۱۳۸۸ اسفند ۱۵, شنبه

اميدهای تازه به آزادي رسول بداقي



  امروز از بازداشت رسول بداقي،عضو هيات مديره ي كانون صنفي معلمان،بيش از 6 ماه مي گذرد. دهم شهريور،هنگامي كه با هماهنگي نيروهاي امنيتي و مسئولان اداره ي آموزش و پرورش اسلامشهر،بداقي را بازداشت كردند،كمتر كسي مي پنداشت كه اين بازداشت،چنين به درازا بكشد؛ وعجيب تر اين كه، پس از گذشت ماه ها، نخستين جلسه دادگاه او نيز برگزار نگردد! وكيل بداقي،خليل بهراميان، هم كه تاكنون چندبار، با وي ملاقات داشته است،ضمن اين كه مي گفت بداقي به ايشان گفته است او را در آموزش و پرورش دستگير كرده اند،تنها مي داند اتهام او اقدام عليه امنيت كشور اعلام شده وهنوز هم پرونده ي بداقي را نديده و مطالعه نكرده است.  حدود دو ماه پيش بود كه از سوي خانواده ي بداقي اعلام شد كه بر پايه شرح وضعيت ارائه شده ي زندان،براي رسول،120 ميليون وثيقه،در نظر گرفته شده است. اماچندي پس از آن،گويا با تغيير بازپرس پرونده،اعلام شد كه پرونده،به بررسي و بازخواني مجدد،نيازمند است.  
 با اين حال،در پيگيري امروز خانواده ي بداقي و با رجوع به دادسراي انقلاب،اميدواري ها به آزادي رسول بيشتر شده است. آن گونه كه برادربداقي گزارش مي داد، برخي از مسئولان دادسرا، نويد آزادي او را تا چند روز آينده، داده اند. هرچند امروز دادستان حضور نداشته است اما معاون ايشان،از آزادي زودهنگام برخي زندانيان،از جمله بداقي، خبر داده است. حتي يكي دو قاضي مطلع از پرونده، از ادامه ي بازداشت او ابراز تعجب نموده اند! 

۱۳۸۸ اسفند ۱۲, چهارشنبه

معلمي كه درخواست حقوقش را دارد، نبايد كتك بخورد

معلمي كه درخواست حقوقش را دارد،نبايد كتك بخورد
...ملت ما می خواهد معلمان کشور بابت درخواست حقوق خود کتک نخورند، کارگران بابت درخواست حق خود مورد تهاجم قرار نگیرند و زنان بابت درخواست رفع تبعیض مورد هجوم تهمت های گوناگون قرار نگیرند. ملت ما می خواهد حکومت اجازه بدهد که در رسانه ملی، صدای همه ملت شنیده شود و نه افراد خاصی که کاری جز بی انصافی و تهمت زنی ندارند... آزادی، حقوق بشر، رفع تبعیض ها، تحمل عقاید و نظریات مختلف، مقابله با فساد و تباهی و قانون گریزی، مواردی نیستند که پیگیری آنها چه در سطح خیابان و چه از طریق رسانه ها جرم باشد... بنده می خواهم بگویم همین نسبت را شما در میان پزشکان، معلمان، مهندسین، کارگران، جنبش زنان، ورزشکاران و هنرمندان و دیگر گروه های مرجع می توانید بیابید...

 مهندس مير حسين موسوي،كانديداي معترض انتخابات اخير رياست جمهوري،در گفت و گويي با سايت كلمه،درباره ي شرايط كنوني جامعه و برخي درخواست هاي گروه هاي اجتماعي، مطالبي را مطرح كرده اند كه بخشي از آنها را در زير مي خوانيم: 


