۱۳۸۸ دی ۱۰, پنجشنبه

امام جمعه مشهد معترضان به خامنه‌ای را «بزغاله و گوساله» خواند


سخنران تجمع روز چهارشنبه حامیان دولت در میدان انقلاب با حمله شدید به معترضان و مخالفان دولت و تمجید از رهبر جمهوری اسلامی به عنوان «تنها گزینه رهبری روی کره زمین» معترضان به آیت‌الله خامنه‌ای را «مشتی بزغاله و گوساله» خواند.



احمد علم‌الهدی، امام جمعه مشهد، که در اجتماع هزاران نفر از حامیان دولت که به دعوت سازمان تبلیغات اسلامی و برای محکومیت آنچه «هتک حرمت مراسم عاشورا» خوانده شد سخن می‌گفت، مخالفت با ولایت فقیه را مخالفت با امام زمان، اصل امامت، قرآن و اسلام خواند.


امام جمعه مشهد با تشبیه درگیری‌های معترضان و نیروهای دولتی به جنگ حزب‌الله با حزب شیطان اضافه کرد که امروز جنگ حزب‌الله و حزب‌الشیطان در عرصه این کشور بروز پیدا کرده و این جنگ جنگی قطعی و صریح است.

با گذشت نزدیک به هفت ماه از برگزاری انتخابات ریاست جمهوری در ایران، اعتراض‌هایی که با واکنش به نتایج اعلام شده انتخابات آغاز شد، همچنان ادامه دارد و ابعا گسترده‌تری به خود گرفته است و در تازه‌ترین تجمعات اعتراضی شخص آیت‌الله خامنه‌ای، رهبر ایران، و جایگاه او به عنوان ولی فقیه مورد چالش معترضان قرار گرفت.


این اعتراض‌ها از نخستین روزهای پس از انتخابات با سرکوب شدید نیروهای امنیتی روبه‌رو شد و در یکی از خشونت‌بارترین این برخوردها، در روز عاشورا دست‌کم هشت تن، به روایت مقامات دولتی، در تهران جان باختند.


با این حال مقامات دولتی که از سوی معترضان متهمند که با رعایت نکردن حرمت ماه محرم به روی راه‌پیمایان آتش گشوده‌اند، معترضان را به حرمت‌شکنی متهم کردند و برای راه‌پیمایی سراسری روز چهارشنبه در پاسخ به این «حرمت‌شکنی» فراخوان دادند.


در همین زمینه آقای علم‌الهدی به سران معترضان خطاب کرد که مطالبه به ناحق ابطال انتخابات بستر را برای جریان‌های الحادی و منافقان آماده کرد و روز عاشورا این مطالبه به ناحق به محاربه انجامید.
وی همچنین منافقین، عنوانی که در ادبیات مسئولان جمهوری اسلامی به اعضا و هواداران سازمان مجاهدین خلق اطلاق می‌شود، را رهبران حوادث روز عاشورای تهران خواند و با استناد به سخنان آیت‌الله خمینی در مورد محارب بودن اعضای سازمان مجاهدین، معترضان روز عاشورا را نیز محارب دانست.


آقای علم‌الهدی که سخنانش در این جمع با شعارهای راه‌پیمایان علیه رهبران مخالفان دولت جمهوری اسلامی همراهی می‌شد، همچون دیگر مقامات دولتی از سران مخالفان به عنوان سران فتنه یاد کرد و افزود که اکنون که رهبری راه توبه را برای سران فتنه باز گذاشته است، آنها باید در ضرب‌العجلی که قوه قضائیه تعیین می‌کند توبه کنند وگرنه محارب شناخته خواهند شد و این مردم و این نظام با آنها به عنوان محارب برخورد می‌کند.


وی اصل محوری نظام را ولایت فقیه خواند و با اشاره به شعارهای معترضان علیه آیت‌الله خامنه‌ای، معترضان را مشتی «بزغاله و گوساله» خطاب کرد، عنوانی که در شعارهای تجمع‌کنندگان هم انعکاس یافت و حامیان دولت با استفاده از این عنوان برای میرحسین موسوی خواستار اعدام وی شدند.


این بخش از اظهارات امام جمعه مشهد، در متنی که در خبرگزاری‌ها منتشر شده است انعکاس نیافت، اما تلویزیون دولتی ایران علاوه بر انعکاس این بخش از سخنان، شعارهایی را از حامیان دولت در این مراسم علیه آقای موسوی و دیگران رهبران معترضان پخش کرد.


پیشتر برخی از سایت‌های خبری منتقد دولت از انتشار گسترده پوسترها و تابلونوشته‌هایی با مضمون مخالفت با میرحسین موسوی و دیگر سران معترضان خبر داده و گفته بودند که در این تابلو نوشته‌هایی در مورد «برخورد انقلابی مردم با سران فتنه» به چاپ رسیده است.


نظیر چنین تجمعاتی در دیگر شهرهای ایران نیز گزارش شده است.


اظهارات آقای علم‌الهدی و شعارهای هواداران دولت بر ضد رهبران معترضان در حالی است که در روزهای اخیر بر حجم اقدامات دستگاه‌های امنیتی و قضایی جمهوری اسلامی علیه نزدیکان میرحسین موسوی، مهدی کروبی و محمد خاتمی افزوده شده و پس از آن که در روز عاشورا خواهرزاده میرحسین موسوی به ضرب گلوله به قتل رسید، در روزهای اخیر بسیاری از مشاوران نزدیک میرحسین موسوی و محمد خاتمی نیز دستگیر شده‌اند.


مقامات دولتی قتل سید علی حبیبی موسوی، خواهرزاده میرحسین موسوی، را کار «گروه‌های ترور» می‌دانند و برخی از سایت‌های خبری از جمله پارلمان‌نیوز خبر داده‌اند که «یک مقام عالی‌رتبه نظام» در این زمینه با خانواده حبیبی موسوی ابراز همدردی کرده و خواستار جدیت و تلاش مضاعف دستگاه‌های مربوطه برای شناسایی و برخورد با عاملان این اقدام شده است.


مقام عالی‌رتبه نظام عنوانی است که سایت‌های خبری در نقل قول‌های غیررسمی خود از آیت‌الله خامنه‌ای از آن استفاده می‌کنند.
راديو فردا

۱۳۸۸ دی ۹, چهارشنبه

ترانه زبان آتش

ترانه زبان آتش , جديدترين اثر استاد شجريان در وصف وقايع اخير :
 تفنگت را زمين بگذار , اگر جان را خدا داده , چرا بايد تو بستاني



استاد آواز ايران به تازگي اثري تحت عنوان زبان آتش و آهن با شعري از زنده ياد فريدون مشيري در دستگاه شور ضبط نموده اند. اين اثر با آهنگسازي استاد شجريان و تنظيم مجيد درخشاني با همكاري اركستر سمفونيك و در دستگاه شور اجرا شده است. گويا در ابتدا قرار بر اين بود كه اين اثر در دستگاه ماهور اجرا شود ولي بدنبال وقايع رخ داده در كشورمان دستگاه اجرايي اين اثر طبق تشخيص استاد از دستگاه ماهور به شور تغيير داده شد.

(فريدون مشيري)

تفنگت را زمين بگذار

كه من بيزارم از ديدار اين خونبارِ ناهنجار


تفنگِ دست تو يعني زبان آتش و آهن


من اما پيش اين اهريمني ابزار بنيان كن


ندارم جز زبانِ دل -دلي لبريزِ مهر تو-


تو اي با دوستي دشمن.


زبان آتش و آهن


زبان خشم و خونريزي ست


زبان قهر چنگيزي ست


بيا، بنشين، بگو، بشنو سخن، شايد


فروغ آدميت راه در قلب تو بگشايد.


برادر! گر كه مي خواني مرا، بنشين برادروار

تفنگت را زمين بگذار

تفنگت را زمين بگذار تا از جسم تو


اين ديو انسان كش برون آيد.


تو از آيين انساني چه مي داني؟


اگر جان را خدا داده ست


چرا بايد تو بستاني؟


چرا بايد كه با يك لحظه غفلت، اين برادر را


به خاك و خون بغلطاني؟


گرفتم در همه احوال حق گويي و حق جويي


و حق با توست


ولي حق را -برادر جان-


به زور اين زبان نافهم آتشبار


نبايد جست...


اگر اين بار شد وجدان خواب آلوده ات بيدار

تفنگت را زمين بگذار...


دانلود ترانه زبان آتش : سرور1 سرور2 سرور3
-------------------------------------------------

آهنگ با كيفيت MP3 128
آهنگ با كيفيت 64 OGG
آهنگ با كيفيت WMA 20 ( مخصوص تلفن همراه )
لينك غير مستقيم ( Rapidshare )
آهنگ با كيفيت MP3 128
ايرانيان انگلستان

۱۳۸۸ دی ۸, سه‌شنبه

هادي قابل : گفتمان حسینی و گفتمان یزیدی

هادي قابل :گفتمان حسینی و گفتمان یزیدی



عن رسول الله صلی الله علیه و آله: "ان لقتل الحسین فی قلوب المومنین حراره لن تبرد ابدا".(1) همانا برای شهادت حسین(علیه السلام) در دل انسانهای با ایمان شعله ای هست که هرگز خاموش نشود.
بسم الله الرحمن الرحیم، الحمد لله رب العالمین * الصلوه والسلام علی سیدالا نبیاء والمرسلین* ابی القاسم محمد * صلی الله علیه وعلی اهل بیته الطیبن الطاهرین*
چرا پرچم خونین حسینی از پس قرنها وزمانهای بسیار همچنان در اهتزاز است؟ چرا علیرغم همه ستیزهای دشمنان حسینی، وتلاش فراوان برای محو ونابودی آن، همچون ستاره ای درخشان در آسمان دل واندیشه انسانهای آزاده ، اصلاح طلب، عدالتخواه، می درخشد وسوسو می زند؟ راستی مگر در گذر تاریخ از انسانهای بزرگ، پیامبران، اولیاء وصالحان، کشته وشهیدی نبوده است؟ چرا نام ویاد آنها همچون نام ویاد حسین(ع) جاودانه نمانده است؟ پاسخ آن را در سخن آغازین که از پیامبر(ص) نقل کردم می یابیم. این پیوند دلهای انسانهای آزاده با گرمی خون حسین(ص)، راز ورمز جاودانگی آن است، اما چرا جنین است؟ بدان جهت که حماسه حسینی بزرگترین حماسه انسانی تاریخ بشریت است. حماسه ای که فراتاریخی، فراجغرافیایی، فرا زمانی و حتی فرا دینی برای دمیدن روح حقیقت، آزادگی وعدالت در همگان با هر اندیشه ومرامی است. تا راه را برای رسیدن به تعالی وسعادت بنماید، زیرا او چراغ روشن راه هدایت وسعادت برای گم گشتگان وادی حیرت وگمراهی است. که پیامبر مکرم اسلام (ص) فرمود" ان الحسین مصباح الهدی وسفینه النجاه"(2) حسین چراغ فروزان هدایت وکشتی نجات انسانها به ساحل امن است. بی جهت نیست که حسین(ع) برای هر انسان آزاده از هر مکتب ومرامی الگو می شود. گاندی رهبر استقلال هندوستان گفته است:"من مبارزه را از شهیدان عاشورا آموختم." (3)
برای آنکه به این حقیقت بیشتر پی ببریم به مباحثی که در این دهه تحت" عنوان گفتمان حسینی- علوی وگفتمان یزیدی - اموی" توجه شما حق پویان را جلب می کنم.
مکتب حسین(ع) مکتب آراستن سپاهیان عقل وخرد، در برابر مکتب یزید که مکتب گسترش سپاهیان جهل(4) وحماقت است، می باشد. حسین سپه سالار سپاهیان:

-خرد در برابر بی خردی.


