۱۳۹۱ خرداد ۲۶, جمعه

پیام کانون صنفی معلمان ایران به مناسبت روز جهانی مبارزه با بهره کشی از کودکان

 
 به نام خداوند جان وخرد 
 پیام کانون صنفی معلمان ایران به مناسبت روز جهانی مبارزه با بهره کشی از کودکان                 
  در هنگامه ای روز جهانی مبارزه با بهره کشی از کودکان- دوازده ژوئن برابر بیست و سه خرداد- را پشت سر می گذاریم که هم اکنون از دویست و پانزده میلیون کودک در سراسر جهان به شیوه های گوناگون  بهره کشی می شود. کودکانی که کمترین بهره را از آموزش های همگانی و مهارت های زندگی دارند و تن های نحیف و روح پاک آنها، آنچنان توانی برای انجام بسیاری از کارهای سخت را ندارد. کودکانی که  پدر یا مادری ندارند تا در سایه سار مهر آنها بیاسایند و یا خانواده هایشان آنچنان تهی دست اند که ناگزیر، فرزندان خویش را برای کاهیدن از سختی زندگی، به کارهای گوناگون می گمارند. در جهان امروز، گسترش فقر، جنگ-نمونه تازه اش، کشتار بی شرمانه ی کودکان سوری- اعتیاد، بیماری های فراگیری مانند ایدز و ... شمار این کودکان را به شدت افزایش می دهد. پدیده زشت و اندوه بار کودکان کار و خیابان در ایران  نیز آنچنان گسترده و روزمره شده است که  کمتر چشمی را می آزارد و اندک دلی را به درد می آورد. شوربختانه این  حضور شوم  با اجرای  سیاست های اقتصادی سال های گذشته، بیش از پیش پر رنگ  گشته و گسترش یافته است.
  معلمان در جرگه نخستین کسانی هستند که با این دشواری جامعه های توسعه یابنده و به ویژه پیامدهای گریزناپذیر آن درگیرند. دیدن دانش آموزان با سیمایی آشفته، چشمانی گود رفته و خواب آلود و روحی خسته و پریشان که واژه ای به نام افت آموزشی را با خود یدک می کشند دل و جان هر انسانی را می آزارد. 
   کانون صنفی معلمان ایران با گرامی داشت این روز، دست اندرکاران را به دوراندیشی و واکاوی بیش از پیش  این بیماری اجتماعی - اقتصادی فراخوانده و آمادگی خود را برای همکاری و همیاری با نهاد های دولتی و مردم نهاد برای پاک کردن این پدیده زشت از چهره ی اجتماع اعلام می کند.
                                                                                    کانون صنفی معلمان ایران
                                                                                             خرداد 1391

۱۳۹۱ اردیبهشت ۱۳, چهارشنبه

بیانیه ی کانون صنفی معلمان ایران به مناسبت هفته ی معلم،اردیبهشت ۱۳۹۱



به نام خداوند جان و خرد
بیانیه ی کانون صنفی معلمان ایران به مناسبت هفته ی معلم،اردیبهشت ۱۳۹۱