- ...هنوز به اعتقاد اینجانب راهبرد «هر شهروند، یک رسانه» و همچنین گسترش فعالیت های شبکه اجتماعی در جهت گسترش آگاهی های سیاسی و اجتماعی، یک ضرورت است و جایگزینی برای آن وجود ندارد. البته این وضع دشوار در کنار ضررهایی که دارد، منافعی هم داشته است و آن اتکا همه علاقمندان به جنبش سبز به خود و شبکه های بیشمار اجتماعی درجامعه است. در این میان، استفاده از فضای مجازی معجزه کرده است و به صورت یک ساختار کاملا قابل اتکا، افراد و شبکه ها را در اتصال و تعامل باهم قرار داده است. شییه بازارهای سنتی که که تعداد زیادی مغازه، حجره، تیمچه، مسجد، قهوه خانه و غیره را به هم متصل می کند و علیرغم تنوع آدم ها و حجره ها، مفهوم بازار یک ساختار به هم پیوسته از واحدها را تداعی می کند. جالب است در یک راسته بازار، می تواند اختلاف عقیده و سلایق و سرمایه وجود داشته باشد، ولی این تنوع، وحدت مفهومی و وحدت عملی بازار رابه هم نمی زند، بلکه جزو نقاط قوت آن است.



- جنبش سبز نباید اهداف خود را فراموش کند، همانطور که نباید دچار روزمره گی و انفعال بشود و استراتژی خود را از یاد ببرد. هدف جنبش سبز از همان اول، اصلاح در چهارچوب اصولی روشن بود. نقطه اتصال را همگی رنگ سبز گرفتیم. هدف حداقلی و مطمئن که می توانست اجماع گسترده ای ایجاد کند، تحقق اجرای بدون تنازل قانون اساسی بود. البته افرادی و یا حرکت هایی در این بین پیدا شدند که خواستند از این خط بگذرند و یا به اصطلاح خط شکنی کنند، ولی جنبش راه سبز هیچگاه از اجرای بدون تنازل قانون اساسی منحرف نشده است و انشاء الله تا انتها هم همین راه را خواهد رفت. بنده بارها درباره اهمیت پایبندی راه سبز این نقطه کلیدی صحبت کرده ام و به عنوان یک فرد همراه، حراست از آن را مورد تأکید قرار داده ام. صحنه خیابان ها و آنچه در آن گذشته را باید یکی از راه هایی بشماریم که جنبش سبز تلاش کرده است اهداف و نیات خود را به گوش همه ملت و جهانیان برساند. ولی استفاده از خیابان ها، تنها راه نبوده است. ده ها میلیون ایرانی که در این کشور با سانسور، جلوگیری از آزادی ها و اقدامات سرکوبگرانه، سیاست خارجی دمدمی و ماجراجویانه، سیاست های ویرانگر اقتصادی، رواج فساد و دروغ معترض هستند، خواهان تغییراتی هستند که به آنها مجال می دهد با حاکمیت بر سرنوشت خود، این سرنوشت تحمیلی از سوی کارگزاران بی کفایت را تغییر دهند.

ملت ما می خواهد که در رقابت نفس گیر جهانی و منطقه ای، عقب نیفتد. ملت ما می خواهد با جهان خارج به جای دعوا و دشمنی، تعامل داشته باشد و سیاست خارجی توسعه گرا را دنبال کند. ملت ما می خواهد کالاهای تولیدی، اعم از کشاورزی و صنعتی، زیر سیل خانمان برانداز واردات بی حساب و کتاب، مدفون نشود. ملت ما می خواهد تحت عنوان خصوصی سازی، بیشترین پروژه ها و فعالیت های اقتصادی کشور در بنگاه های شبه دولتی و نیز سپاه جمع نشود. ملت ما می خواهد به شاخص های بیکاری و فقر به عنوان یک وظیفه دینی و اسلامی و ملی اهمیت داده شود و … با انبوه تبلیغات شاخص خط فقر و بیکاری و تورم با دستکاری و دروغ، از چشم مردم پنهان نشود. ملت ما می خواهد معلمان کشور بابت درخواست حقوق خود کتک نخورند، کارگران بابت درخواست حق خود مورد تهاجم قرار نگیرند و زنان بابت درخواست رفع تبعیض مورد هجوم تهمت های گوناگون قرار نگیرند. ملت ما می خواهد حکومت اجازه بدهد که در رسانه ملی، صدای همه ملت شنیده شود و نه افراد خاصی که کاری جز بی انصافی و تهمت زنی ندارند. آحاد ملت ما با یکدیگر دوست هستند و دوست ندارند به دو دسته حزب الله و حزب الشیطان، مردم و خس و خاشاک و گوساله و بزغاله تقسیم شوند.

