌دادند. لذا به خاطر این‌که برداشت درستی از قانون اساسی و انقلاب داشته باشیم، باید شرایط آن موقع کاملاً سنجیده شود.
به خاطر دشمنی یا منفعتشان حقایق انقلاب و قانون اساسی را تحریف می کنند
این موضوع به این خاطر است که در شرایط فعلی و وجود فضای خاص سیاسی چه بسا افراد و گروه‌هایی با توجه به مشکلاتی که آنها با انقلاب داشته و یا انقلاب با آنها، سعی کنند تحریفی را در این زمینه باعث شوند و ما می‌بینیم حقایقی گفته نمی‌شود و برعکس، یک نوع شک و تردیدهایی در مورد بنیان‌های انقلاب اسلامی صورت می‌گیرد. ولی فقط این مسئله نیست که چهره واقعی انقلاب اسلامی را تهدید می‌کند بلکه در این سو هم افرادی که صاحب مال، امکانات و منافعی هم شده‌اند باز هم تفسیر خاص براساس منافع خود از قانون اساسی را ارائه می‌دهند.
برای همین می‌بینیم که برخی اصول برجسته و برخی اصول کم‌رنگ می‌شود، در حالی که قانون اساسی یک مجموعه به هم پیوسته است و باطل شدن بخشی از آن می‌تواند به باطل شدن بخش‌های دیگری منجر شود و آ‌ن را بی‌اثر کند و پشتوانه مردمی از قانونی اساسی را حذف کند.
هیچ دلیلی ندارد که از اجرای برخی اصول قانون اساسی صرف نظر کنیم
باید دید چه کسانی از بستن روزنامه ها و محدود کردن رسانه ها سود می برند
به همین دلیل به نظر من، بسیار مهم است که این مسائل با هم دیده شود. باید دید که چه کسانی از بسته شدن روزنامه‌ها و رسانه‌ها سود می‌برند و یا سایر اصول قانون اساسی که باید به آن پرداخت. قانون اساسی وقتی به مسئله اقوام، زنان، حقوق مردم باز می‌گردد، فکر می‌کنم معدل نتایج و چالش‌هایی است که در دهه‌های قبل از انقلاب اسلامی در کشور ایجاد شده و به این دلیل، هیچ دلیلی ندارد که ما را قانع کند، که ما از بخشی از این اصول صرف‌نظر کنیم.
مثالی در این مورد مطرح می‌کنم. البته بحث‌های دیگری هم وجود دارد که لازم است مطرح شود و جا دارد در این روزها مسائلی که شاید کم‌اهمیت به نظر می‌رسد هم مطرح شود. یکی از بحث‌های اول انقلاب اسلامی، برقراری نظام شورایی بود.
همه می‌گفتند؛ باید از شورا استفاده شود. این مسئله منجر به این شد که فکر می‌کنم ۷ اصل در قانون اساسی در مورد شوراها وجود داشته باشد ولی متناسب با این ۷ اصل که بحث‌های مفصلی پشت آن هست، غیر از بحث‌های مجلس خبرگان؛ به یاد دارم در صحن مساجد، منابر، دانشگاه‌ها بحث بود، اما از این ۷ اصل به اندازه کافی استفاده نکرده‌ایم و ظرفیت عظیم آن را که می‌تواند بسیاری از مشکلات کشور را حل کند و سایه دیکتاتوری، استبداد، حاکمیت نظرهای شخصی و منافع گروهی را از نظام دور کند، هنوز استفاده نکرده‌ایم.
اول انقلاب بحث بود که کشور ما با توجه به تنوع اقوام و قومیت‌ها و فرهنگ‌ها نمی‌تواند به سمت یک حکومت فدرالی پیش برود ولی عدم تمرکز را در اصول مربوط به شوراها در نظر گرفته شد واقعاً چنین ظرفیتی در این اصول وجود دارد.