- نور و روشنایی در برابر ظلمت وتاریکی.


- بصیرت وآگاهی در برابرکوردلی ونا آگاهی.


- معرفت و شناخت در برابر جهالت ونادانی.


-دوستی ومحبت در برابر دشمنی وعداوت.


- ارزشها در برابر ضد ارزشها.


- خدمت در برابر خیانت.


- آزادگی در برابر بندگی وبردگی.


- کرامت انسان در برابر تحقیر انسان.


- هدایت وراهنمایی در برابر ظلا لت وگمراهی.


- سعادت وخوشبختی در برابر شقاوت ونگون بختی ، می باشد.

از همین جا است که هر انسانی آنگاه که خودرا در برابر این دو مکتب و دو گفتمان می بیند، عرصه ای برای انتخاب خود می یابد، که یا در اردوی سپاهیان عقل برای مبارزه با سپاهیان جهل قرار گیرد، ویا در زمره سپاهیان جهل باشد وبا عقل وحق بستیزد.
پس راهی که حسین بن علی (ع)در تعریف از زندگی به بشریت نشان داد، راه آزادگی وعزت وسر افرازی است. وپرچمی که او بر افراشت، فرا راه همه آزادیخواهان وعدالت خواهان وعزت جویان است، که رنگ ونژاد وزمان و جغرافیا و حتی دین ومذهب نمی شناسد، وهمگان را در زیر این پرچم قرار می دهد، تا قیام قیامت حق.

ابتدا نگاهی به خواستگاه حسین (ع) بیاندازیم: حسین دست پرورده مکتب محمدی وعلوی وفاطمی است. او در خانه ای زاده وپرورش یافته که ترنم آیات وحی الهی در آن می پیچد. او در آغوش پر مهر پدر بزرگی قرار گرفته که لالاییش ذکر وتسبیح خدا است. او در دامن مادری رشد کرده که طاهره است وبرای زنان مدینه معلم ومربی معارف قرآن واحکام الهی است. او در پای سخن امیر کلام علی بن ابیطالب (ع) بزرگ شده که باب شهر علم پیامبر (ص) است، ویگانه مدعی" سلونی قبل ان تفقدونی"(پیش از آنکه مرا از دست دهید ازمن بپرسید)، است.
حسین دغدغه اش حفظ دین خدا که حاصل رنج های پیامبر(ص) وعلی(ع) وشهادت بزرگانی از اصحاب ویاران پیامبر(ص) است. او می خواهد روش عملی جد وپدرش را در اداره جامعه و احکام وقوانین الهی را پیاده کند. چیزی که در جامعه با حکومت امویان معطل مانده است. او نمی تواند شاهد انحراف از این اصول گرانبها باشد. زیرا این ها ودیعه الهی است.

در مقابل یزید کیست: دست پرورده مکتب ابوسفیان وهند جگرخواره ومعاویه است. او در خانه ای رشد یافته که ترنم کنیزکان آوازه خوان و اشعار جاهلی عرب وصدای جامهای شراب وعربده های مستانه درآن پیچیده است. او در آغوش پدر بزرگی قرار گرفته که همواره در سر سودای برگرداندن پادشاهی عرب را داشته وبا پیامبر(ص) در ستیز بوده است.
او در آغوش مادر بزرگی رشد کرده که به آلودگی وبه کینه توزی شهره و از گوش وبینی حمزه عموی پیامبر(ص) برای خود گردن آویز درست کرد. او در کنار پدری رشد کرده که همواره در ستیز با علی (ع) واهل بیت (ع) وشیعیان آنها بوده است. پدری که مجسمه مکر وفریب وآلودگی، وناقض احکام الله است. و یزید جوانی عیاش، قمارباز و همبازی سگها ومیمو نها است. او دغدغه اش رسیدن به آرزوهای دیرینه اجدادش که پادشاهی موروثی است، می باشد.



حال با این شناخت مختصر از دو چهره مقابل هم، در این مجلس اول فهرستی از گفتمان متقابل این دو مکتب ومرام را تقدیم شما می کنم تا در جلسات بعد به تفصیل پیرامون هر یک سخن بگویم:

1)ولایت حسینی- علوی، در برابر ولایت یزیدی- اموی.


2) اصل حریت و آزادگی، در برابر استبداد وبردگی.


3) اصل عدالتخواهی وظلم ستیزی، در برابر ستمگری وتجاوز.


4) اصل اصلاح طلبی وخیر خواهی، در برابر جنگ وخون ریزی.


5) اصل امر به معروف ونهی از منکر، در برابر انکار دین ودستمایه قرار دادن آن.


6) اصل حفظ حدود الهی وقانون مداری، در برابر تعطیل حدود الهی وقانون شکنی.


7) اصل آگاهی بخشی وبیدار سازی جامعه، در برابر نگهداشتن جامعه در جهل و بیخبری.


8) اصل حق محوری وحق خواهی، در برابر انحراف از حق وخود محوری.


9) اصل پایبندی به عهد وپیمان ووفاداری وامانتداری، در برابر خیانت ونقض پیمانها.


10) اصل بکارگیری وسایل درست وصحیح در رسیدن به اهداف متعالی، در برابر اصل هدف وسیله را توجیه می کند.

انشاء الله در جلسه بعد پیرامون اصل اول سخن خواهیم گفت.

چند جمله هم ذکر مصایب حسین و اهل بیت (علیهم السلام) از مقتل لهوف سید ابن طاووس داشته باشم.
خبر شهادت مسلم بن عقیل پسر عموی بزرگوار حسین (ع) در منزل زباله به آن حضرت رسید. جمعی از اطرافیان حضرت با این خبر ترسیدند واز همانجا جدا شدند. راوی می گوید وقتی خبر شهادت مسلم به اهل بیت (ع) رسید صدای شیون وگریه فضای بیابان را پر کرد، وسیلاب اشگ از دیدگان همه جاری شد. فرزدق عرض کرد ای حسین چگونه به سوی این قوم می روی که با فرستاده تو وپسر عمویت چنین رفتار کردند؟ امام(ع) در حالیکه اشک از دیدگانش جاری بود، فرمود خدای رحمت کند پسر عمویم مسلم را او به راحتی وریحان وبهشت ورضوان الهی بازگشت ووظیفه اش را انجام داد، اکنون نوبت ماست که به وظیفه عمل کنیم. آنگاه اشعاری به این مضمون خواند:

دنیا اگر به چشم لئیمان گرانبها است /پاداش حق گرانتر وبرتر به نزد ما است


گر بهر مرگ پیکر مارا سرشته اند /در راه دوست کشته شدن افتخار ما است


چون سهم ما زروزی دنیا مقدر است/ زیبا تر آن که حرص طلب در دلش بکاست


چون جمع مال عاقبتش ترک گفتن است/ مالی چنین بخیل شدن بهر وی چرا است (5)

پروردگارا به ما راه حسین ، مرام حسین، مکتب حسین، عشق حسین، دوستی حسین، لطف حسین وگرمی خون حسین عطا بفرما. آمین رب العالمین. والسلام علیکم ورحمت الله وبرکاته. اول محرم الحرام 1431هجری قمری
----------------------------------------------
منابع:

1- نوری میرزا حسین، مستدرك الوسائل، ج 10 ص 318.


2- طبری- جامع البیان- جزء 16،ص 343.


3- حکیمی، محمد رضا، قیام جاودانه، چاپ اول، ص 87، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، تهران، 1373ش.


4- کلینی، محمدبن یعقوب، الکافی، ج1، صص 21-23، حدیث جنود عقل وجهل، دارالکتب الاسلامیه،تهران،1388ق.


5- سید ابن طاووس،اللهوف، ترجمه سید احمد فهری، صص 73-74، انتشارات جهان، تهران

صداي معلم

فرازهایی از سخنان آیت الله منتظری

چه مایه تأسف است این که آیت الله خمینی وعده هایی‏ ‏دادند ما هم به تبع ایشان همان ها را مطرح کردیم ، مردم هم به خیال اجرای‏ ‏آنها در صحنه آمدند، انقلاب کردند و هزینه های سنگینی هم دادند، ‏ ‏اما آن‏ ‏وعده ها عملا محقق نشد. ما به مردم قول دادیم که آزادی باشد،‏ ‏استبداد نباشد و به مردم و نظرات آنها بها داده شود، ولی نشد. البته من در‏ ‏حد خود گفتم ولی کسی به نصایح و خیرخواهی ها توجه‏ ‏نکرد... ‏