ملت دوست ندارد که این چنین نامه هایش، پیام هایش، گفتگوهای تلفنی اش و پیامک هایش در معرض شنود قرار گیرد. ملت ما آگاه و رشید است و دوست ندارد عده ای معدود به نام ملت، آزادی های ملت را محدود کنند، حقوق اساسی آنرا تعطیل کنند، روزنامه هایش را ببندند و هر روز دستورالعمل های آمرانه برای نوشتن، گفتن و شنیدن صادر کنند. باید به هر طریق ممکن از سوی جنبش سبز در سطح کشور و در میان همه اقشار، این آگاهی به مردم برسد که این خواست ملت، خواست جنبش سبز هم هست و نه تنها خواست آن است بلکه این مطالبات را همگانی کند. این مطالبات کاملا اسلامی و عین قانون اساسی و کاملا منطبق با مردم سالاری دینی ماست. این خواسته ها نه جنبه ضدشرعی دارند که باعث فرمان تیر و قتل و زندانی شود، نه جنبه ضدملی و نه جنبه ضد نظام. این ها حقوق مردم هستند و به همین دلیل مردم از آن حمایت می کنند. آزادی، حقوق بشر، رفع تبعیض ها، تحمل عقاید و نظریات مختلف، مقابله با فساد و تباهی و قانون گریزی، مواردی نیستند که پیگیری آنها چه در سطح خیابان و چه از طریق رسانه ها جرم باشد. برعکس، جلوگیری از طرح این مطالبات، علامت استبداد و تحریف اهداف انقلاب اسلامی است که با شعار استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی پیروز شده است.

در پاسخ به سؤال شما باید بدانیم که که زمینه هر تغییر اساسی در جهت اصلاح گری، گسترش آگاهی است. بدون آگاهی گسترده در سطح جامعه، امکان تغییر وجود ندارد. افشاندن بذر آگاهی و گسترش آن به همه اقشار و همه نقاط کشور، تنها از طریق حضور خیابانی فراهم نمی آید، گرچه اجتماعات، حق مردم و یکی از امکانات آنها برای نیل به اهداف سیاسی، اجتماعی و فرهنگی آنهاست. مهم آن است که در چهارچوب «هر شهروند، یک رسانه»، هر علاقمند به جنبش سبز، راهی برای گسترش این آگاهی و تعمیق آن در میان همه اقشار و بویژه در اقشار مستضعف جامعه پیدا کند. گسترش اگاهی ها، استراتژی اصلی جنبش است. البته باید متواضع باشیم. هدف آن نیست که تغییرات ناشی از این استراتژی حتما بدست سبزها اتفاق بیفتد. سبز بودن یعنی «خود» در میان نبودن و خودخواه نبودن. در این راه ما هم در صورت امکان از خیابان ها به صورت مسالمت آمیز و قانونی استفاده می کنیم و هم همه امکانات قانونی دیگر. می خواهم به عنوان یک همراه جنبش سبز، باز هم بر گسترش آگاهی در سطح ملی به عنوان مهم ترین وسیله برای نیل به پیروزی تأکید کنم. ما می خواهیم اهدافمان را در کنار مردم و با آنها بدست آوریم.