شاید زمانی به دلیل نپختگی و شرایط جنگ و سایر دلایل، اجرای آن به عقب افتاده سه بار در دهه اول انقلاب، اگر ذهنم درست یاری کند، ما طرح هایی را در مورد شوراها به مجلس دادیم. ولی متأسفانه به تدریج دامنه اختیارات کم شد و منجر به همین شوراهای شهر و روستا شد که البته شوراهای شهر هم باز غنیمت است و به نظر من یکی از قوانین خوب ما همین قانون شوراها است. ولی چرا به این اصول نمی‌پردازیم، محل سؤال است و فکر می‌کنم جای سؤال برای همه ما باید باشد. من نمی‌خواهم بگویم سوء‌نیتی وجود دارد، ولی یکی از بحران‌های رایج و مسائلی که در کشور پیش آمده به نوعی نتیجه این تفکر است که بسیاری از این اصول قانون اساسی که ظرفیت فراوانی دارند را به کنار گذاشته‌ایم.
آنچه بعد از انتخابات دهم ریاست جمهوری در کشور اتفاق افتاد و حرکت عظیمی را باعث گردید و اندیشه‌های تازه‌ای در آن زاده شد، از این نظر اهمیت دارد که ممکن است به ما کمک کند تا مجدداً بتوانیم «باز تفسیر نو» و زنده‌ای را از قانون اساسی ارائه کنیم. تفسیری که بتواند مشکلات کشور را حل کند.
فاصله بین  تغییرات اجتماعی و تغییرات حاکمیت؛ یکی از مهمترین مشکلات کشور
مسایل باید با گفت و گو و برهان و فضای آزاد حل شود نه با  تفنگ و مسایلی که  امروزدر خیابان ها رخ می دهد
شما در نظر داشته باشید که به هر حال جامعه ما به شدت تغییر کرده است و جامعه جهانی و محیطی ما هم تغییر کرده است و به تبع آن، به دلیل تغییرات فضای جهانی، دگرگونی‌هایی هم در کشور اتفاق افتاده است. فروپاشی شوروی را نباید دست کم گرفت، آثار آ‌ن در کشور ما بسیار عمیق است. به یاد داشته باشیم که در مشروطیت اتفاقاتی که در شمال رخ داد در اندیشه سیاسی داخل کشور آثار فوق‌العاده‌ای داشت و این آثار تا دورانی که بلوک شرق وجود داشت در کشور و سیاست‌های آن منعکس بود تا این‌که بلوک شرق فروریخت.
این رخدادادی است که در فضای بیرونی کشور اتفاق افتاده ولی فقط این موارد نیست. پیشرفت‌های اقتصادی، تکنولوژی و گسترش فضای مجازی، ماهواره‌ها، که عملاً آگاهی را در میان ملت‌ها گسترش می‌دهند و در حقیقت تمام این موارد به اضافه مسائلی که در کشور به دلیل تغییراتی که پیش آمده منجر به تغییرات عمیقی در میان ملت گردیده است.
یکی از مهمترین مشکلات کشور این است که بین این تغییرات و تغییرات حاکمیت فاصله افتاده است. یعنی به سرعتی که فرهنگ، اقتصاد و نگاه جامعه عوض شده است، به نظر من، حاکمیت این تغییر را نداشته است و این یک مشکل وسیع است. به همین دلیل، یک عقب‌افتادگی را حس می‌کنیم که به چالش بسیار عمیقی منتهی می‌شود. وگرنه، راه حل مسائلی که در خیابان‌ها اتفاق می‌افتد، با توپ و تفنگ و امثال آن حل نمی‌شود. بلکه، با صدا و سیما، سایر رسانه‌ها، فضای آزادی و فضای گفت و گو، برهان و عقل قابل حل است که این مسائل در قانون اساسی و دین ما ریشه دارد.
درحقیقت، رسانه‌ها مانند دادگاه‌هایی باید عمل کنند که هیأت منصفه آن ملت بزرگ ایران باشد.و ما به آن ملت اعتماد می ‌کنیم و من اعتقاد دارم ملت صلاح خود را می‌خواهد و عقل جمعی، عقل برتر موجود در صحنه است و انقلاب اسلامی برای همین رخ داده و قانون اساسی نیز برای حاکمیت مردم بر سرنوشت خود تدوین شد. این زمانی اتفاق می‌افتد که بحث و گفت و گویی در میان مردم به صورت آزاد صورت گیرد و حاکمیت به اصول و مبانی و قاعده بازی آن تن در دهد.