--------------------------------------------------
در زمان شاه هم کارهایی می شد و ظلمهایی بود اما به اسم دین و اسلام نبود، ولی امروز حرفهایی زده می شود و کارهایی انجام می شود و ‏نگرانی و ناراحتی من این است که تمام خلاف کاری ها و تبعیض ها ‏ ‏به نام اسلام انجام‏ ‏می‎شود; به مردم اهانت می‎شود به اسم اسلام ; افراد به بی دینی متهم‏ ‏می‎شوند به اسم اسلام ; افراد خدمتگزار و متدین کنارگذاشته می‎شوند به اسم‏ ‏اسلام ... ١
--------------------------------------------------
--------------------------------------------------
برخوردهایی هم که با دانشجویان می شود بدون دلیل شرعی و قانونی است به ویژه این که آنها را ستاره دار می کنند وحتی از حق طبیعی تحصیل محروم می نمایند. همین احمد ما با این که من زندانی و از مخالفان سرسخت ‏ ‏شاه بودم و شهید محمد هم فراری بود، با این حال از سوی وزارت فرهنگ و یا ساواک از تحصیل محروم نشد و توانست در دانشگاه پلی تکنیک مدرک مهندسی اش را بگیرد...‏ ‏
-------------------------------------------------
نباید بگذاریم حتی زمینه جنگ و حمله هم فراهم شود. باید با مذاکره مستقیم مشکلات را حل کرد...
------------------------------------------------
حال که بحران خارجی هست نخواهید با ایجاد بحران داخلی کشور را مطابق میل خود اداره کنید. افرادی هم که انتقاد به وضع موجود دارند سکوت نکنند، اما به ‏ ‏گونه ای باید انتقاد کرد که هزینه کمتری داشته باشد و نیروها حفظ شوند...2
------------------------------------------------
------------------------------------------------
وقتى ما از جمهوریت سخن مى‎گوئیم ولى‏ ‏براى جمهور مردم که صاحبان اصلى حکومتند طرفى نمى بندیم و همانند صغار و قاصران و‏ ‏غایبان بى سرپرست ، در امور آنان مى‎نگریم ; و به دلخواه براى جمعیت چند ده میلیونى آنها‏ ‏تصمیم گرفته و بر آنان بدین شیوه حکم مى‎رانیم ; و آنگاه که لب به وجود آزادى‏ ‏مى‎گشائیم ، در عمل ، آزادى را در راه اهداف خود قربانى مى‎کنیم ; و آنگاه که از دین و‏ ‏دیانت سخن مى‎گوئیم تنها به پوسته و ظواهر آن حساسیت نشان داده و از گوهر دین و‏ ‏بخش مهم آن ، اخلاق ، غافل مى‎شویم ; و آنگاه که از عدالت و ظلم ستیزى سخن مى‎گوئیم و‏ ‏مردم از آن قالبى تهى مى‎بینند، و هنگامى که بر کرسى وعظ و خطابه به تقوا و مکارم‏ ‏اخلاق و عرفان و حفظ حریم دیگران دعوت مى‎کنیم ، اما خود به آن پایبند نیستیم ، چگونه‏ ‏توقع داریم از تهاجم به دین و فرهنگ اسلامى در امان باشیم ؟...
------------------------------------------------
بایستى توجه داشت که خشونت ها و رفتارهاى نامعقول ، هنگامى که پوشش‏ ‏یا پشتوانه مذهبى پیدا کنند سبب مى‎شود که این امور غیراخلاقى ، جامه اخلاقى بپوشند; و‏ ‏به همین دلیل توسل به مذهب براى توجیه خشونت و اعمال نادرست ، غیراخلاقى تر است...
------------------------------------------------
درخواستى که از ناقدان محترم دارم این است که پیرامون نقد مطالب اصلى یا فرعى‏ ‏و طرح افکار و نظرات خود، تأمل بیشترى کنند و آنها را هرچند براى خودشان مورد جزم‏ ‏باشد، در محافل علمى ابراز دارند و از سیاسى شدن مباحث علمى پرهیز کنند، که منجر به‏ ‏تدافعات نفى و اثباتى بى محابا و خالى از استدلال ، و بى اثر مى‎گردد... ٣
------------------------------------------------
------------------------------------------------
بروید و کار تشکیلاتی کنید.امروز وضعیت به‏ ‏گونه ای است که فعالیت فردی و پراکنده بازده مناسبی در جامعه ندارد و باید با برنامه و‏ ‏تشکیلات منسجم به فعالیت در جامعه روی آورد...
-----------------------------------------------
انسان مسلمان باید با توکل بر‏ ‏خدا با حریت و آزادگی و بدون تنش و بحران سازی حرف خود را بزند، و در راه‏ ‏انجام وظیفه از افتادن در ورطه روزمرگی و بی تفاوتی پرهیز کرده و مشکلات ، مانع‏ ‏حق طلبی و حق گویی نشود; چرا که خداوند در سوره "عصر" پس از ایمان ، عمل‏ ‏صالح و توصیه به حق ، توصیه به صبر، پایداری و بردباری را از اوصاف انسانهای‏ ‏باایمان می‎داند...
-----------------------------------------------
متصدیانى که شرعا و عقلا تولیت و تصدى امر‏ ‏اجتماعى را از دست داده اند، خود به خود از مقام خود معزولند و تصدى آنان‏ ‏هیچ گونه مشروعیتى ندارد; و چنانچه به زور یا فریب و تقلب بر آن منصب‏ ‏بمانند، مردم باید عدم مشروعیت و مقبولیت آنها را در نزد خود و برکنارى آنان از‏ ‏آن منصب را با رعایت مراتب امربه معروف و نهى ازمنکر و حفظ ترتیب "الاسهل‏ ‏فالاسهل و الانفع فالانفع " و انتخاب مفیدترین و کم هزینه ترین راه ممکن ابراز‏ ‏داشته و بخواهند. بدیهى است که این وظیفه اى همگانى مى‎باشد که هر کس را‏ ‏اعم از خواص و عوام جامعه به اندازه آگاهى و توانایى که دارد فرامى خواند و‏ ‏کسى نمى تواند به بهانه اى از عمل به آن شانه خالى کند، و خواص جامعه که از‏ ‏همه به شرع و قانون آگاهتر و تواناترند و از نفوذ کلمه و اعتبار بیشترى‏ ‏برخوردارند مسئولیتى خطیرتر دارند و باید با اتحاد و همفکرى و ایجاد احزاب و‏ ‏تشکیلات و تجمعات خصوصى و عمومى به دیگران اطلاع رسانى کرده و راه‏ ‏چاره را به آنها بنمایانند...4
--------------------------------------------------
-------------------------------------------------
-(کدیور):آیا تمسک به جملاتى از قبیل "حفظ نظام از اوجب واجبات است "‏ ‏مجوز تجاوز به حقوق مشروع مردم و زیر پانهادن بسیارى از ضوابط اخلاقى‏ ‏و محکمات شرعى از قبیل صداقت و امانتدارى است ؟ آیا به بهانه حفظ‏ ‏"مصلحت نظام " مى‎توان از اجراى اصل اصیل "عدالت " - که صفت ممیز فقه‏ ‏سیاسى تشیع در طول تاریخ بوده است - صرف نظر کرد؟ اگر برخى‏ ‏متصدیان ، مصلحت نظام را با مصلحت شخصى خود اشتباه گرفته باشند و بر‏ ‏تشخیص خطاى خود اصرار کنند، وظیفه شرعى مومنان چیست ؟
------------------------------------------------
- حفظ نظام به خودى خود نه موضوعیت دارد و نه وجوب آن وجوب‏ ‏نفسى مى‎باشد! به ویژه اگر مقصود از "نظام " شخص باشد. نظامى که گفته مى‎شود:‏ ‏"حفظ آن از اوجب واجبات است " نظامى است که طریق و مقدمه و بر پا کننده ‏ ‏عدل و اجراء فرائض شرعى و مقبولات عقلى باشد و وجوب حفظ آن هم تنها‏ ‏وجوب مقدمى خواهد بود. بنابراین با توجه به این نکته ، تمسک به جمله "حفظ‏ ‏نظام از اوجب واجبات است " به هدف توجیه و صحه گذارى بر امور متصدیان و‏ ‏کارگزاران و عدالت نمایى کار آنان براى دیگران در حقیقت تمسک به عام در‏ ‏شبهه مصداقیه و میان دعوا نرخ تعیین کردن و تنها به قاضى رفتن است ; که اگر‏ ‏چنین تمسکى از روى ناآگاهى باشد باید طبق مراتب امربه معروف و نهى ازمنکر‏ ‏با آن معامله نمود.

‏ ‏از طرف دیگر بدیهى است که با کارهاى ظالمانه و خلاف اسلام نمى توان نظام‏ ‏اسلامى را حفظ یا تقویت نمود، زیرا اصل نیاز به نظام براى اجراى عدالت و‏ ‏حفظ حقوق ، و در یک کلمه اجراى احکام اسلامى است ; پس چگونه متصور‏ ‏است با ظلم و جور و کارهاى خلاف اسلام ، نظام عادلانه و اسلامى را حفظ و‏ ‏تقویت نمود؟ حاکمیتى که بر اساس چماق و ظلم و تجاوز به حقوق دیگران و‏ ‏تصرف غاصبانه و تغییر در آراء آنان و کشتن و بستن و بازداشت و شکنجه هاى‏ ‏قرون وسطى و استالینى و ایجاد خفقان و سانسور روزنامه ها و اخلال در وسائل‏ ‏ارتباطى و زندانى کردن عقلاء و نخبگان جامعه به بهانه هاى واهى و تحمیل‏ ‏اعتراف به امور خلاف واقع به ویژه در زندان نزد شرع و عقل و عقلاء جهان‏ ‏محکوم و بى ارزش است ، و بر حسب اخبار معتبره وارده از اهل بیت عصمت و‏ ‏طهارت (ع ) اقرار و اعتراف در زندان یک ذره اعتبار شرعى و قانونى ندارد و‏ ‏نمى تواند ملاک حکم باشد. (وسائل ، کتاب الاقرار، باب 4; و ابواب حد السرقة ،‏ ‏باب 7).
---------------------------------------------
‏مردم رشید ایران نیز از حقیقت این اعترافات که نمونه هاى آنها در تاریخ‏ ‏حکومت هاى فاشیستى و کمونیستى ثبت است کاملا آگاه مى‎باشند و مى‎دانند این‏ ‏اعترافات و مصاحبه هاى ساختگى تلویزیونى با زور و شکنجه و تهدید در جهت‏ ‏پنهان نمودن ظلم ها و بى عدالتى ها و تحریف چهره اعتراضات مسالمت آمیز و‏ ‏قانونى مردم ، از فرزندان به بند کشیده آنان گرفته مى‎شود.

‏ ‏و مسئولین مربوطه بدانند که آمر و متصدى و مباشر گرفتن این گونه اعترافات و‏ ‏مصاحبه هاى دروغ گناهکار و مجرمند و شرعا و قانونا مستحق تعزیر خواهند بود.‏ ‏کشور متعلق به مردم است نه مال من و شما، و تصمیم از ناحیه آنان مى‎باشد، و‏ ‏متصدیان امور خدمتگزار مردم مى‎باشند. مردم باید بتوانند با تجمعات آزادانه و‏ ‏تبلیغات کتبى و شفاهى از حقوق خویش دفاع کنند. شاه هنگامى صداى انقلاب‏ ‏مردم را شنید که دیگر دیر شده بود. امید است متصدیان امور نگذارند به آنجا‏ ‏برسد، بلکه هرچه زودتر در برابر خواسته هاى ملت خویش انعطاف پیدا کنند،‏ ‏جلو ضرر را از هرجا بگیریم به نفع خواهد بود...
-------------------------------------------------
جور، مخالفت عمدى با احکام شرع و موازین عقل و میثاقهاى ملى است‏ ‏که در قالب قانون در آمده باشد; و کسى که متولى امور جامعه است و بدین گونه‏ ‏مخالفت مى‎ورزد جائر و ولایتش جائرانه است ; و تشخیص چنین ولایتى در‏ ‏درجه اول بر عهده خواص جامعه یعنى عالمان دین آشنا و مستقل از حاکمیت و‏ ‏اندیشمندان جامعه و حقوقدانان و آگاهان از قوانین مى‎باشد که هم به احکام و‏ ‏موازین عقل و قوانین حاکم آشنایند و هم با قرائن و شواهد اطمینان آور به‏ ‏مخالفت عمدى با آنها پى برده و مى‎توانند آن را مستدل کنند. مشروط بر این که از‏ ‏هرگونه نفوذ حاکمیت و ملاحظات خطى و سیاسى آزاد و مستقل باشند.