- جنبش سبز بر سر مطالبات خود حق خود محکم ایستاده است و هر چه آگاهی ملت به حقوق خود بیشتر شود، نیروی عظیم تری پشت این مطالبات قرار خواهد گرفت. این آگاهی، جان های مردم کشور را تغییر خواهد داد و این تغییر، سرمایه ملت برای تغییرات سیاسی و اجتماعی است. نکته ای که دوست دارم به عنوان یک همراه کوچک به علاقمندان راه سبز عرض کنم این است که هدف ما، تغییر در چهارچوب نظام است. ولی هدف آن نیست که این تغییرات حتما بدست این یا آن فرد صورت بگیرد. ما باید یک اصل اخلاقی را بیاد داشته باشیم و آن تصدیق درستی، خوبی و زیبایی است، حتی اگر این درستی و خوبی بدست ما صورت نپذیرد. به همین دلیل، ضمن آن که محکم بر روی خواسته های خود ایستاده ایم، ولی کم هزینه تر می بینیم اگر خود حاکمیت به سمت این راه حل ها که برآمده از خواست ملت و میثاق ملی ماست پیش برود. بنده خیلی واضح و آشکار می گویم هر اقدامی که در جهت احقاق حقوق مردم و اجرای بدون تنازل قانون اساسی صورت گیرد، ما آن را نه علامت ضعف حاکمیت خواهیم شمرد و نه آن را خوار و کوچک جلوه خواهیم داد، بلکه آن اقدام علامت قدرت جمهوری اسلامی خواهد بود. ما دوست داریم که خود حاکمیت، متشکل از همه ارکان آن، تضمین های لازم را برای انتخابات های آزاد، رقابتی و غیرگزینشی فراهم آورد.

ما دوست داریم خود حاکمیت به دنبال آزادی زندانیان، توسعه سیاسی و گسترش فرهنگ آزادی و تنوع رسانه ها و آزادی آنها باشد. بنده صریحا می گویم انتشار «کلمه سبز» و «اعتماد ملی» حتی اگر ضرری هم داشته باشد، ضرر آن کمتر از رسانه های غیرملی داخلی و رسانه های خارجی است. می دانم قبول نخواهد شد، یا حداقل در شرایط کنونی قبول نخواهد شد. ولی می گویم وجود کانال یا کانال های رادویی و تلویزیونی برای جنبش سبز، نظام را تقویت می کند و به وحدت ملی کمک می کند. بنده ترس آن را دارم که محدودیت های فکری باعث شود ما از کشورهای دست چندم منطقه هم عقب بیفتیم و نمی دانم چگونه ملت ما می تواند از خود در مقابل امواج برون مرزی که قطعا به فکر مصالح ملی خودشان هستند، محافظت نماید. مضحک است اگر تصور کنیم با پخش پارازیت، هک کردن ها و فیلتر کردن ها، این امواج را می توانیم کنترل کنیم.

به هر حال، حاکمیت و جناح های مختلف سیاسی، اگر واقع بین باشند، باید بدانند همانطور که جنبش سبز در روز ۲۲ بهمن حضور داشت، آینده خوب برای کشور هم در گرو ایجاد زمینه برای وحدت بین همه مردم و اقشار مردم است و نه توصیف بخش قابل توجهی از ملت به «خس و خاشاک»، «گوساله و بزغاله» و «یک قشر محدود و اندک». سیره پیامبران و امامان ما نشان می دهد که هیچگاه حتی به دشمنان دین دشنام نمی دادند. آنها برای کرامت انسانی ارزش قایل بودند و بجای قضاوت درباره ی انسان ها، با رفتار رحمانی شان سعی می کردند فطرت خداجوی همه آنها را به سوی حق جذب کنن. مردم ما نمی توانند تحمل کنند که به نام دین رفتار های غیر دینی بلکه ضد دینی رواج یابد. وقتی در قرآن صحبت از پیامبر و یارانش می شود، آنان را به مهربانی در میان خود و مقابله محکم با دشمنان بشریت توصیف می کند و قطعا نه در زمان پیامبر و نه بعد از ایشان، همه مسلمانان به یک درجه از ایمان نبودند. مردم ما به خوبی فرق میان دینداری رحمانی و قدرت طلبی در لباس دین را می فهمند. این تعریف یک ملت نیست. این حاکمیت یک فرقه است و دزدیدن مفهوم ایرانیت و حس ملی و این خطرناک ترین راهبردی است که ما اکنون در مقابل آن قرار داریم. سلاح ما در مقابل چنین کژراهه ای، رفتن به سمت میثاق ملی و مذهبی مان و تکیه بر آرمان هایی است که به ایرانی پیشرفته و صلح جو در سطح جهانی و در سطح ملی منجر می شود. در چنین حالتی است که می توان امید داشت مثل سال های دفاع مقدس، همه ملت در مقابل خطرات، متحدا حضور پیدا کند. ملت همه اقشار، همه قومیت ها، همه فرهنگ ه و همه جناح هاست. علاقمندان به جنبش راه سبز به ایرانی بودن خود و همه نمادهای آن افتخار می کنند و طبیعی است که با این روحیه و منش، به تغییر رنگ پرچم کشورمان به شدت مشکوک هستیم و آن را محکمترین دلیل برای عدم علاقه یک فرقه به منافع و ارزش ها و فرهنگ ملی می دانیم.