سال ها می گذرند و سالگردها نیز. دریغ آن چه به جا می ماند آرزوهای دست نایافته و عزیزان از دست رفته است. حدود نیم قرن پیش در روز دوازدهم اردیبهشت۱۳۴۰،دکتر خانعلی تنها به جرم تقاضای افزایش حقوق معلمان با گلوله ی جور از پای در آمد و سی و اندی سال پیش استاد مطهری در همان روز با تیر جهل و تعصب به خون خویش درغلتید. این دو عزیز از یاد نمی روند زیرا آرمان هایشان همچنان پا برجاست.
 بی شک برگزاری روز و هفته ی معلم فرصتی است برای ارج گذاری خدمات و زحمات قشری که صاحب نظران آن را مهمترین عامل در میان عوامل تعلیم و تربیت می دانند. نیز بازاندیشی درباره آن چه در این حوزه رخ داده و آن چه نیاز بوده است تا رخ دهد. چنان چه بخواهیم اندکی عمیق تر به این روز و هدف آن بپردازیم لازم است لایه ی شعارها و مراسم رسمی – که بی تاثیری آن ها در موقعیت اجتماعی معلمان،سال هاست آشکار شده– را کنار زده شرایط واقعی آموزش و پرورش،جایگاه معلمان در آن و منزلت اجتماعی آنان را موشکافانه مورد بررسی قرار دهیم و توجه مسئولان کشور را به این نکته ی بسیار مهم جلب نماییم که تجلیل از مفهوم انتزاعی معلم و غفلت از مصادیق این مفهوم،کاری بیهوده است. لازم است این پرسش نیز مطرح شود که برای بزرگداشت راستین مهمترین عنصر تعلیم و تربیت کدام شیوه ها را به کار گرفته ایم؟
 آینده هر کشور را می توان از سیمای کنونی آموزش و پرورش آن دریافت. اگر چنین باشد متأسفیم که شواهد موجود چهره ای سخت پریشان از آموزش و پرورش را به تصویر می کشد. آشفتگی در به اجرا درآوردن برنامه هایی که بیشتر حکایت از روزمرگی و نزدیک بینی دارد تا دور اندیشی و آینده نگری،دگرگونی های کارشناسی نشده و شتابزده با هدف هایی مغایر با اهداف پیش بینی شده در سند ملی اولیه آموزش و پرورش،جدا افتادگی آموزش و پرورش از تحولات فرهنگی و اجتماعی راستین جامعه ایرانی و جهانی و پی گیری اندیشه هایی بیگانه با این تحولات مانند آن چه در کتاب های درسی یا برخی برنامه های جنبی اعمال می شود،بازی با عدد سال های دوره های آموزشی (۵،۳،۴ یا ۶،۳،۳ ویا ۳،۳،۳،۳)و جابجایی آن ها بدون توجه به اولویت های سند ملی،بدون بستر سازی مناسب و بدون توجه به سرنوشت کودکان و نوجوانانی که بناست در این مقاطع،آموزش ببینند تحت عنوان پرطمطراق تغییر ساختار نظام آموزشی و اجرای سند ملی آموزش و پرورش! اتخاذ تصمیماتی عجولانه و بدون مبنای روشن و قانونی مانند صدور احکامی که برای افزایش حقوق معلمان تحت عنوان بدی آب و هوا،توسعه نایافتگی و... به ویژه در شهرستان ها و در آستانه انتخابات مجلس صورت پذیرفت(که اکنون و پس از انتخابات،زمزمه های تعدیل آن ها شنیده می شود) در حالی که پرداخت های معمول مانند حق التدریس دوماه آخر سال ۹۰تا کنون پرداخت نگردیده(که در نوع خود بی سابقه است) و پاداش پایان خدمت بازنشستگان که با تأخیر سالانه و در اقساط متعدد پرداخت می گردد. این تأخیرها در حالی است که رشد سریع نرخ تورم در شش ماهه ی دوم سال گذشته ارزش پول ملی را به میزان بسیار زیادی کاهش داده است. نکته ی دیگر افزایش تمرکز در مدیریت آموزش و پرورش و نادیده گرفتن نظرات آموزگاران و مدیران مدارس و حتی مدیران رده های میانی است که هرگونه آزادی عمل و ابتکار را از این بخش مهم سلب نموده است؛ضمن این که برخلاف قانون شوراهای آموزش و پرورش مناطق،مصوب سال۱۳۷۴می باشد.
 این همه در حالی است که برپایه ی نظر کارشناسان،بزرگداشت راستین معلم جهت گیری ها و روش های دیگری را می طلبد که اغلب آن ها خلاف دیدگاه ها و روش های جاری در آموزش و پرورش و نهادهای فرادست آن است. صاحب نظران براین باورند که اصلی ترین راه بالا بردن منزلت اجتماعی معلمان،توجه به منابع انسانی و اولویت دادن به سرمایه گذاری در آموزش و پرورش است. به سخن دیگر در گام نخست لازم است سیاست گذاران و برنامه ریزان کشور محوریت داشتن آموزش و پرورش در پیشرفت کشور را باور داشته باشند تا نقش حساس معلم به عنوان عامل اصلی در تعلیم و تربیت را درک نمایند. رسیدن به این باور و این سطحِ درک از جایگاه معلم برابر است با رفع فقر و محرومیت از زندگی این قشر فرهیخته به عنوان نخستین گام .