‏ ‏و در درجه دوم بر عهده عموم مردم است که به اندازه آگاهى خود از آن احکام و‏ ‏قوانین و با مرتکزات دینى و عقلى خود و رو در رویى مستقیم با موضوعات و‏ ‏مشکلات دینى ، فرهنگى ، اقتصادى ، سیاسى ، مخالفت عمدى حاکمان را با شرع‏ ‏و قانون لمس کرده و احساس نمایند... 5
------------------------------------------------
------------------------------------------------
جنبش سبزدر داخل کشور‏ ‏توانسته است فرهنگ مسالمت آمیز مطالبه حقوق تضییع شده اقشار‏ ‏وسیعی از مردم در انتخابات و حوادث پس از آن را تا حد زیادی نهادینه‏ ‏کند و از طرفی ماهیت خشن جناح تندرو و سرکوبگر را به خوبی افشا‏ ‏نماید...
------------------------------------------------
- از جمله عواملی که ممکن است مانع گسترش جنبش به حق‏ ‏مردم شود، یکی شعارهای انحرافی ساختارشکن و عکس العمل های‏ ‏نامناسبی است که به سوژه ای برای سرکوب مردم توسط جناح تندرو‏ ‏تبدیل خواهد شد. جنبشی که خواسته های منطقی و مشروع و قانونی دارد و‏ ‏می‎تواند آنها را به شکل مسالمت آمیز و معقول مطرح کند، نباید احیانا‏ ‏گرفتار رفتارهای عکس العملی در برابر خشونت ها و سرکوبگری ها شود و‏ ‏بسا شعارهایی را مطرح کند و یا واکنش هایی را از خود نشان دهد که در‏ ‏نهایت مطابق خواسته جناح تندرو حاکمیت و به نفع آنان باشد; و چه بسا‏ ‏این مسائل توسط ایادی آنان جهت انحراف نهضت به وجود می‎آید،‏ ‏چنانچه بارها مردم بعینه نیروهای آنها را در حال تخریب اماکن و اموال‏ ‏عمومی و شخصی دیده اند...
-----------------------------------------------
عامل دیگر، انتظار پیروزی زودرس و عجولانه است . جنبش مذکور‏ ‏نباید در رسیدن مردم به حقوق خود، عجله وبی حوصلگی نشان دهد. صبر‏ ‏بر شدائد و مصائب و مقاومت در راه حق و امر به معروف و نهی از منکر و‏ ‏همچنین مقاومت برای احقاق حقوق ، از آموزه های مهم دینی است که در‏ ‏قرآن و روایات روی آن تأکید فراوان شده است ...
-----------------------------------------------
‏عامل سوم ، اختلاف سلیقه ها در روش احقاق حقوق و امر به معروف و نهی‏ ‏از منکر است که می‎تواند آسیب جدی به نهضت و حرکت مردم وارد نماید.‏ ‏در این راستا شخصیت های معتمد مردم و مؤثر در جنبش می‎توانند با‏ ‏شفاف سازی خواسته های قانونی و شرعی مردم و تفاهم کامل با یکدیگر‏ ‏مانع بروز عوامل مذکور و موجب تقویت حرکت های مردمی و مصونیت‏ ‏آن از آسیب های محتمل باشند...
-----------------------------------------------
انحصارطلبی و‏ ‏خودمحوری و استبداد و اعمال خشونت در مقابل مردم ، محاکمات‏ ‏غیر شرعی و غیر قانونی فعالان سیاسی خدمتگزار وشناخته شده و‏ ‏محکومیت های سنگین برای آنان ، عاقبتی جز انزوای بیشتر کشور و نظام در‏ ‏دنیا و فاصله گرفتن بیشتر مردم از حاکمیت و تخریب و مشوه نمودن چهره‏ ‏اسلام مظلوم و در نهایت غضب و خشم خداوند را به دنبال نخواهد داشت... 6
----------------------------------------------
----------------------------------------------
‏حاکمیت تاکنون چه نفعى از بحرانى که به وجود آورد برده است ؟ جز این که اکثریت قاطع مردم عزیز را ناراضى و‏ ‏خشمگین نموده و فاصله خود را با آنان بیش از پیش کرده و جایگاه نظام جمهورى اسلامى را در دنیا ضعیف نمود و‏ ‏حساسیت و بدبینى بسیارى از مردم کشورهاى دیگر و سازمانهاى جهانى حقوق بشر را بیش از پیش برانگیخته است ؟...
----------------------------------------------
تصمیم گیرندگان حوادث و فجایع اخیر آیا تجربه حکومت شاه و سایر رژیم هاى استبدادى را از یاد برده اند؟ مگر رژیم‏ ‏شاه با ایجاد خفقان و رعب و سرکوب آزادى خواهان و سانسور رسانه ها و زندانى و شکنجه نمودن فعالان سیاسى و‏ ‏معترضین و اعتراف گیرى از آنان و پرونده سازى و تبلیغات دروغ توانست در مقابل موج اعتراضات و نارضایتى هاى‏ ‏مردم مقاومت کند؟...
---------------------------------------------
چرا عقلاى قوم کارها را به دست یک عده افراد نامتعادل و اسیر توهمات و تمایلات خطى و گروهى داده اند، تا همه چیز‏ ‏و از جمله مشروعیت نظامى که تاکنون براى آن این همه سرمایه گذارى شده است را زیر سوال ببرند و زمینه بدبینى و‏ ‏بى اعتقادى به اصل اسلام و انقلاب را بین نسل جوان تقویت نمایند و آنان را نسبت به حاکمیت دینى متزلزل سازند؟...
--------------------------------------------------
چرا نیروهاى نظامى و انتظامى و بسیج را به برادرکشى و سرکوب مردم وامى دارند؟ آیا هدف از تشکیل سپاه و بسیج براى‏ ‏برادرکشى و سرکوب مردم بود؟...
‏این جانب مجددا به تصمیم گیرندگان تذکر و هشدار مى‎دهم تا بحران کنونى عمیق تر نشده و رشته کارها از دست آنان‏ ‏خارج نگشته ، عقل و شرع و منطق را حکم قرار دهند و موجبات و عوامل این بحران و نارضایتى مردم را از بین ببرند و‏ ‏عملا پاسخى معقول و قانع کننده به مردم بدهند، و توجه داشته باشند که مردم ایران بسیار فهیم و دانا هستند و اگر‏ ‏خطاکاران واقعا مجازات نشوند قانع نمى شوند... 7
---------------------------------------------------
‏آقایانی که متصدی امور هستند ببینند حضرت مولا امیرالمؤمنین (ع ) به‏ ‏مالک اشتر چه می‎گویند. ایشان در نامه 53 نهج البلاغه به مالک اشتر‏ ‏می‎فرماید: "با مردم با محبت برخورد کن و آنها را از ته دل و قلبت دوست‏ ‏بدار، به آنها رحم کن و لطف داشته باش؛ و نسبت به مردم مانند یک درنده که‏ ‏آنها را می‎درد و خوردن گوشت آنها را غنیمت می‎شمارد مباش . - این کنایه‏ ‏از این است که آنها را تحقیر نکن و آنها را نشکن. - چون مردم دو دسته اند: یا‏ ‏برادر دینی و مسلمان تواند یا مانند تو انسانند - معلوم می‎شود انسان احترام‏ ‏دارد و باید احترامش حفظ شود. - و اگر آنها لغزشی داشتند و خطایی‏ ‏کردند، یا عمدا یا از روی خطا، آنها را عفو کن همان گونه که انتظار داری‏ ‏خداوند تو را عفو کند."...
------------------------------------------------
وقتی بخواهید به مردم زور بگویید، آنها هم زیر بار زور نمی روند و این باعث‏ می شود همیشه درگیری باشد، در نتیجه کشور بحرانی می شود و اختلاف پیش می آید. این که شعارهای تند سر بدهید و مردم را تهدید کنید این کار غلطی‏ ‏است ...
-----------------------------------------------
‏مرحوم آیت الله خمینی واقعا به این کشور خدمت کردند، انقلاب کار ایشان‏ ‏بود و ایشان رهبر انقلاب بودند; البته معصوم نبودند و اشتباه هم داشتند؛ و‏ ‏نوع مردم قدردان ایشان هستند; ولو این که مردم با من و امثال شما مخالف‏ ‏باشند ولی مرحوم امام را مردم قبول دارند. حالا یک کسی در یک جایی کار‏ ‏خلافی کرد و عکس ایشان را پاره کرد، این را ما بیاییم در بوق و کرنا کنیم کار‏ ‏صحیحی نیست . چرا که با این کار دارید آبروی ایشان را می‎برید و‏ ‏می‎فهمانید که ملت ایران این گونه اند که عکس امام خمینی را هم پاره‏ ‏می‎کنند. اصلا نباید سر و صدای آن را بلند می‎کردید...
-----------------------------------------------
پیداست که از اسم ایشان می‎خواهید استفاده ابزاری‏ ‏کنید...
-----------------------------------------------
مردم باید آزاد باشند و حرفشان را بزنند. از اول انقلاب مرحوم امام‏ ‏می‎گفتند و ما هم به تبع ایشان می‎گفتیم : "استقلال، آزادی ، جمهوری‏ ‏اسلامی ." آزادی یعنی مردم آزاد باشند، نه این که دولت آزاد باشد هر کاری‏ ‏دلش خواست انجام دهد اما مردم نتوانند حرفشان را بزنند...
------------------------------------------------
آقایانی که می‎گویند "حفظ نظام واجب است " حفظ‏ ‏نظام از واجبات نفسی نیست بلکه حفظ نظام وجوب مقدمی دارد. حفظ‏ ‏نظام برای این است که در سایه نظام دستورات اسلام را اجرا کنیم ، نه این که‏ ‏دستورات اسلام را زیر پا بگذاریم به اسم حفظ نظام ; که این کار غلطی‏ ‏است ... 8
------------------------------------------------
راهی که مسئولین و تصمیم گیرندگان نظام در پیش‏ ‏گرفته اند جز به ضرر دین و دنیای خودشان و مردم نخواهد بود. تمکین به‏ ‏همه اصول قانون اساسی و به رسمیت شناختن حقوق ملت و عمل به آن‏ ‏بهترین راه برای نشان دادن حسن نیت حاکمیت است . انحصارطلبی و‏ ‏خودمحوری و استبداد و اعمال خشونت در مقابل مردم ، و محاکمات‏ ‏غیر شرعی و غیر قانونی فعالان سیاسی خدمتگزار و شناخته شده و‏ ‏محکومیت های سنگین برای آنان ، عاقبتی جز انزوای بیشتر کشور و نظام در‏ ‏دنیا و فاصله گرفتن بیشتر مردم از حاکمیت و تخریب و مشوه نمودن چهره‏ ‏اسلام مظلوم و در نهایت غضب و خشم خداوند را به دنبال نخواهد داشت .‏ ‏امیدوارم مسئولین مربوطه هرچه زودتر مسیر باطل خود را اصلاح نمایند‏ ‏و رضایت خالق و خلق را تحصیل نمایند . 9
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته .
----------------------------------------------
این جملاتی که فضای نوشتارمارا منور ساخت قسمت هایی از سخنان بدیع و روشنگرانه شیخ مظلوم، پدر معنویمان آیت الله العظمی منتظری بود که نگارنده به مناسبت رحلت این عالم ربانی و فقیه حق طلب ،فراهم آورد.درپایان بخشهایی از گفتارها و نوشتارهای شهید مجاهد،روحانی نستوه،محمد منتظری را در اختیار خوانندگان عزیز قرارمی دهم!