- ما اثر خس و خاشاک نامیدن مردم را دیده ایم. بگذاریم یکبار هم با احترام با مردم صحبت کنیم. در بعضی موارد، اجتناب از برخی اقدامات نامناسب می تواند به بهبود فضای ملی کمک کند.

- جنبش سبز حرکتی است که از بطن گره های مرجع مهم جامعه ما متولد شده و در ارتباط با این گروه ها هم رشد کرده است. در این زمینه بعنوان مثال به نامه ۱۱۶ استاد دانشگاه تربیت مدرس اشاره می کنم. این دانشگاه فرزند انقلاب است و بنده هم به عنوان یک عضو کوچک از خدمتگزاران اول انقلاب، در شکل گیری آن نقش داشته ام. همه می دانند که این دانشگاه دوره کارشناسی ندارد و هرم سنی آن نسبت به سایر دانشگاه ها بالا است. در کارکنان و دانشجویان آن، فراوانند کسانی که که در فعالت های اول انقلاب نقش فراوانی داشته اند. ۱۱۶ تن از اساتید این دانشگاه در کنار بیانیه های مشابه فراوان سایر دانشگاه ها و بیانیه های انجمن های اسلامی و نهادهای دانشگاهی دیگر نشان می دهد تا چه حد حضور جنبش در دانشگاه ها و در میان دانشگاهیان جدی و فراگیر است. بنده می خواهم بگویم همین نسبت را شما در میان پزشکان، معلمان، مهندسین، کارگران، جنبش زنان، ورزشکاران و هنرمندان و دیگر گروه های مرجع می توانید بیابید. یک نگاه ساده و بدون تعصب به جشنواره های دهه فجر نشان خواهد داد که هنرمندان به عنوان قشری به شدت تأثیرگذار کجا ایستاده اند. گفته می شود بعد از انتخابات، نزدیک هزار کلیپ و سرود در مورد جنبش سبز یا حوادث مربوط به آن ساخته شده و تعداد زیادی کاریکاتور، پوستر و نقاشی و سایر تولیدات هنری خلق شده است. چنین تحرکی در تاریخ فرهنگ کشور ما و شاید فرهنگ های جهانی بی نظیر است. بنده ارتباط وثیق جنبش راه سبز با گروه های مرجع را بهترین دلیل برای امید به تحقق خواستهای جنبش در آینده کشورمان می دانم. چرا وقتی میلیون ها دانشجو در سراسر کشور در پشت جنبش سبز است، به آینده امیدوار نباشیم؟

- در بدنه جنبش، تعداد قابل ملاحظه ای از روحانیون متعهد و آگاه و مبارز حضور دارند. سبزها باید بدانند موضعگیری چند نفر روحانی تندرو و مغرض، نظر همه روحانیت و مراجع نیست