 نکته ی دیگری که می تواند نشان از ارج گذاری واقعی و احترام به اندیشه و آراء معلمان باشد،کاهش تمرکز در نظام آموزش و پرورش و افزایش مشارکت معلمان در امور جاری آن است. مشارکت در تدوین برنامه های آموزشی،کتاب های درسی،انتخاب مدیران و مسئولان رده بالاتر و تقویت برنامه مدرسه محوری، نمونه هایی از این دست می باشند. در حال حاضر نه تنها این حق طبیعی و مسلم معلمان برای مشارکت، نادیده گرفته می شود بلکه مدیران و مسئولان با نگاهی یکسویه و از بالا به پایین، کارکنان اداری و آموزشی را تنها مکلف به اجرای بی چون و چرای فرمان ها در قالب بخشنامه می دانند. همین نوع نگاه است که شکل گیری نهادهای صنفی مستقل برای آگاهی بخشی و دفاع از حقوق معلمان را عملی مجرمانه تلقی نموده و فعالیت صنفی را با نگاهی سیاسی،عملی ضد امنیت ملی جلوه می دهد و با فعالان،برخوردهای شدید می نماید؛بی توجه به سال ها تلاشِ آنها برای آموزش فرزندان این سرزمین،سرنوشت خانواده شان،و بدون درک این واقعیت که چنین روش هایی انگیزه معلمان برای مشارکت واقعی در تحقق اهداف آموزش و پرورش را نابود می سازد.
 به این موارد می توان احساس وجود تبعیض و بی عدالتی میان معلمان و بخش ستادی وزارت آموزش و پرورش از یک سو و میان آموزش و پرورش و سایر وزارت خانه ها و ارگان ها از سوی دیگر را نیز افزود که سبب ساز ایجاد نارضایتی و بی اعتمادی به مسئولان در میان معلمان شده است. به طوری که فرهنگیان برای رهایی از چنین فضایی برای بازنشستگی،روز شماری می کنند و یا با به دست آوردن مدارک بالاتر انتقال به آموزش عالی را بر ماندن ترجیح می دهند؛که این خود شکل دیگری از فرار نخبگان است.
 به هر روی،اگر به راستی دل نگران آموزش و پرورش هستیم و آهنگ بهبود آن را داریم، پیش از هرچیز بایستی از دگرگونی های شتاب زده و شعاری بپرهیزیم و با دخالت دادن سازمان یافته ی همه ی فرهنگیان و ارزش قائل شدن برای نگرش ها و تجربیات آن ها،به روش های کارآمد حل مسایل بنیادی این دستگاه گسترده،دست یابیم. بی تردید زمان آن رسیده که به نیروی کار و خلاقیت فرهنگیان ایمان آوریم و بسترهای مناسب برای رشد آن را فراهم نماییم. تاریخ شاهد آن است که پایه گذاران کارهای بزرگ در آموزش و پرورش، آموزگاران بوده اند. گواهی آشکار بر درستی این سخن،به ویژه در این روزها، یادبود معلم ماندگاری است که پایه گذار آموزش عشایری در ایران است: محمد بهمن بیگی که یازدهم اردیبهشت امسال،دومین سالگرد درگذشت اوست؛اما بی گمان یاد و نام او همواره جاودان خواهد ماند.
در پایان شایسته است یاد چندتن از همکاران دربند مان را به امید آزادی هرچه سریع ترشان پاس داریم. رسول بداقی،محمد داوری،عبداله مؤمنی،علی پورسلیمان و... که بعضی چند سال و برخی چندین ماه است که در زندان به سر می برند. بداقی و داوری اکنون بیش از دو سال و نیم است که بدون حتی یک روز مرخصی در زندان به سر می برند. نوروز امسال امیدها براین بود که همگی این عزیزان،دست کم روزهای عید را در کنار خانواده بگذرانند؛افسوس که این چنین نشد. جای خالی آنان در کنار خانواده و آشنایان،اندوه بزرگی است بر قلب همه ی دوست دارانشان.
 باری،در هر مقام و موقعیتی،اگر به تمامی نیکی ها و بهروزی ها برای ایران و ایرانی فکر می کنیم این سخن خردمندانه را نباید از یاد ببریم:
هیچ کشوری نمی تواند از سطح معلمانش فراتر رود.
کانون صنفی معلمان ایران
اردیبهشت ۱۳۹۱