با توأم باد سحر
با توأم باد صبا
با تو اى باد خروشنده طوفان آسا
اى خروش همه عمر
با تو مى‏گویم من
قصه غصه این سوگ بزرگ
شرح این غصه سوگ
با چه کس باید گفت؟
با کدامین دل شیرنده شیر
شرح این قصه جانسوز تواند گفتن
خزر از غصه بخشکید و کویر
آن چنان گریه‏کنان، گریه‏آلود
آسمان نیز خدا مى‏داند
که چه سان بغض‏کنان مى‏غرید
ببر اى باد صبا
ببر اى باد سحر
این پیامى که شهیدان دادند
که ز هر قطره این خون که فرو افکندند
لاله‏ها مى‏روید
و زمین پرلاله
و شود تازه‏تر از تازه درختى که محمد بنشاند

"مى‏گویند انقلاب فرزندان خودش را مى‏خورد، وقتى یک جا انقلاب مى‏شود بعد به جاى این که‏ضدانقلابیون از بین بروند انقلابیون خنثى مى‏شوند و از بین مى‏روند. این انقلاب نیست که فرزندان‏خودش را مى‏خورد، جاسوسان و فرصت‏طلبان لباس عوض کرده که شعارهاى افراطى به نفع‏انقلاب مى‏دهند، اینها هستند که توده‏ها را فریب مى‏دهند و فرزندان انقلاب را مى‏خورند"

"نیروهاى طاغوتى و اهل شرّ و شیطانهاى انسى، انسانها را شناسایى مى‏کنند، خوبان ملل را یا نابودمى‏سازند و یا به انواع مشکلات مبتلا مى‏سازند تا از اهداف اصولى و حق‏طلبانه بازداشته شوند و دراین رابطه از هیچ اتهام، ناجوانمردى، تزویر و دروغ باک ندارند."

"آزادى - استقلال - جمهورى اسلامى، سه واحد جداى از یکدیگر نیستند بلکه در کنار هم و با تلفیق‏و تأثیرپذیرى از یکدیگر در واقع حقیقت یگانه‏اى را شکل مى‏دهند. اگر یکى از این سه شعار نادیده‏گرفته شود، در خط غیراسلامى گام برداشته‏ایم."

" انقلابها پس از پیروزى به نهادها و مؤسسات تبدیل مى‏شوند. براى مصون بودن از این خطر بایددائماً انقلاب کرد. این فلسفه تشیّع است که هر وقت دیدیم ضوابط عمل نمى‏شود باید انقلاب کرد.در هر شرایط مطلوبى، شرایط مطلوب‏تر و بهتر از آن وجود دارد. بنابراین ما در هر شرایط نباید قانع‏بشویم."

و از اینجاست که همین فرصت‏طلبان و کادرهاى فاسد و مفسد رهبران انقلاب را معصوم جلوه‏مى‏دهند و هر کس اشکالى کند فوراً همین ناکسان، با ادعاى طرفدارى از رهبران به شکل افراطى‏خود را جلوه مى‏دهند و قفلها بر دهانها مى‏زنند و با ترویج افراطى وحدت نفاق‏آلود مى‏خواهندمواضع خود را مستحکم کنند؛ و انقلابیون اصیل را به طرق گوناگون از صحنه به در مى‏سازند."10
------------------------------------------
1.دیدار با شورای مرکزی ادوارتحکیم وحدت5/2/87
2.پیشین.11/8/86
3.توصیه به دانشمندان و پژوهشگران11/10/87
4.دیدار با شاخه جوانان و دانشجویان مجمعنیرو های خط امام14/8/87
5.جلسه گفت و گو با محسن کدیور10/4/88
6.پاسخ به پرسش هایی پیرامون جنبش سبز.آذر88
7.پاسخ به نامه جمعی از نخبگان و شخصیت های سیاسی7/5/88
8.پیرامون سوءاستفاده ابزاری و سیاسی از پاره کردن عکس حضرت امام مدظله العالی25/9/88
9.درجواب به پرسش هایی پیرامون جنبش سبز.آذر88
10 به مناسبت شهادت محمدمنتظری
موج چهارم// صداي معلم

خواهرزاده مهندس موسوی شهید شد

پارلمان‌نیوز: ظهر امروزيك شنبه(روز عاشورا) سیدعلی حبیبی موسوی خامنه خواهرزاده مهندس میرحسین موسوی و پدر دو فرزند در حوادث تلخ عاشورای حسینی در تهران به شهادت رسید.



به گزارش پایگاه خبری فراکسیون خط امام(ره)مجلس«پارلمان‌نیوز»، خواهرزاده 35ساله مهندس موسوی ظهر امروز در میدان انقلاب از ناحیه قلب هدف گلوله قرار گرفت و بعد از انتقال به بیمارستان ابن سینا واقع در فلکه دوم صادقیه به شهادت رسید.
هم‌اکنون مهندس میرحسین موسوی، والدین این شهید جنبش سبز و جمعی از شخصیت‌های سیاسی در این بیمارستان حاضر هستند.
--------------------------------------------------

ایرنا نوشت:
جسد سید علی حبیبی موسوی از کشته شدگان اغتشاشات روز عاشورای تهران به همراه سایر کشته شدگان به منظور تکمیل تحقیقات کالبدشکافی و پلیسی و یافتن سرنخ های بیشتر از این حادثه مشکوک نگهداری می شود.
-------------------------------------------------
خبر تكميلي

نحوه به شهادت رسيدن سيدعلی موسوی حبيبی، خواهرزاده ميرحسين موسوی، خبری از محسن مخملباف


سيدعلی موسوی حبيبی از چندين روز قبل تلفنی بارها تهديد به قتل شده است. خانواده او از اين تهديدها با خبر بوده اند و برايش ابراز نگرانی می کرده اند.


امروز "عاشورا" يک پاترول جلوی در خانه آن ها ابتدا چندين نفر را جلوی چشم سيد علی موسوی زير می گيرد، بعد از درون پاترول ۵ نفر از نيروهای امنتی پياده می شوند و يکی از آن ها از نزديک ترين فاصله با کلت به سينه سيد علی موسوی شليک می کند طوری که گلوله از پشت او خارج می شود. بعد آن ۵ نفر با پاترول سراسيمه می گريزند.


برادر زن سيد علی او را به بيمارستان می رساند اما قبل از آن که سيد علی موسوی به بيمارستان برسد به شهادت نائل می شود.


امشب نيروهای امنتی به بيمارستان رفته اند و گفته اند جسد سيد علی موسوی را با خود به پزشکی قانونی کهريزک می بريم.
و خانواده شهيد را تهديد کرده اند که حق برگزاری مراسم را ندارند. (احتمال آن وجود دارد که شبانه پيکر او را مخفيانه به خاک بسپارند تا مانع از مراسم تدفين او شوند.)
سيد علی موسوی پدر ۲ فرزند است. او صاحب يک دختر ۱۷ ساله و يک پسر ۷ ساله است. ابراهيم موسوی برادر او پيش از اين در جنگ شهيد شده است.
خانواده شهيد موسوی معتقدند اين يک ترور از قبل طراحی شده است برای فشار آوردن به مهندس ميرحسين موسوی و فاميل او.
از آنجا که حکومت پيکر شهدای عاشورا را برای جلوگيری از مراسم تدفين ربوده است، مردم ايران در هر کجا مراسم بزرگداشت شهدای ربوده شده عاشورای امسال را در خيابان ها برگزار خواهند کرد. در همان محورهای عاشورا.




عکس حاضر مربوط است به سيد علی موسوی و دايی اش (مهندس ميرحسين موسوی) که روز جمعه يک هفته قبل از روز قدس امسال گرفته شده است.


محسن مخملباف

يکشنبه عاشورای ۸۸

۱۳۸۸ آذر ۲۷, جمعه

استمداد از مردم برای رهایی " محمد داوری " از زندان




100 روز است که از بازداشت آقای " محمد داوری " عضو شورای مرکزی ، مسئول آموزش و اطلاع رسانی سازمان معلمان ایران و سردبیر سایت سحام نیوز ، ارگان حرب اعتماد ملی می گذرد .





" سخن معلم " در این مدت 2 بار با مادر دلسوخته ایشان مصاحبه کرد که با استقبال و رضایت خوانندگان سخن معلم روبه رو شد.




پس از برگزاری دادگاه ایشان ، قاضی پرونده برای آزادی موقت " محمد " تقاضای 2 میلیارد ریال ( 200 میلیون تومان ) وثیقه نموده است که به دلیل آماده نشدن آن ، " محمد " از بند رهایی نیافته است ...




" سخن معلم " از همه آزادی خواهان و خیر اندیشانی که توان و بضاعت مالی دارند استدعا دارد که با مشارکت در این امر انسانی ، مادر دل شکسته او را شاد کنند .

یا حق...

سخن معلم

درآمدی بر بحث " ثبات در مدیریت وزارت آموزش و پرورش ... بایدها و راهکارها















مدتی است که برخی از مسئولان و افراد در مورد ثبات مدیریتی در آموزش و پرورش سخن می گویند .




البته مدتی پیش فرشیدی وزیر سابق از لزوم قرار گرفتن این وزراتخانه به عنوان یکی از نهادهای زیر نظر مقام رهبری سخن راند و اخیرا رئیس پژوهشگاه تعلیم و تربیت که به نظر می رسد دیدگاه های روشن تر و علمی تری دارد در این مورد چنین گفته است :
« ثبات مدیریت در نظام آموزشی-5/




نیازی به تغییر وزیر در دولتهای مختلف نیست







رئیس پژوهشگاه تعلیم و تربیت وزارت آموزش و پرورش معتقد است جابجایی ها به نظام آموزش و پرورش لطمه می زند و اساسا نیازی به تغییر وزیر با عوض شدن دولتها وجود ندارد.



هاجر تحریری نیک صفت در گفتگو با خبرنگار مهر با بیان اینکه ثبات مدیریت در هر جایی به تحول آن مجموعه کمک می کند، افزود: البته شرایط این نوع مدیریت تخصص، مهارت و کارایی است.



رئیس پژوهشگاه تعلیم و تربیت وزارت آموزش و پرورش یکی از مشکلات این وزارتخانه را تغییر مدیریتها عنوان کرد و گفت: از طرفی آموزش و پرورش به جای اینکه با تفکر سیستمی اداره شود با تفکر فردی و سلیقه ای اداره می شود.