- مراسم این روز(چهارشنبه سوري)، یادمان جشنواره نور علیه تاریکی است اما علاقمندان به جنبش راه سبز ضمن انکه به نمادها و مراسم ملی و مذهبی دلبستگی دارند، حاضر نیستند که این نوع مراسم ها باعث اذیت و آزار مردم بشود. مخصوصا توجه کنیم که ممکن است مخالفان جنبش بخواهند با برنامه ای که قبلا هم مشابه آن را اجرا کرده اند، جنبش سبز را بدنام کنند. بنده مطمئن هستم که سبزها در هیچ برنامه هنجارشکنانه یا تخریبی که موجب اذیت و ازار مردم بشود شرکت نخواهند کرد. ایجاد انفجار و آتش سوزی با مشی جنبش سبز که تلاش کرده است همواره حرکت هایش مسالمت آمیز و عمیق باشد سازگاری ندارد. سبز بودن به لباس و نماد نیست. سبز بودن به رفتار و اخلاق است. اگر این اصل مهم مورد توجه قرار گیرد و اعضای جنبش یکدیگر را به رعایت آن توصیه کنند، قطعا از آسیب هایی که ممکن است عده ای در لباس جنبش سبز انجام دهند جلوگیری خواهند کرد.

طعم تلخ مرودی طعم گس قبولی

اشاره : این یاداشت  برای روزنامه اعتماد نوشته شده بود .و قرار بود در شماره فردا منتشر گردد.
در راستای بهبود آمارقبول شدگان وکاستن ازآمار مردودی ها و اقتاع منتقدان وخوشایند مدیران، ساده انگارانه به تسهیل  شرایط قبولی و ساده کردن شرایط ورود به پایه ها و مقاطع بالاتر و توصیه های اشکار وپنهان به مدیران میانی به ارائه درصد قبولی بالا و به تبع ان توصیه مدیران مدارس به معلمان جهت ساده گرفتن امتحانات در طرح و تصحیح و ثبت نمرات شفاهی ومستمرو فراترار دانش و مهارت واقعی فراگیران ، و تعدد نوبتهای امتحانی و شانس قبولی و در یک کلام به قربانی کردن استانداردهای امتحانات  و به مسلخ بردن روح آموزش  پرداخته ایم و چشممان را به این بعد پنهان ازناکارامدی اموزش وپرورش بسته و برانیم تاکاممان را با طعم گس این قبولی ها شیرین کنیم . .........
 متن کامل یاداشت را در دنباله مطلب مطالعه کنید