بنابراین باید نگاه خود را به تبع شرایط جهانی، تغییرات اعجاب‌انگیز در توسعه تکنولوژی عوض کنیم و از ارتباطات و رسانه‌ها نهایت استفاده را ببریم. اما می‌بینیم در این رابطه مشکلاتی داشته‌ایم و نتیجه می‌شود که حتی یک یا دو مناظره را هم برنمی‌تابند و احساس خطر می‌کنند. برنامه را قطع می‌کنند و درست برعکس آن عمل می‌کنند. اما اگر نگاه خود را عوض کنیم، خواهیم دید نه تنها آن دو مناظره، بلکه گسترش آن می‌تواند بسیار مهم باشد.
درست گاهی برعکس مسئله عمل می‌شود. اکنون در مجلس بحث این است که چقدر پیام‌ های کوتاه را ، یا خبرها را کنترل کنند که این بحث در جای خود خوب است ولی نوع نگاه اگر اصلاح نشود، نمی‌تواند منجر به اصلاح امور شود.
اجازه بدهیم که مردم تمام حرف ها بشنوند و بهترین آن را انتخاب کنند
آن نگاهی می‌تواند سرنوشت‌ساز باشد و کشور را به آرامش برساند که ریشه در دین ما داشته باشد و اجازه دهیم مردم تمام حرف‌ها را بشنوند و بهترین آن را انتخاب کنند و ما یقین داریم مردم درست انتخاب خواهند کرد.
ممکن است دو روزی از کلام قطعه قطعه شده و تحریف شده امام منفعت ببریم اما…
نکات دیگری هم وجود دارد که می‌تواند کمک کند که ما قانون اساسی را امروز بهتر ‌بینیم. متأسفانه گفته‌های بریده، بریده‌ای از حضرت امام(ره) در صدا و سیما و جاهای دیگر نقل می‌شود که مورد اعتراض نوه گرامی حضرت امام هم قرار گرفت. اما حقیقت این است که اگر ما نتوانیم فضای زنده، پر شور و پر از معنویت و نورانیت که در اول انقلاب وجود داشته و سخنان امام را تفسیر می‌کند، بشنویم، منجر به این می‌شود که ما یک چهره تاریک و چهره قطعه قطعه شده از انقلاب را امروز ارائه دهیم و این می‌تواند به این موضوع منجر شود که نه تنها مردم از انقلاب بلکه از اسلام هم جدا شوند. چون نظام ما به نام دین و اسلام است و مهمترین دغدغه بنیان‌گذاران جمهوری اسلامی، این بود که به اسلام لطمه نخورد.
البته ممکن است که دو روزی منفعتی را به دست آ‌وریم و حجتی را از کلام امام(ره) بگیریم و از آن علیه گروهی استفاده کنیم ولی وقتی که این کار را با لحاظ منافع خود می‌بینیم و به آن سرچشمه رجوع نمی‌کنیم این زیان را دارد که زبان کسانی که از اول با انقلاب بد بوده‌اند و هنوز هم بد هستند باز شود و تمام دستاوردهای انقلاب را زیر سؤال ببرند.
در حالی که، انقلاب اسلامی در حقیقت حاصل جمع همه حرکت‌هایی است که بعد از انقلاب مشروطه ایجاد شد. مانند انقلاب مشروطه، نهضت ملی شدن نفت، ۱۵ خرداد و سایر جریانات و تجربیاتی که ملت داشته است. بنابراین، باید این مسائل را در مجموع مورد توجه قرار داد. بنابراین براساس چنین رویکردی می‌توان ملت را در کنار انقلاب اسلامی نگه داشت. در غیر اینصورت استفاده ابزاری از دین و مقدسات می‌تواند دین را در معرض سؤال‌های جدی قرار دهد و خود این خطر بزرگی است.
از حساسیت ما مردم به شعار استقلال هم سوءاستفاده می کنند
مسئله بعدی این که اگر در شعار «استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی» دقت کنیم، موضوع استقلال است. ملت ایران بعد از جنگ ایران و روسیه دائم در معرض تهاجم بیگانه بود. قطعات بزرگی هم از کشور جدا شده است و این مسئله تا زمان شاه هم ادامه داشت ولی عملاً تمام این موارد منجر به این شد که ملت ما نسبت به نفوذ بیگانه، حساس و حتی دچار هراس شوند که ریشه بسیاری از گفتمان‌های موجود در کشور به حساسیت مردم نسبت به نفوذ بیگانگان بود بویژه روس‌ها و انگلیس‌ها و بعد آمریکا و الی آخر، این مسائل در کشور وجود داشته و برای همین، در شعار «استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی»، موضوع استقلال اهمیت زیادی دارد.