بسیاری از کارشناسان آموزشی معتقدند که به دلیل اینکه نتایج برنامه ها و طرحهای اجرا شده در آموزش و پرورش دیر بازده است، باید ثبات مدیریت در آن برقرار باشد.



همچنین این افراد معتقدند که به دلیل کوتاه بودن عمر دولتها باید آموزش و پرورش را از آن جدا کرد تا تحولات سیاسی بر پیکره آن ضربه نزند.



تحریری نیک صفت ادامه داد: چه بسا فعالیتهای وزیر قبلی را وزیر جدید قبول ندارد و یا اینکه به آن توجه نمی کند ولی وقتی یک برنامه تعریف شود و مجری برنامه بتواند آن را اجرا کند، مسلما از تغییر مدیریتها موفق تر خواهد بود.



رئیس پژوهشگاه تعلیم و تربیت وزارت آموزش و پرورش با بیان اعتقاد خود مبنی بر اینکه تا زمانی که یک فرد در حیطه خود خوب عمل می کند و تخصص و مدیریت لازم را هم دارد نباید تغییر کند تا به یک نتیجه ای مطلوب در فعالیتها برسد، افزود: این جابجایی ها به نظام آموزشی ضربه می زند البته اگر تغییر براساس بالا رفتن سرعت فعالیتها باشد باید صورت گیرد.



۱۳۸۸/۰۹/۲۲











از سوی دیگر ، قائم مقام وزیر آموزش و پرورش و رئیس انجمن اولیا و مربیان نیز گفته است :











« پستهای عبوری مشکلات آموزش و پرورش را حل نمی کند



قائم مقام وزیر آموزش و پرورش در انجمن اولیا و مربیان معتقد است پستهای عبوری مشکلات آموزش و پرورش را حل نمی کند.











فرشته حشمتیان در گفتگو با خبرنگار مهر درباره نیاز آموزش و پرورش به ثبات مدیریتی برای اجرای طرح تحول بنیادین گفت: برون رفت از نظام تقلیدی و کهنه آموزش و پرورش زمانی محقق می شود که افرادی متخصص، توانمند و ماندگار بر مسند وزارتخانه قرار گیرند.



قائم مقام وزیر آموزش و پرورش در انجمن اولیا و مربیان با بیان اینکه ثبات مدیریتی در صورت اجرای طرحهای ماندگار از سوی مدیران در آموزش و پرورش ایجاد می شود افزود: وقتی از یک مدیر طرح ماندگار و موثر دیده شود، نظام تعلیم و تربیت ما جایگاه خود را پیدا می کند.



از سال 1300 شمسی تاکنون 64 وزیر بر مسند آموزش و پرورش نشسته اند که عمر کوتاه مدیریتی آنان این وزارتخانه را تحت تاثیر قرار داده است.



حشمتیان اجرای طرح تحول بنیادین در آموزش و پرورش را نیازمند استفاده از همه ظرفیتهای موجود عنوان کرد و گفت: باید افراد متخصص را از انزوا خارج کنیم چرا که افراد زیادی دلسوز آموزش و پرورش هستند اما احساس می کنند که کسی به نظراتشان توجه نمی کند.



قائم مقام وزیر در انجمن اولیا و مربیان با بیان اینکه مدیر پروری در آموزش و پرورش مهم است، اظهار کرد: از سویی اگر طرح تحول بنیادین بر ملاکهای محکمی استوار باشد، تغییر وزیران و مدیران هم نمی تواند بر اجرای آن آسیبی وارد کند و در این صورت تنها تجربه، تخصص و علم فرد مهم است.



علیرضا علی احمدی وزیر سابق آموزش و پرورش در حاشیه مراسم استقبال از حاجی بابایی وزیر جدید آموزش و پرورش خواهان ثبات مدیریتی برای اجرای طرح تحول بنیادین شد.



حشمتیان با اشاره به حلقه مشورتی وزیر در ثبات مدیریتی نیز گفت: مجموعه مشورت دهنده به وزیر نباید به حفظ موقعیت خود فکر کنند و در اظهار نظرها احتیاط داشته باشند چرا که معاونان به عنوان دلسوزان و اولین حلقه مشورتی وزیر باید نظر کارشناسی خود را ارائه دهند نه نظری که تنها برای حفظ موقعیت کاری باشد.



قائم مقام وزیر در انجمن اولیا و مربیان در پایان خاطر نشان کرد: هرکجا که با نگاه حفظ پست مشورت دهیم مجموعه ضرر کرده است.



۱۳۸۸/۰۹/۲۱











متاسفانه نه در مجموعه آموزش و پرورش که در سایر دستگاه ها و نهادها نیز چنین روندی به چشم می خورد و شاید یکی از دلایل این موضوع سیاسی شدن بیش از حد امور و غلبه نگاه " خودی و غیر خودی " به جای تکیه بر " توان مندی ها و تخصص ها " است .



" سخن معلم " قبلا نگاه آقای فرشیدی را در این مورد به نقد کشید و جالب این است که همین آقای فرشیدی که از بحث " ثبات مدیریت " دفاع می کند کسی است که پس از رسیدن به وزارت بر اساس شنیده ها حدود بیش از 500 مدیر را در سطوح میانی و فوقانی آموزش و پرورش تغییر داد !



فارغ از این مباحث ، این سوال مطرح است که آیا می توان این بحث یعنی " ثبات مدیریت " را در سطح ستاد تصمیم گیر وزارت آموزش و پرورش نهادینه کرد ؟



آیا می توان سازوکاری طراحی کرد تا انتخاب وزیر آموزش و پرورش تابع آمد و شد و نوسانات دولت ها نباشد ؟



پاسخ این سوال در صورتی مثبت خواهد بود که در اتاق فکر آموزش و پرورش یعنی شورای عالی آموزش و پرورش تحولی جدی صورت گیرد .











قبلا هم به تفصیل در مورد این موضوع صحبت کرده ایم ( 1 ) .











می توان سازوکاری طراحی کرد تا شورای عالی آموزش و پرورش با بازتعریف کمیته ها و زیر مجموعه های تخصصی و اختیارات بیشتر در زمینه موضوعات مختلف و از جمله " انتخاب وزیر آموزش و پرورش " تصمیم گیری کند به شرط آن که وجه فکری شورای عالی آموزش و پرورش بر وجه اجرایی آن غلبه کند و دیگر این که این شورا از حاالت انتصابی و فرمایشی خارج و در یک فرآیند از پایین به بالا بازتعریف شود .



حال که آقای حاجی بابایی سخن از تحولات بنیادین در آموزش و پرورش رانده است باید که به الزامات و مقدمات سخنان خود نیز پای بند باشد .



گام اول ، تشکیل " نظام معلمی " است .



چاره ای جز تخصصی کردن موضوعات آموزش و پرورش نیست !



افراد کارشناس به تناسب تخصص های خود باید در شورای عالی آموزش و پرورش و در زیر مجموعه های آن قرار گیرند و وزیر آموزش و پرورش باید بر اساس " نقشه راه " ی که این ها تعریف می کنند حرکت کند ( در آینده در مورد جزییات این طرح صحبت خواهیم کرد ) .



چنان چه این موضوص طراحی و به نحو بهینه اجرا شود حاصل کار همان چیزی خواهد بود که آموزش و پرورش ما به آن نیازمند است .















( 1 )



پیشنهاد " سخن معلم " به وزارت آموزش و پرورش و نامزدهای ریاست جمهوری در مورد تاسیس و نهادینه کردن " نگاه ملی " به



آموزش و پرورش :











چندی است مسئولان و نمایندگان از ایجاد و پیگیری " نگاه ملی " به آموزش و پرورش سخن می رانند .



این جا را بخوانید :



« عليرضا سليمي در گفت‌وگو با خبرنگار اجتماعي فارس «توانا» اظهار داشت: وقتي معلمان توليد كننده‌ انديشه هستند بايد به عنوان يك علم و دانش به آنها نگاه كنيم و احترام بگذاريم.



وي افزود: معلمان نبايد دغدغه‌ معيشت داشته باشند و مجبور شوند در چند جا كار كنند تا خرج زندگي خود را در بياورند؛ بلكه بايد از طرف دولت تأمين مالي شوند.



سليمي تصريح كرد: جايگاه معلم خيلي بالا بوده و اين شغل انبياست كه به عنوان الگوهاي رفتاري مي‌توانند در جامعه تأثيرگذار باشند و تغيير و تحول اساسي ايجاد كنند.



سليمي ادامه داد: اميدواريم كه دولت و مجلس با ارائه برنامه‌هاي جامع و تصميم‌گيري‌هاي قاطع بتوانند جايگاه شغلي معلمان را در بين افراد جامعه فرهنگ‌سازي كنند.



وي اضافه كرد: فضاي تدريس بايد براي دانش‌آموزان و معلمان شايسته باشد و در واقع فضاي فيزيكي تغيير كند؛ ضمن اين كه بايد بخش نرم‌افزاري و سخت‌افزاري آموزش و پرورش تغيير كند.»



...در این که آموزش محور توسعه است شکی نیست و در این که آموزش و پرورش از آن جا که با طیف های مختلف جامعه سرو کار دارد و باید به یک " مساله ملی " تبدیل شود نیز حرفی نیست .



اما چرا این سخنان توسط مسئولان به یک " اراده جمعی و سپس ملی " تبدیل نمی شود !



با تکرار مداوم یک گزاره و یا شعار هیچ گاه فرهنگ سازی صورت نمی گیرد . باید برای این مساله یک راهکار عملیاتی داد . باید کاری کرد که دو عنصر " معلم " و " دانش آموز " در افکار عمومی جامعه به صورت مناسب و منطقی مطرح شود .



باید برای مهندسی افکار عمومی و ایجاد حساسیت در اقشار مختلف جامعه فکری کرد .



این که وزیر و یا دیگر مسئولان رسمی آموزش و پرورش در مواقع محدود و یا رسمی مانند " هفته معلم " و یا " صدور بیانیه های تشکل های معلمان " در رسانه ها حاضر شوند و از سر ناچاری برخی مسائل را بگویند و یا آن ها را توجیه کنند ما را همچنان در همین روزمرگی مفرط و تسلسل باطل قرار خواهد داد و تحول خاصی در معادلات رخ نخواهد داد .



به نظر می رسد وزیر و یا مسئولان مشکلی برای رسانه و بیان نظرات ندارند !



آن ها هر موقع که بخواهند این رسانه ها برایشان فراهم است .



مهم این است که بسیاری از مسئولان علی رغم سردادن شعارهایی مبنی بر " عزم ملی برای حل مسائل آموزش و پرورش " خود اراده قوی و کارآمدی برای طرح منطقی و جدی مسائل ندارند و شاید برای رفع تکلیف آن ها را سر می دهند !



باید گروه غیر رسمی آموزش و پرورش و یا جمعیت خاموش را در یک فرآیند مشخص و مستمر وارد این جریان نمود .



باید بخش های مدنی و تشکل ها را در این موضوع مشارکت داد .