 طعم تلخ مرودی طعم گس قبولی
بحران مردودی ها وعلل ان 
 طی روز های گذشته مهم ترین خبر در حوره اموزش وپرورش مردودی 5000000دانش آموزدر6سال گذشته بوده است . خبری که در رسانه ها ی گروهی کشور با استقبال مواجه شد و با عکس العمل و نقدد و بررسی و موضع گیری های گوناگون همراه گردید . این موضع گیری ها و عکس العمل ها از طرف وزارت اموزش وپرورش  با رد و تکذیب  همراه بود و حتی وزیر اموزش و پرورش و در موضع گیری که بیشتر ناشی از عصبانیت بود مدعیان طرح این امار وارقام را به بیسوادی متهم کرد . منتقدان هم  عکس العمل وزیر را دور از متانت و نشانه طفره رفتن از پاسخگویی در برابر چالش پیش روی و پاک کردن صورت مسئله قلمداد کردند ، انها وزارات آموزش و پرورش را در کنترل بحران مردودیها نا توان دانسته و با استناد به گزارش مرکز پز وهشهای مجلس شورای اسلامی مخالفت وزیر وبرخورد چکشی اورا نگران کننده دانسته و آن را تلاش جهت پنهان نگاه داشتن واقعیت های تلخ موجود در نظام آموزش و پرورش کشور نامیدند . مطرح کنند گان و منتقدان  عملکرد وزارت اموزش و پرورش در باره  علل وعوامل  بوجود امدن بحران مردودیها به موارد گو ناگونی اشاره می کنند که از میان انها میتوان به : نادیده گرفتن اصل 15 قانون اساسی  و بی توجهی به آموزش زبانهای قومی ومحلی ، دور ماندن فضای مدارس از نشاط و شادابی ، حاکم بودن نظم پادگانی در مدارس و کلاسهای درس ، جایگزینی تنبیه های روحی بجای تنبیه بدنی ، شکاف عمیق بین طرحهای انتزاعی و آسمانی کارشناسان ستادی وواقعیت های زمینی مدارس ، وجود کلاسهای چند پایه ی فراوان در مناطق محروم  ، بی توجهی به مدارس لازم التوجه ، ناعدالتی اموزشی در مناطق شهری وروستایی ، پایین ماندن سطح دانش و مهارت حرفه ای معلمان ، سوءمدیریتها   و فضای فیزیکی نامناسب محیط های آموزشی  اشاره کرد .
آیا مردوی ها به بحران رسیده است ؟
هر چند  دیر هنگام و بعد از واکنش های خارج از عرف پاسخگو بودن در برابر افکار عمومی ، سرانجام وزارت اموزش وپرورش بر اساس آمار و ارقام  در برابر منتقدان به دفاع از عملکرد خود پرداخت وازرشد قبولی ها و کاهش چشمگیر مردودی ها به میزان 47درصد در شش سال اخیر خبر داد و به درستی تلاش کرده است تا با امار وارقام به اقناع افکار عمومی بپردازد. اما فارغ از امار وارقام هردو گروه  به نظر می رسد که در امرآموزش ، مردودی  امری عجیب و غریب نباشد  و همانگونه که قبولی در اموزش وپرورش با تمام شیرینهایش هست ، گاه مردودی هم با تمام تلخی هایش اجتناب ناپذیر می نماید .و علی رغم تمام تلخی هایی که در این بخش اموزش وپرورش هست ، لزوما وجود مردودی به معنای ضعف و نا کار امدی و بحران در اموزش وپرورش نیست ، بلکه چگونگی و میزان و نوع پراکندگی  وفراوانی  و مقایسه ان با سنوات قبل می تواند بحرانی بودن یا عادی بودن ان را تایید کند و  نادیده  گرفتن قبولی های 92 درصد ی و بزرگنمایی مردودی هشت در صد  کل دانش اموزان در طی شش سال نادیده گرفتن زحمات جانفرسای معلمان بخصوص معلمان مناطق محروم و تلاشهایی که در این  راستا صورت می گیرد می باشد .  امری که  رئیس کمیته اموزش وپرورش مجلس شورای اسلامی هم به ان اشاره می کند و می گوید : با توجه به اینکه این امار در خصوص 6سال گذشته مطرح میشود اگر امار را سالانه حساب کنیم بالغ بر 800 تا 900 هزار نفر دانش آموز می شود . به عبارتی هشت در صد کل دانش اموزان  را شمال می شود که این امار طبیعی به نظر می رسد و حتی و ی  جهت گیر یهای اموزش وپرورش  را در بحث کاهش مردودی ها مناسب دانسته و می گوید : ما از این بابت نگرانی نداریم .  
چرا مردوی خوب نیست ؟