نیرویی عظیم با شعار بازگشت به ارزش های انقلاب به صحنه آمده و حالا متهم  می شود
اکنون این حساسیت مردم و خود این شعار مورد سوء استفاده قرار می‌گیرد یعنی نیرویی که امروز به صحنه آمده و تنها خواسته‌اش این است که به قانون و به ارزش‌های اصلی انقلاب اسلامی برگردیم که یکی از آنها استقلال است، مورد تهمت قرار می‌گیرد که آیا به بیگانه وصل است یا تحت تأثیر آنها است یا نیست. من می‌خواهم بگویم که برای رهایی از سلطه بیگانه باید کشوری پیشرفته داشت و باید با نگاهی نو به جهان نگریست. با تغییراتی که در داخل و خارج اتفاق می‌افتد خود را با حفظ ارزش‌ها تغییر دهیم. آن موقع می‌توانیم استقلال واقعی خود را داشته باشیم. وقتی از این شعارها به صورت ابزاری استفاده می‌کنیم نتیجه آن تناقض‌هایی است که اکنون می‌بینیم. از یک سو نامه‌های مکرر برای نصیحت سران کشورهای مختلف می‌فرستیم و آنها را با عنوان «مدیریت جهانی» دعوت به اسلام می‌کنیم و سعی می‌کنیم با آنها ارتباط برقرار کنیم و از سوی دیگر، در ارتباط با جهان حتی نمی‌توانیم یک دوست نزدیک و صمیمی در منطقه و جهان داشته باشیم.
فرض کنیم امریکا به عنوان یک قدرت بزرگ در جهان، می‌خواهد سیاستی را در مورد ما اعمال کند، با اینکه این کشور قدرت بزرگی است و نیروی نظامی و اطلاعات وسیعی دارد و دستگاه‌های تبلیغاتی و پول زیاد دارد، به بودجه سالانه آمریکا نگاه کنید و آن را با بودجه کشور مقایسه کنید. با این مقایسه حجم اقتصاد آ‌ن کشور را درک می‌کنیم. این کشور باز خود را بی‌نیاز نمی‌بیند که نظر انگلیس، فرانسه، آلمان، چین و روسیه را جلب کند تا سیاستی را در مورد کشور ما اجرا کند. مثلاً در مورد تکنولوژی اتمی، اما عملاً در مقابل این جریان که علیه ما است چند کشور و یا ملت را در کنار خود داریم که مؤثر هستند؟
نه ماجرا جویی و ناسزا به دیگران و نه نامه های فدایت شوم برای…
این در حالی است که با آنها نامه‌نگاری می‌کنند به ما می‌گویند بیایید و به این کشورها ناسزا بگویید و با آنها مقابله کنید. ما می‌گوییم مسائل انتخابات خانوادگی است و ربطی به خارج ندارد و یقیناً ملت ما حاضر نیست تحت تأثیر منافع دیگران کار کند ولی این‌که ما هم مثل شما، سیاستی ماجراجویانه داشته باشیم، یک روز ناسزا بگوییم، یک روز بخندیم و روزی نامه فدایت شوم بنویسیم، را نمی‌پذیریم.
جنبش سبز دچار ماجراجویی، افراط و تفریط نخواهد شد
جنبش سبز یا این شعار بوجود آمده که می‌خواهیم تعاملی سازنده با جهان داشته باشیم و ما از این مسئله غفلت نمی‌کنیم و دچار ماجراجویی نخواهیم و افراط و تفریط نمی‌شویم. ما به دنبال یک عقلانیت در رابطه خود با خارج و ملت هستیم. باید براساس منافع درازمدت ملت حرکت کنیم. اگر به شعار استقلال به این معنا بازگردیم به هیچ‌وجه، منافع بیگانگان تعیین‌کننده حرکت ما نباید باشد. و ما به این موضوع اعتقاد راسخ داشته و خواهیم داشت.