اما مهم بی اعتمادی متقابل و دامنه دار " اداره " و " مدرسه " در آموزش و پرورش است .



نه معلمان اعتمادی به مسئولان دارند و نه مسئولان جایگاهی برای آنان قائل می شوند .



این مساله باید از طریق " فرهنگ گفت و گو " در یک اتاق شفاف حل شود .



تا زمانی که اهداف و فعالیت های این دو گروه در آموزش و پرورش در یک بردار هم جهت و یا نزدیک به آن قرار نگیرد مساله آموزش و پرورش در جدال معلمان و مسئولان برای تنازع بقاء هیچ گاه از دیوارهای آموزش و پرورش فراتر نخواهد رفت !



برای گفت و گو باید فرصت داد .



باید نظرات را شنید و آن ها را تصحیح کرد .



باید پیش داوری ها و سوء ظن را کنار گذاشت ...



پیشنهاد ما ...











تشکیل یک " اتاق رسانه و افکار عمومی " با نمایندگانی از تشکل های مدنی معلمان ، شورای عالی معلمان ( در حال حاضر نداریم ) ، پارلمان دانش آموزی ، انجمن اولیاء و مربیان و شورای عالی آموزش و پرورش می باشد .



88/02/09











سخن معلم :







در حاشیه پیشنهاد کاندیداهای اصلاح طلب در مورد " پارلمان معلمان " ...



بدون اجماع در مفاهیم " معلم متخصص " و تشکیل " سازمان نظام معلمی " در شکل و محتوای غیر دولتی ؛ طرح تشکیل " پارلمان معلمان " راه به جایی نخواهد برد !











اولویت باید تشکیل " سازمان نظام معلمی " بر اساس یک ساختار مستقل و علمی باشد .











یکی از برنامه های مهمی که قابل توجه نامزدهای اصلاح طلب در بخش فرهنگیان قرار گرفته است تشکیل " شورای عالی معلمان " و یا " پارلمان معلمان " می باشد .



در این راستا کمیته ستاد فرهنگیان آقای میر حسین موسوی پیش نویسی را جهت اظهار نظر خوانندگان و فرهنگیان در سایت قلم منتشر نمود و " سخن معلم " نیز نقدی بر آن نوشته و آن را به سایت مربوطه ارسال نمود و تا کنون هیچ بازخوردی در مورد این یادداشت برای ما ارسال نشده است !



این جا را بخوانید :



تاملی بر پیش نویس تشکیل " پارلمان معلمان " ... اشتباه دیگر کافی است !



دوشنبه بیست و هشتم اردیبهشت 1388 13:26











یکی از برنامه هایی که در طول دوران وزارت آموزش و پرورش در دولت نهم مطرح اما به سرانجام مشخصی نرسید تشکیل " سازمان نظام معلمی " بود .



" سخن معلم " نیز بنا بر وظیفه و رسالت خویش مطلبی را در این زمینه منتشر نمود .



این جا را بخوانید :







در آمدی بر تشکیل "نظام معلمی "در ایران



چهارشنبه یازدهم اردیبهشت 1387 15:17











به نظر می رسد علی رغم تبلیغات شدید توسط شورای عالی آموزش و پرورش و وزیر این طرح از اتاق شورای عالی آموزش و پرورش بیرون نرفت !



این که چرا به یک باره این طرح مسکوت گردید و دیگر سخنی از آن به میان نیامد مساله ای است که طراحان آن باید به آن پاسخ دهند !



ضمن آن که شالوده " نظام معلمی " در ایران باید به صورت " غیر دولتی " باشد .



افرادی که قرار است مجوز معلمی صادر کنند باید از خبره ترین کارشناسان و صاحب نظران که هیچ ارتباط و یا وابستگی با بخش دولتی ندارند باشند .



اما نکته مهم این است که هیچ گونه پیش نویسی از این طرح در عرصه عمومی منتشر نشد و دبیر شورای عالی آموزش و پرورش و نیز وزیر به ذکر کلیاتی از آن بسنده کردند !



شاید مسئولان فکر کردند که تشکیل چنین سازوکاری با معیارهای یک نظام ایدئولوژیک همسان نباشد و یا نتوانند نقطه نظرات خود را در انتخاب و یا گزینش معلمان برای طراحی یک " الگوی یکسان " اعمال " و یا به عبارتی " تحمیل " کنند !



البته این یک نکته مهم است که متاسفانه و تقریبا در همه دولت ها طرح های مهم و راهبردی در معرض دید و نقد عموم قرار نمی گیرند و معلمان و کارشناسان غیردولتی وقتی از محتوای آن با خبر می شوند که کار از کار گذشته است و باید در مورد پیامدها و یا عوارض آن طرح به بحث و بررسی بپردازند !



حال سوال اساسی این است که اولویت با تشکیل " نظام معلمی " است و یا " پارلمان معلمان " ...



هدف از طراحی " نظام معلمی " تعریف معیارها و پارامترهای تخصصی و حرفه ای برای " شغل معلمی " است .



هدف این است که به جامعه و مسئولان فهمانده شود که معلمی یک حرفه با تخصص های لازم است و هر کسی به صرف داشتن یک مدرک نمی تواند نام " معلم " را به یدک بکشد !



تلقی و بینش اکثریت جامعه این است که معلمان کار خاصی انجام نمی دهند و بیشتر " نقش کنترل کننده " برای معلمان قائلند تا نقش یک " مربی " و کارشناس مسائل آموزشی و تربیتی !



بسیاری از آن ها بر این باورند که کار معلمان را همه می توانند انجام دهند و علت این که رویکرد و یا استقبال کمی نسبت به این شغل وجود دارد به خاطر فقدان جذابیت های مالی معلمی است !



آیا در زمینه فاکتور " تخصص " نگاه جامعه به " معلمان " همانند " پزشکان و یا مهندسان " است .



پاسخ تا حدود زیادی می تواند منفی باشد !



به نظر می رسد نقطه شروع برای تغییر نگرش جامعه و مسئولان به " معلمی " باید از همین نقطه باشد !



عزم ملی برای تغییر وضعیت آموزش و پرورش باید از این جا شروع شود .



منزلت و پرستیژ معلمی باید از این طریق احیاء گردد .



یعنی تعریف یک شان و جایگاه تخصصی و حرفه ای برای " معلمی " .



اگر بدون تشکیل " نظام معلمی " به سراغ اجرای طرح " پارلمان معلمان " برویم به علت فقدان تغییر نگرش اولیه جامعه نسبت به معلمان ، در صورت تشکیل چنین پارلمانی به این خاطر که معیارها و الگوهای یک نظام تعلیم و تربیت ایدئلوژیک همچنان بر تاروپود آن حاکم است و نیز " حلقه معلمان متخصص " تشکیل نشده است همانند تجارب سایر شوراها و... این پارلمان به خاطر فقدان مبانی تئوریک در زمینه " گفت و گوی معلمان متخصص " و نیز نبود فضای " دموکراتیک " حاصل از یک " جامعه مادر " در یک سیکل زمانی دچار ابراز وجودها ، کشمکش ها و یا اختلافات داخلی خواهد شد و نه تنها نگرش جامعه به معلمان تغییر نخواهد کرد بلکه شاید آن حداقل " مرجعیت مخفی معلمان " که تا کنون مجالی برای علنی شدن نیافته است در صورت قرار گرفتن در " فاز عمومی " آن مرجعیت را به شدن تحت تاثیر قرار خواهد داد و جامعه احتمالا خواهد فهمید که " معلمان چیزی در چنته خود ندارند " ...



و از آن جا در جامعه فرهنگی ما تعریف واحد و مورد اجماعی در زمینه مباحث " صنف " و " سیاست " وجود ندارد و هنوز بسیاری از فعالان تشکل های صنفی و مدنی معلمان درگیر امتزاج "هویت حقیقی " و " شخصیت حقوقی " هستند و نتوانسته اند اولین مباحث این پارلمان حول این " مسائل صنفی سطحی " خواهد گردید و احتمالا به علت توجیه نبودن جامعه و فقدان یک رسانه عمومی فراگیر برای برقراری یک ارتباط اثربخش مصوبات این پارلمان در تقابل با منافع عمومی و سیاسی قرار خواهد گرفت و ممکن است در یک سیکل چالشی و ضعف تاریخی معلمان و جامعه در زمینه حمایت های تکمیلی ، رای بر انحلال این نهاد نوپا نهند !



آری !



پارلمان معلمان ایده خوبی است به شرط آن که مقدمات و پیش شرط های آن مورد پردازش و توافق گرفته باشند .



اولین مقدمه و پیش شرط برای آن همانا ارائه و اجماع مفاهیم تخصصی و حرفه ای برای " پیشه معلمی " است .



اگر این سازه ها به خوبی در جامعه نهادینه شوند قطعا " پارلمان معلمان " الگوی کامل و موفقی در سایر زمینه ها حتی عرصه " قانون گذاری " کشور خواهد بود .



چنین باد !



88/03/08



"سخن معلم " به وزارت آموزش و پرورش و نامزدهای دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری پیشنهاد می کند :



به منظور خروج از روزمرگی ...



" ملی کردن و یا مردمی کردن " شورای عالی آموزش و پرروش "



" شورای عالی آموزش و پرروش را می توان مهم ترین و راهبردی ترین بخش در اداره امور آموزش و پرورش و به نوعی " اتاق فکر " به حساب آورد .



بطحایی ، معاون دبیر کل شورای عالی آموزش و پرورش در این مورد می گوید :



« در قانوني كه درسال 59 به تصويب شوراي انقلاب رسانديم چند موضوع به عنوان ضرورت تشكيل شوراي عالي آموزش و پروش مورد توجه قرار گرفت. بطحايي گفت: ضرورت انقلاب فرهنگي در راه استقرار نظام جمهوري اسلامي، رسالت آموزش و پرورش در رشد، خودكفايي و بهسازي جامعه، لزوم برقراري ضوابط تعليماتي براي توسعه‌ي علوم، فنون و اصلاحات تربيتي بر مبناي اعتقادات ديني و تأمين استقلال و آزادي كشور و ضرورت مشاركت عمومي فرهنگيان، مربيان و صاحب نظران در امر تعليم و تربيت كشور، از جمله موضوعاتي است كه به عنوان ضرورت تشكيل شوراي عالي آموزش و پرورش مورد توجه قرار گرفت.



بطحايي افزود: در آخرين قانوني كه در سال 81 به تصويب رسيد و در حال حاضر به عنوان قانون لازم‌الاجرا در اختيار ما قرار گرفته است، شوراي عالي آموزش و پرورش به عنوان مرجع سياستگذار در حوزه‌ي وظايف آموزش عمومي و متوسطه در چارچوب سياست‌هاي كلي نظام و قوانين و مقررات موضوعه تعريف شده كه سازمان اداري آن با بودجه و تشكيلات مستقل زير نظر شوراي عالي آموزش و پرورش فعاليت مي‌كند».