  کارشناسان و متخصصان تعلیم و تربیت مردودی و کثرت ان را در یک نظام اموزشی مناسب ناشی از نا کار امدی و بیمار بودن ان نظام اموزشی می دانند و معتقدند که این پدیده اموزشی خسارتهای مادی و معنوی زیادی را برای جامعه به همراه دارد. انها معتقدند که : اول : مردوی  به ترک تحصیل منجر می شود و ترک تحصیل موجب کاهش اعتماد به نفس در افراد می گردد و زمیینه گرایش به بزهکاری را در مردود شده ها تقویت می کند و اسیب های اجتماعی ناشی از وقوع بزه گریبان گیر کل جامعه می گردد . کارشناسان می گویند 67درصد کسانی که تر ک تحصیل می کنند به بزه گرایش پیدا می کنند . دوم : عیان ترین و اشکار ترین و ساده ترین نتیجه مردوی ها هدر رفتن سرمایه های مالی وانسانی  جامعه است  . بگونه ای که  هر یک میلیون مردوی حدود 800میلیارد تومان هدر رفتن منابع را به همراه دارد .
     طعم گس قبولی ها
همیشه اولین واکنش وزیران آموزش وپرورش به انتقاد ها در در خصوص امار مردودی  و جاماندگان از تحصیل بعد از تکذیب ها رفتن به سراغ ساده ترین راهها بوده است . در حالیکه اموزش و پرورش های مدرن و متناسب با  تحولات  جهان امروزبه دنبال ،  دانش اموز محور شدن فعالیتهای  مدرسه ای ، به روز بودن دانش و ارتقا ء مهارتهای معلمی ، توجه خاص به فعالیتهای پژوهشی و کتابخانه ای و ازمایشگاهی ، جایگزینی خلاقیت محوری بجای حفظ محوری ، بهرمندی از روشهای تدریس نوین و وسایل کمک اموزشی جدید ، شاداب سازی مدارس و پرهیز از نظم پادگانی ، تقویت مهارتهای زندگی واجتماعی و رعایت دقیق استاندارد های اموزشی وامتحانی در ارتقا به پایه های بالاتر میباشد وبه جد در مسیر رسیدن به ان تلاش می کنند. در اموزش وپرورش ما  همچنان شکاف بین طرح های  اسمانی کارشناسان ستادی وو اقعیتهای زمینی مو جود در مدارس عمیق تر میشود و همچنان کلاس ومدرسه و دانش اموزان غرابت عجیبی با کتابخانه و ازمایشگاه و پژوهش و فعا لیتهای عملی و مهارتهای زندگی  دارند . کلاس های درس و محیط مدارس علی رغم طرح های کاغذی شاداب سازی ، برای معلم ودانش اموز کسل کننده و ملال اور و تنگ  باقی مانده است و در راستای بهبود امارقبول شدگان وکاستن ازا مار مردودی ها و اقتاع منتقدان  وخوشایند مدیران، ساده انگارانه به تسهیل  شرایط قبولی و ساده کردن شرایط ورود به پایه ها و مقاطع بالاتر و توصیه های اشکار وپنهان به مدیران میانی  به ارائه درصد قبولی بالا  و به تبع ان توصیه مدیران مدارس به معلمان جهت ساده گرفتن امتحانات در طرح و تصحیح و ثبت نمرات شفاهی ومستمرو فراترار دانش و مهارت واقعی فراگیران ، و تعدد نوبتهای امتحانی و شانس قبولی و در یک کلام قربانی کردن استانداردهای امتحانات  و به مسلخ بردن روح آموزش  پرداخته ایم و چشممان را به این بعد پنهان ازنا کار امدی اموزش وپرورش بسته و برانیم تا کاممان را با طعم گس این قبولی ها شیرین کنیم .
چه باید کرد:
اول : سال هاست آموزش و پروررش به بهانه گستردگی ئ عظیم الپیکر بودنش از داشتن یک سیستم و نظام جامع اماری که بر اساس ان مدیران و  تصمیم گیران از امار دقیق مدارس کارکنان  و دانش اموزان و حتی منابع مالی  و سرمایه ها ، اگاه بود و بر اساس ان به تجزیه و تحلیل عملکرد ها ی گذشته و نیاز سنجی و برنامه ریزی  برای اینده  بپر دازند محروم بوده است . امری که به نظر می رسد نیاز جدی وحیاتی این وزارتخانه است .
دوم :  نقیصه ای که در اموزش وپرورش در هر دوره مشاهده میشود ارمانی بودن اندیشه ها و برنامه های کارشناسان و شکاف عمیق تفکرات انان با واقعیتها و مشکلات واقعی مدارس است . بگونه ایکه گویی این کارشناسان تافته ای جدا بافته از فضای مدارس و کلاسها میباشند  ودر عوالمی بیرون از واقعیتهای زمینی مدارس سیر می کنند . لزوم توجه به کم کردن این شکاف و نزدیکتر کردن تفکرات و اندیشه های این عزیزان با مشکلاتی که مدارس ومعلمان با ان دست به گریبان هستنند ضرورتی انکار نا پذیر است و در صورت توجه  به این مهم ،همراهی معلمان با طر ح ها و ایده ها و شکوفایی آموزش وپرورش و کاستن از مشکلات  را به همراه خواهد داشت .