جنبش سبز ایران مستقل است/ نقل قولی مهم از آخوند خراسانی
جنبش سبز ملت ایران مستقل است و به هیچ‌وجه اجازه دخالت بیگانگان را در امور خود نمی‌دهد ولی این که ما منفعل باشیم. و هر کاری که می‌کنیم در ترازو بگذاریم که یکی خوشحال شود و دیگری بدحال شود، این کار را هم نمی‌کنیم. ملت ما اهداف درازمدتی را دنبال می‌کند و یک ملت در این رابطه باید حساس باشد. از آخوند خراسانی داریم که وقتی بحث روس و انگلیس را مطرح می‌کند و در پاسخ به عده‌ای که می‌گویند چرا بعضی از مشروطه‌طلبان، در سفارت انگلیس هستند که بحث مفصلی دارد، می‌گوید که اگر قرار باشد فلان کار را نکنیم چون به نفع انگلستان است و کار دیگری را نکنیم چون به نفع روسیه است، هیچ کاری نمی‌توانیم انجام دهیم چون هر کاری صورت گیرد، کشورهای دیگری از آن نفعی خواهند برد و یا می‌خواهند ضرری را دفع کنند. ولی استراتژی یک نظام مستقل و جنبش مستقل این است که براساس منافع درازمدت حرکت کند و متأثر از بیگانگان نشود.
هجمه های آنان علیه جنبش سبز و در عین حال آرامش و اعتدال سبز ها
دلیل این که این مسائل امروزه با جنبش شدتی مطرح می‌شود، به خاطر این است که روی مراجع و روحانیت و متدینین اثر بگذارند اما اینجانب به صراحت اعلام می‌دارم به هیچ‌وجه جنبش سبز به خارج وابستگی ندارد و با این مسئله مخالف است و تحت تأثیر این مسائل نیز قرار نمی‌گیرد و براساس منافع ملی حرکت می‌کند و کارهای ما ارتباطی با بیگانه ندارد. در عین حال، این هجمه‌ای که به جنبش سبز می‌شود، ما را در شعارها دچار عدم تعادل نمی‌کند. نصیحت ما به حاکمیت این است که سیاست متعادلی را در پیش بگیرید و در جهان دوست پیدا کنید و متحد داشته باشید و از ظرفیت های منطقه استفاده شود و دامنه نفوذ کشور را با دوستی و ارتباط محکم نمائید تا آسیبی به کشور نرسد. این نصیحت را به همه دارم. این موضوع برآمده از دل همه ملت ما است و خود جنبش سبز هم این گونه است و خواهد بود.
در شرایط فعلی آن چه جوانان می‌توانند انجام دهند این است که از ظرفیت عظیم تغییرات در کشور به بهترین وجه در سایه اصولی که به خاطر آن شهدای زیادی تقدیم کرده‌ایم استفاده کند.
حرکت جنبش سبز مسالمت‌آمیز بوده و باز هم قویاً باید این مسئله ادامه یابد
جنبش سبز، جنبش جوانی است که در آن جوانان سهم بسیار بالایی دارند. اما خوشبختانه جنبش جنبه احساسی ندارد و خردگرایی در این جنبش بسیار قوی است.
باید خردگرایی را در کنار شور جوانان اعم از زن و مرد حفظ کنیم چون سرمایه بزرگی برای کشورمان، انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی است و بدانیم تغییرات و تحولاتی که هست، علی‌رغم تلخی‌ها، مشکلات، سرمایه‌ای برای آتیه کشور برای ورود به فضای نو محسوب می شود و ما باید برای ورود به فضای نو، متناسب با تغییرات جهانی و مسائل خود این دشواری‌ها را تحمل کنیم و با خرد مسائل را پیش ببریم.
منافع عده‌ای در دو قطبی کردن جامعه است تا  بهتر مردم را سرکوب کنند
باید حالت ناصحانه، شفقت و دلسوزی خود را نسبت به نظام از دست ندهیم. از اول حرکت جنبش سبز مسالمت‌آمیز بوده و باز هم قویاً باید این مسئله ادامه یابد.متأسفانه منافع عده‌ای در دو قطبی کردن جامعه است تا در نتیجه این دوقطبی بهتر مردم را سرکوب کنند و بهتر به اهداف خود برسند.