بیانیه ی کانون صنفی معلّمان تهران (طیف صنفی)،به مناسبت روز معلم ، 12 اردیبهشت 91

به نام خداوند جان و خرد
همراه شو عزیز ، تنها نمان به درد
کاین درد مشترک ، جدا جدا درمان نمی شود .  

فرهنگیان فرهیخته ، 
              هیات مدیره ی کانون صنفی معلمان تهران (طیف صنفی) ضمن گرامی داشت دوازدهم اردی بهشت سال 1391 ، روز ملّی معلّم ، را به همه ی  معلمان و  فرهنگیان کشورمان  تبریک می گویند.
همکاران گرامی : کشورهای پیشرفته ی جهان با سرمایه گذاری در تربیت نیروی انسانی در بستر آموزش و پرورش به مدارج بالای علمی ، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی رسیده اند. متاسفانه نگاه سیاسی – امنیتی دولت به این وزارتخانه باعث شده است که به بهانه های گوناگون برنامه های غیر کارشناسی شده  در آن به اجرا گذاشته شود. " طرح  تغییر نظام آموزشی" و " خصوصی سازی مدارس" از آخرین طرح ها ی آموزش وپرورش است .   کارشناسان  امر تعلیم و تربیت نیک آگاهند که هرگونه تغییر و برنامه ریزی آموزشی ، بدون حضور پر رنگ معلمان ، نتیجه بخش نخواهد بود و تا زمانی که امنیت شغلی و معیشتی معلمان به طور بنیادی حل نشود ، هیج طرح آموزشی موفق نخواهد بود .  با نگاهی گذرا به طرح های  کارشناسی نشده ی  وزرای سابق آموزش و پرورش مانند : نجفی ( نظام ترمی واحدی ) مظفر ( مدرسه محوری ) حاجی ( مهندسی اصلاحات ) فرشیدی ( افزایش نیروهای تربیتی ) علی احمدی ( ساماندهی نیروی انسانی)  و اکنون حاجی بابایی با ( تغییر نظام آموزشی ) ! که برای نظام آموزشی ما نتیجه ی مفیدی نداشتند به ژرفای زیان ها و صدمه های وارده بر پیکر این آموزش پرورش پیر فرتوت  پی می بریم . آموزش و پرورشی که به سبک و سیاق صد ها سال پیش اداره می شودکه محصولش جز ورقهای کارنامه ای بی ارزش در دست  فارغ التحصیلان نا کارآمد و غیر ماهر چیزی نیست .
آموزش و پرورش کنونی ما مناسب با توسعه ی فرهنگی ، اقتصادی و اجتماعی جهان بشری نیست. زیرا نگرش علمی بر آن حاکم نیست . در نظام آموزشی  ما جای  آموزش مکاتب  فکری خالی است . در صورتیکه  توسعه در گرو دانش و دانایی ملی است . در جهان امروز آنچه مهم است پرورش علم گرایی و منطق گرایی است .
متاسفانه معلمان  و باز نشستگان از سطح رفاه مطلوبی بر خوردار نیستند  وبا تورم روبه افزایش  روبر هستد . هزینه هایی  ما نند : خدمات در مانی و بهداشتی ، مسکن ،  مواد غذایی  و ...... فرصت اندیشیدن را از آنان گرفته است.
اجرای قانون خدمات کشوری ( هرچند ناقص ) و افزایش حقوق از سال 78 تا کنون ، نتیجه ی زحمات تشکل ها و فعالان صنفی بوده است . طبق ماده ی 150 این قانون ، افزایش سالیانه ی حقوق کارکنان دولت باید متناسب با تورم همان سال انجام پذیرد . اما در چند سال اخیر انجام نگرفته است به طوری که با شکایت تعدادی از همکاران بازنشسته به دیوان عدالت اداری ، در دادنامه ی شماره 377 تا 388 به تاریخ 4 / 5 / 88 دولت ملزم به اجرای  قانون شده است .
سال هاست که تشکل های صنفی معلمان حل ریشه ای و اساسی مشکلات معیشتی و منزلتی معلمان سراسر کشور را خواهانند  و در این  مسیر هزینه های سنگین  مانند :  زندان – توبیخ –بازداشت – تبعید – تعلیق از خدمت – باز نشستگی زود هنگام و  .. داده اند.
 کوشندگان  کانون صنفی معلمان ( طیف صنفی )    قویّاً بر این باورند  که حصول نتیجه ی مطلوب ، تنها در سایه ی اتّحاد ، هم دلی و کار تشکیلاتی و هدایت شده که به دور ازسیاسی کاری و تک روی باشد ،میسّر و ممکن است.
تا زمانی که منتظر باشیم دیگران حق و حقوق ما را بگیرند یا بدهند ، اوضاع به همین منوال خواهد ماند .
ما خواهان آزادی تمام کنشگران  صنفی معلم بویژه رسول بداقی و باز گشت ایشان به کارشان  هستیم  و توقف دادگاه هاشم خواستار و همسرشان خانم مالکی را خواهانیم .
      از آن جایی که ایران زیر مجموعه ی جامعه ی جهانی : سازمان ملل ، یونسکو و سازمان جهانی کار است وبا امضای مصوبات  این سازمان های جهانی  فعالیت آزادانه ی صنفی ،  داشتن نشریه ،  تجمع مسالمت آمیز،  حق چانه زنی برای حقوق صنفی  را برمعلمان کشور به رسمیت شناخته است  و  شورای هماهنگی تشکل های صنفی فرهنگیان ایران که بیش از    ۴۰  تشکل را شامل می شود ، عضو آموزش بین الملل ( EI ) می باشد ، از اینرو عملکرد مسئولان کشور نسبت به معلمان  زیر ذره بین  آموزش بین الملل می باشد .  لذا کانون صنفی معلمان تهران ( طیف صنفی ) از دولتمردان انتظار دارد چنان عمل کنند که جایگاه بالا و قابل احترام فرهنگ غنی و شکوفای کشورمان در نزد  برگزیدگان ،  تیزبینان و نکته سنجان جهانی خدشه دار نشود.