به عبارت دیگر ، با این که این شورا پس از انقلاب فرهنگی و با رویکرد تغییر پارادایم های وضعیت موجود و حرکت به سوی وضعیت بهتر و برتر در یک فرآیند سریع پایه ریزی شده است اما به نظر می رسد که این شورا نتوانسته است در ایفای وظایف تعریف شده و حتی نظارت بر مصوبات خود موفق باشد .



در این مورد نظر مرکز پژوهش های مجلس شورای اسلامی بهترین گواه است :



« مركز پژوهشهاي مجلس شوراي اسلامي اعلام كرد: قانون تشكيل شوراي عالي آموزش و پرورش نياز به بازنگري دارد.







به گزارش دفتر اطلاع رساني مركز پژوهش ها ، دفتر مطالعات اجتماعي اين مركز در پاسخ به درخواست احمد توكلي نماينده مردم تهران، ري، اسلامشهر و شميرانات در مجلس شوراي اسلامي ضمن بررسي و تحليل عملكرد شوراي عالي آموزش و پرورش در سالهاي پس از پيروزي انقلاب اسلامي تصريح كرد كه با توجه به اهميت اهداف چشم‌انداز 20 ساله – كه خواستار رتبه اولي براي ايران در اقتصاد، علم و فن‌آوري در بين 24 كشور رقيب در منطقه شده – و نيز به خاطر همسو شدن با ساير بخش ها توصيه مي‌شود كه مجلس شوراي اسلامي قانون تشكيل شوراي عالي آموزش و پرورش را بازنگري و با شرايط جديد حاكم برسياست‌هاي كلان و استراتژيك كشور هماهنگ سازد.



مركز پژوهش ها همچنين بازنگري قانون تشكيل شوراي عالي آموزش را با هدف همسوساختن آن با نيازهاي فعلي جامعه و اهداف و سياست‌هاي استراتژيكي كه تعريف و تصويب شده است، ضرورت دانست و بر لزوم تعيين اهداف و وظايف جديد براي اين شورا و اصلاح ساختار تشكيلاتي و تصميم‌گيري آن تاكيد كرد.



مركز پژوهش ها همچنين خواستار توجه عميق به سياست‌ عدالت محوري، مهرورزي و سخت كوشي كاركنان در مصوبات شوراي عالي آموزش و پرورش شده و افزود: تقويت بعد نظارتي شوراي عالي آموزش و پرورش در محدودة مصوبات خود ، حذف و تعطيلي شوراهاي موازي و بررسي و تاييد لوايح آموزش و پرورش قبل از تقديم به مجلس توسط اين شورا ضرورت دارد.



مركز پژوهش ها در ادامه با بيان اين مطلب كه به موجب مفاد آيين‌نامه داخلي شوراي عالي آموزش و پرورش، اين شورا بايد هر دو هفته يك بار (هر سال بالغ بر 24 جلسه) تشكيل شود، خاطرنشان ساخت : مقايسه داده‌هاي كمي اين بخش در 28 سال گذشته (پنج دوره) نشان مي‌دهد: به جز هشت سال از 10 سال اول پيروزي انقلاب اسلامي در هيچ‌ يك از چهار دوره بعد (طي برنامه‌هاي اول تا چهارم توسعه) تشكيل 24 جلسه در طول سال هيچ‌گاه تحقق نيافته است.





از سوي ديگر هر چند بيشترين جلسات سالانه (25 تا 46 جلسه) به اولين دوره بررسي (11 سال اول انقلاب اسلامي) تعلق دارد، ولي شاخص تعداد راي در هر جلسه با در نظر گرفتن تعداد 141 جلسه برگزار شده فاقد راي (41 درصد) از 343 جلسه ، اين دوره از كمترين كارآيي - در ميان دوره‌هاي ديگر برخوردار بوده است. زيرا محاسبه نسبت آراي صادره به جلسات (عدد يك) نشان مي‌دهد صدور آرا در اين دوره از بقيه دوره‌ها (برنامه اول 5/2 ، برنامه دوم 6/1 ، برنامه سوم 4/1 و دو سال از برنامه چهارم 6/1 ) كمتر بوده است.



همچنين شاخص درصد آرا به جلسات (به ترتيب 93 درصد و 105 درصد ) نيز يكي ديگر از شاخص‌هاي كارآيي جلسات به شمار مي‌رود كه محاسبات نشان مي‌دهد در بين پنج دوره مورد بررسي، دوره اول (سال‌هاي 1358-1368) از پايين‌ترين كارآيي برخوردار بوده است.



طبق اين گزارش هر چند ميانگين جلسات سالانه (12 جلسه) در آخرين دوره بررسي (سال‌هاي 1384-1385) با شاخص 6/1 راي در هر جلسه بوده است ولي با در نظر گرفتن تعداد جلسات فاقد راي يعني چهار جلسه از 33 جلسه (12 درصد اتلاف يا 88 درصد كارآيي) از كارآيي بيشتري نسبت به دوره‌هاي اول ، سوم و چهارم برخوردار بوده است. بنابراين اطلاعات آماري نشان مي‌دهند كه عملكرد سال‌هاي 1384 و 1385 فقط در مقايسه دوره دوم (برنامه اول توسعه با 1/92 درصد ) كارآيي پايين‌تري داشته است.



اين در حالي است كه بيشترين آرا در هر جلسه ، به دوره برنامه اول توسعه (1369-1372) ، با شاخص 5/2 راي در هر جلسه تعلق دارد. ضمن اين كه بيشترين كارآيي (كمترين جلسات فاقد راي يعني 6 جلسه از 76 جلسه يا 9/7 درصد جلسات بدون راي) با 1/92 درصد مربوط به دوره برنامه اول توسعه (1369-1373) بوده است.لازم به يادآوري است كه نسبت درصد آرا به جلسات (255 درصد) در اين دوره در بين كليه دوره‌ها بيشترين است. »



منبع : سایت مجلس شورای اسلامی



همان گونه که در اظهارات فوق مشخص است شورای عالی آموزش و پرورش نتوانسته است درتمرکز زدایی ساختار و نیز غنی سازی محتوایی آموزش و پرورش مفید و موثر باشد .



به نظر می رسد بخش مهمی از "روزمرگی حاکم بر عناصر و اجزای آموزش و پرورش " درحال حاضر به کارکرد و یا عملکرد این شورا می رسد .



علت چیست ؟



بدون تردید در کارکرد ضعیف و نامطلوب این شورا همگان و عناصر و ارکان دیگر آموزش و پرورش به نوعی مقصرند اما ترکیب موجود در این شورا با آن چه که از یک اتاق فکر انتظار می رود فاصله قابل توجهی دارد .



ترکیب اعضای این شورا را زبان معاون آن باید شنید هر چند سایت این شورا در جند بار مراجعه غیر فعال بود !







« معاون دبير كل شوراي عالي آموزش و پرورش اظهار كرد: در ماده‌ي 9 قانون سال 81، تعداد اعضاي شوراي عالي آموزش و پرورش 22 نفر ذكر شده كه رييس‌جمهور به عنوان رييس شوراي عالي آموزش و پرورش، وزير آموزش و پرورش، وزير علوم و در غياب او، معاون آموزشي وزير علوم، وزراي فرهنگ، بهداشت،‌ جهاد صنايع يا يكي از معاونان آنها، معاون رييس جمهوري، رييس سازمان مديريت و دبير كل شوراي عالي به عنوان عضو ديگر شورا از اعضاي شوراي عالي آموزش و پرورش هستند.



بطحايي در ادامه افزود: همچنين يك مجتهد آشنا به مسايل تعليم و تربيت به انتخاب شوراي عاليه‌ي حوزه‌ي علميه، رييس سازمان آموزش فني و حرفه‌اي، 3 نفر مطلع و صاحبنظر در هر يك از رشته‌هاي علوم پايه، فني‌ـ مهندسي و علوم انساني به انتخاب شوراي رؤساي فرهنگستان‌هاي كشور، 3 نفر از اعضاي هيئت‌هاي علمي گروه‌هاي تخصصي دانشگاه‌ها، 3 نفر از نمايندگان معلمان يا مديران مدارس، رييس پژوهشكده‌ي تعليم و تربيت وزارت آموزش و پرورش و يكي از مديران كل آموزش و پرورش استان‌ها به انتخاب مديران كل استان از جمله اعضاي ديگر اين شورا محسوب مي‌شوند. »



همان گونه که مشاهده می شود بسیاری از این افراد جنبه انتصابی دارند .



اما مهم ترین چیز آن است که چگونه افرادی که خود در حیطه پست و مقام اجرایی خود مشغلات فکری و گرفتاری های شغلی دارند چگونه ممی توانند در " اتاق فکر " آموزش و پرورش مشارکت داشته باشند ؟



آیا بودن فقط اسامی پست های اجرایی در شورای عالی آموزش و پرورش کمکی به غنی سازی و یا واقعی تر کردن مصوبات این شورا خواهد نمود ؟



آیا به فرض ، رئیس جمهور ، وزیر علوم و یا حتی معاون ایشان ، وزرای دیگر ، رئیس سازمان مدیریت و... واقعا وقت این را دارند که با مطالعه و فراغ خاطر در جلسات این شورا شرکت کرده و فکری جدید و خلاق را به بدنه و هسته محتوایی آموزش و پرورش تزریق کنند ؟



این که به گفته مرکز پژوهش های مجلس ، : به جز هشت سال از 10 سال اول پيروزي انقلاب اسلامي در هيچ‌ يك از چهار دوره بعد (طي برنامه‌هاي اول تا چهارم توسعه) تشكيل 24 جلسه در طول سال هيچ‌گاه تحقق نيافته است " موید ادعای ماست !



چه باید کرد ؟



اعتقاد ما بر این است که برای تحول در آموزش و پرورش و نیز تمرکز زدایی ساختاری و محتوایی آن باید اول از این نقطه شروع نمود .



ترکیب شورای عالی آموزش و پرورش باید از کسانی تشکیل شود که وقت و فرصت کافی برای مطالعه و پژوهش داشته باشند .



باید از بعد " اجرایی " این شورا کاسته شده و بر بعد " محتوایی " آن افزوده شود .



باید از کسانی که در مسائل آموزش و پرورش صاحب نظرند و نیز وقت کافی برای مطالعه و پژوهش دارند در ترکیب این شورا قرارگیرند .



یکی از پیشنهادات عملی ما ، تشکیل شورای عالی معلمان و قرار گرفتن حداقل 3 نفر در ترکیب 22 نفره این شوراست .



باید در شورای عالی آموزش و پرورش نمایندگانی از انجمن اولیاء و مربیان ، پارلمان دانش آموزی حضور داشته باشند .



باید در رشته ها و موضوعات مختلف آموزش و پرروش مانند اقتصاد ، مدیریت و برنامه ریزی ، پژوهش ، تکنولوژی آموزشی و... کارشناسان و صاحب نظران وجود دالشته باشند .



تنها راه برای خروج از روزمرگی آموزش و پرورش در گام اول ، تزریق تفکر جدید در اتاق فکر آموزش و پرورش است ....



88/02/13


سخن معلم