جنبش سبز با همه دوست است حتی با کسانی که عقاید ما را ندارند
جنبش سبز با همه دوست است. با کارگران، معلمان، جنبش زنان دوست است حتی با کسانی که عقاید ما را ندارند، دوست است. چون بخشی از ملت ما هستند و آنان برادران و خانواده ما هستند. جزو ملت ما هستند و ما با همه آنها دوست هستیم.
نهاد های کشور قابل احترامند اما…
نهادهایی در کشور وجود دارد که قابل احترامند اما با خشونت، زدن، سرشکستن و کشتن مخالفیم. ما با بسیج، سپاه و نیروی انتظامی مخالف نیستیم. اینها نهادهایی هستند که یک نظام به طور طبیعی دارد و در آنجا برادرانی هستند که جزو ملت هستند و دلسوز ما هستند لذا با این روحیه باید در صحنه حاضر باشیم. عصبانیت‌ها و تلخی‌ها نباید کنترل را از ما بگیرد. ۲۲ بهمن ماه پیش رو است.
۲۲ بهمن از ایام الله است؛ شرکت همراه با همه مردم و با حفظ هویت
حقیقتاً یکی از روزهایی است که باید نام «روز جمع» و «روز جامع» بر آن نهاد. یکی از ایام‌الله است. و می‌تواند ویژگی‌های گوناگونی را در خود جمع کند. همه به این مسئله علاقه دارند. احساس من این است که با روحیه جمع بودن در ضمن حفظ هویت باید در این‌گونه حرکت‌ها حضور داشته باشیم و سعی کنیم با رفتار خود اثرگذار باشیم تا در سطح ملی آثار خوبی را در جای خود به جای گذارد.
اهانت به مردم، اهانت به آزادی اندیشه، ارتباطی به اسلام ندارد
تذکر آخر این که برخورد با حرکت‌های مسالمت‌آمیز مردم به نام اسلام باعث اسلام‌گریزی می‌شود. کسانی که به دین اعتقاد دارند، مخصوصاً روحانیت باید بدانند که زندانی کردن، ضرب و شتم، گرفتن‌ و بستن‌ها، چون به نام اسلام و حکومت اسلامی صورت می‌گیرد ضرر آن به اسلام بازمی‌گردد و باید همه تلاش کنیم که این حالت از بین برود.
اگر می‌خواهیم که اسلام را به عنوان سرمایه برای کشور نگاه داریم نباید منافع ما، مصالح اسلام را تحت تأثیر قرار دهد.
زدن، گرفتن و بستن چه ربطی به اسلام دارد و یا جلوی برهان و گفت و گو را گرفتن چه ربطی به اسلام دارد. جستجو در احوال شخصی مردم چه ربطی به اسلام دارد. وارسی ایمیل‌های مردم چه ربطی به اسلام دارد. این مسائل با اعتقادات دینی و اصول قانون اساسی منافات دارد.
اهانت به مردم، اهانت به آزادی اندیشه، ارتباطی به اسلام ندارد و انشاء‌الله همه متوجه باشند که کاری نکنند که در کشور رویگردانی از اسلام را شاهد باشیم.
از اقوام و گویش های مختاف نترسیم
هیچ کشوری به پیشرفت نرسیده مگر اینکه در دوره‌هایی از این مسائل را داشته و بسیار خوش‌بین هستم که خداوند نتیجه این تلاش‌ها را به ثمر می‌رساند و ما وضعیت بهتری را برای ملت خواهیم داشت تا از اندیشه‌ها، از اقوام و از گویش‌های مختلف نترسیم.
هند با صدها زبان و مذهب و تنوع قومیتی به عنوان بزرگ‌ترین دموکراسی ایستاده است و این تجارب وجود دارد. آیا زبان برای این کشور مشکلی ایجاد کرده که ما این‌قدر برای این موضوع مسئله ساخته‌ایم. در انتخابات هر جا می‌رفتیم، می‌گفتند، اینجا با موضوع زبان این‌گونه برخورد کردند.
ما از آزادی، اعتماد به ملت، گردش آزاد اطلاعات لطمه نمی‌بینیم. ممکن است به من نوعی فشار وارد شود ولی عملاً برای جامعه مفید است و به نفع اسلام و آینده کشور است.
والسلام علیکم و رحمت الله و برکاته