 کانون صنفی معلمان ( طیف صنفی )
اردیبهشت   1391
منبع: زانيازي

۱۳۹۰ بهمن ۲۳, یکشنبه

تبعید نبي الله باستان معلم شهر کردي به بروجرد

بر طبق اخبار رسیده نبی الله باستان فعال صنفی  شهر کردی به بروجرد تبعید شد. این فعال فرهنگی بر اساس رای هیئت تخلفات اداری استان چهار محال بختیاری بدوا  اخراج شده بود .پس از اعتراض نامبرده به حکم مورد نظر در دادگاه تجدید نظر این حکم به 5 سال تبعید به بروجرد لرستان تغییر یافت. این حکم در اوایل بهمن ماه سال جاری به وی ابلاغ شده و هم اکنون در بروجرد مشغول به کار شده است.نبی باستان در سال گذشته به یکسال زندان محکوم شد و پس از سپری کردن شش ماه از زندان به صورت مشروط آزاد گردید.حکم اخراج وی پس از آزادی از زندان به او ابلاغ شد. 
منبع :وبلاگ زانياري    

۱۳۹۰ بهمن ۱۸, سه‌شنبه

برگزاری دادگاه هاشم خواستار و خانم ملکی

روز یکشنبه16/11/90 مهندس هاشم خواستار به همراه همسرشان خانم ملکی به دادگاه انقلاب مشهد رفتند.آنها پس از چند ساعت گفتگو با قاضی پرونده، تا برگزاری جلسه  ی بعدی به خانه بازگشتند.رفتن ایشان به دادگاه در پی آن انجام گرفت که فراخوانی از سوی دادگاه انقلاب مشهد به این زوج بازنشسته فرهنگی رسید که روز یکشنبه پیش(9 بهمن) به دادگاه بروند اما در آن روز قاضی در دادگاه حضور نداشته و جلسه  دادگاه  دیروز برگزار گردید.اتهام این زن وشوهر اقدام علیه امنیت ملی و نشر اکاذیب و ... است.در پی گفتگویی که با مهندس خواستار داشتم ایشان از جلسه دادگاه خشنود بود.خواستار می گفت که روز برگزاری دادگاه، بهترین روز زندگی مشترک سی وپنج ساله یمان بوده است زیرا هر دوی ما در دادگاه و دوش به دوش هم از دموکراسی و آزادی  و حقوق ملت دفاع کردیم .این عضو کانون صنفی معلمان ایران می گوید به یاری و مشارکت وکیل و دوستانمان لایحه دفاع را نوشته ایم که بیشترین اشاره های آن به سخن ها ،نوشته ها و کتاب های رهبر فقید انقلاب است.دادگاه  دریافت این دفاعیه را برای برخی اصلاحات  به جلسه بعد موکول کرده است.قرار است که جلسه بعد را دادگاه به آنها خبر دهد.هاشم خواستار سال 88 در مشهد بازداشت و به دو سال زندان محکوم شد.ایشان پس از گذراندن دوران زندان دوباره واین بار به همراه همسرشان خانم ملکی به دادگاه فراخوانده شدند.امیدواریم که این فرهنگیان دلسوز و بازنشسته همواره تندرست و آزاد باشند.

۱۳۹۰ بهمن ۵, چهارشنبه

ابراز نگرانی جدی نسبت به وضعیت عبدالله مومنی

جـــرس: به گزارش منابع دانشجویی، عبدالله مومنی،معلم و سخنگوی سازمان دانش آموختگان ایران(ادوار تحکیم وحدت) روز دوشنبه به علت دل درد شدید به بهداری اوین منتقل شد.

به گزارش ادوارنیوز، عبدالله مومنی روز دوشنبه سوم بهمن ماه به دلیل دل درد شدید به بهداری اوین منتقل شد که با برخورد نامناسب و زننده مسوولین بهداری اوین مواجه می‌شود و در اعتراض به این برخورد بهداری اوین را ترک می‌کند.

آنطور که دیگر زندانیان سیاسی زندان اوین به خانواده‏های خود اطلاع داده‏‌اند، مومنی ساعاتی بعد به دلیل شدت درد زیاد از ناحیه شکم مجددا به بهداری اوین منتقل می‌شود که از آن زمان تا کنون اطلاعی از وضعیت سلامت وی در دست نیست و احتمال داده می‏‌شود که وی را به  محل دیگری منتقلش کرده‌اند.

وی همچنین عصر روز دوشنبه در تماس تلفنی کوتاهی با خانواده خود توضیح می‏دهد که مسوولان اوین برای درمان وی تنها به تزریق یک آمپول اکتفا کرده‏‌اند.

خانواده عبدالله مومنی از وضعیت سلامت و محل نگهداری وی شدیدا ابراز نگرانی کرده و می‏‌گویند که مسوولان زندان اوین به ندرت اجازه استفاده از تلفن را به زندانیان سیاسی می‏‌دهند و به همین دلیل طی بیست و چهار ساعت گذشته آنها هیچ خبری از وضعیت جسمی عبدالله مومنی ندارند.

فاطمه آدینه وند، همسر این عضو در بند سازمان دانش آموختگان ایران (ادوار تحکیم وحدت) به ادوارنیوز توضیح داد که در روز دوشنبه و بعد از غیبت مومنی در جلسه ملاقات هفتگی با خانواده، مسوولان زندان اوین از دادن توضیح درباره وضعیت سلامت وی طفره رفته‌‏اند.

خانم آدینه وند همچنین اظهار داشت که عبدالله مومنی در یک ماه اخیر به دلیل وضعیت نا مناسب جسمی و عدم رسیدگی مسوولان زندان از ابتلا به کهیر نیز رنج می‏‌برد.

عبدالله مومنی سخنگوی سازمان ادوار تحکیم وحدت در روز ۳۰ خرداد ۸۸ در ستاد شهروند آزاد (حامیان مهدی کروبی) به طرز خشونت آمیزی دستگیر شد ونزدیک ۱۰۰ روز را در انفرادی وبازجویی تحت شکنجه به سر برد.

۱۳۹۰ بهمن ۳, دوشنبه

اسامی ۱۶ قربانی شناور غرق شده اعلام شد

حوادث - مهر نوشت:

اداره کل بنادر و دریانوردی هرمزگان اسامی 16 قربانی شناور غرق شده در آبهای بندرعباس را اعلام کرد.
1- حسین پرتوی
2- شهلا صالحی زاده
3- بهمن پیرعطاء
4- فریبا جنتی
5- ابوطالب فرخی
6- نیلوفر فرخی
7- محمد رضا نوفرستی
8- آذر کمیلی
9- حسین پیرعطاء
10- طوبی کمیلی
11- نیره الفتی
12- شهناز الفتی
13- حسن عالمی
14- فرخ السادات طباطبایی
15- بهجت تعالی مقدم
16- آقای تاج بخش
محمد نظم آرا، مهدی نه فرستی، حسن مرادیان و تاج اعظم بهادری در بیمارستان شهید محمدی بندرعباس تحت مراقبت و مداوا قرار دارند. همچنین ناخدای شناور در پاسگاه اسکله حقانی بازداشت است. اداره کل بنادر و دریانوردی هرمزگان اعلام کرد همچنان جستجو برای یافتن یک مسافر دیگر این شناور ادامه دارد.