‏نمایش پست‌ها با برچسب اخبار كانون ها. نمایش همه پست‌ها
‏نمایش پست‌ها با برچسب اخبار كانون ها. نمایش همه پست‌ها

۱۳۹۱ خرداد ۲۶, جمعه

پیام کانون صنفی معلمان ایران به مناسبت روز جهانی مبارزه با بهره کشی از کودکان

 
 به نام خداوند جان وخرد 
 پیام کانون صنفی معلمان ایران به مناسبت روز جهانی مبارزه با بهره کشی از کودکان                 
  در هنگامه ای روز جهانی مبارزه با بهره کشی از کودکان- دوازده ژوئن برابر بیست و سه خرداد- را پشت سر می گذاریم که هم اکنون از دویست و پانزده میلیون کودک در سراسر جهان به شیوه های گوناگون  بهره کشی می شود. کودکانی که کمترین بهره را از آموزش های همگانی و مهارت های زندگی دارند و تن های نحیف و روح پاک آنها، آنچنان توانی برای انجام بسیاری از کارهای سخت را ندارد. کودکانی که  پدر یا مادری ندارند تا در سایه سار مهر آنها بیاسایند و یا خانواده هایشان آنچنان تهی دست اند که ناگزیر، فرزندان خویش را برای کاهیدن از سختی زندگی، به کارهای گوناگون می گمارند. در جهان امروز، گسترش فقر، جنگ-نمونه تازه اش، کشتار بی شرمانه ی کودکان سوری- اعتیاد، بیماری های فراگیری مانند ایدز و ... شمار این کودکان را به شدت افزایش می دهد. پدیده زشت و اندوه بار کودکان کار و خیابان در ایران  نیز آنچنان گسترده و روزمره شده است که  کمتر چشمی را می آزارد و اندک دلی را به درد می آورد. شوربختانه این  حضور شوم  با اجرای  سیاست های اقتصادی سال های گذشته، بیش از پیش پر رنگ  گشته و گسترش یافته است.
  معلمان در جرگه نخستین کسانی هستند که با این دشواری جامعه های توسعه یابنده و به ویژه پیامدهای گریزناپذیر آن درگیرند. دیدن دانش آموزان با سیمایی آشفته، چشمانی گود رفته و خواب آلود و روحی خسته و پریشان که واژه ای به نام افت آموزشی را با خود یدک می کشند دل و جان هر انسانی را می آزارد. 
   کانون صنفی معلمان ایران با گرامی داشت این روز، دست اندرکاران را به دوراندیشی و واکاوی بیش از پیش  این بیماری اجتماعی - اقتصادی فراخوانده و آمادگی خود را برای همکاری و همیاری با نهاد های دولتی و مردم نهاد برای پاک کردن این پدیده زشت از چهره ی اجتماع اعلام می کند.
                                                                                    کانون صنفی معلمان ایران
                                                                                             خرداد 1391

۱۳۹۱ اردیبهشت ۱۳, چهارشنبه

بیانیه ی کانون صنفی معلمان ایران به مناسبت هفته ی معلم،اردیبهشت ۱۳۹۱



به نام خداوند جان و خرد
بیانیه ی کانون صنفی معلمان ایران به مناسبت هفته ی معلم،اردیبهشت ۱۳۹۱


سال ها می گذرند و سالگردها نیز. دریغ آن چه به جا می ماند آرزوهای دست نایافته و عزیزان از دست رفته است. حدود نیم قرن پیش در روز دوازدهم اردیبهشت۱۳۴۰،دکتر خانعلی تنها به جرم تقاضای افزایش حقوق معلمان با گلوله ی جور از پای در آمد و سی و اندی سال پیش استاد مطهری در همان روز با تیر جهل و تعصب به خون خویش درغلتید. این دو عزیز از یاد نمی روند زیرا آرمان هایشان همچنان پا برجاست.
 بی شک برگزاری روز و هفته ی معلم فرصتی است برای ارج گذاری خدمات و زحمات قشری که صاحب نظران آن را مهمترین عامل در میان عوامل تعلیم و تربیت می دانند. نیز بازاندیشی درباره آن چه در این حوزه رخ داده و آن چه نیاز بوده است تا رخ دهد. چنان چه بخواهیم اندکی عمیق تر به این روز و هدف آن بپردازیم لازم است لایه ی شعارها و مراسم رسمی – که بی تاثیری آن ها در موقعیت اجتماعی معلمان،سال هاست آشکار شده– را کنار زده شرایط واقعی آموزش و پرورش،جایگاه معلمان در آن و منزلت اجتماعی آنان را موشکافانه مورد بررسی قرار دهیم و توجه مسئولان کشور را به این نکته ی بسیار مهم جلب نماییم که تجلیل از مفهوم انتزاعی معلم و غفلت از مصادیق این مفهوم،کاری بیهوده است. لازم است این پرسش نیز مطرح شود که برای بزرگداشت راستین مهمترین عنصر تعلیم و تربیت کدام شیوه ها را به کار گرفته ایم؟
 آینده هر کشور را می توان از سیمای کنونی آموزش و پرورش آن دریافت. اگر چنین باشد متأسفیم که شواهد موجود چهره ای سخت پریشان از آموزش و پرورش را به تصویر می کشد. آشفتگی در به اجرا درآوردن برنامه هایی که بیشتر حکایت از روزمرگی و نزدیک بینی دارد تا دور اندیشی و آینده نگری،دگرگونی های کارشناسی نشده و شتابزده با هدف هایی مغایر با اهداف پیش بینی شده در سند ملی اولیه آموزش و پرورش،جدا افتادگی آموزش و پرورش از تحولات فرهنگی و اجتماعی راستین جامعه ایرانی و جهانی و پی گیری اندیشه هایی بیگانه با این تحولات مانند آن چه در کتاب های درسی یا برخی برنامه های جنبی اعمال می شود،بازی با عدد سال های دوره های آموزشی (۵،۳،۴ یا ۶،۳،۳ ویا ۳،۳،۳،۳)و جابجایی آن ها بدون توجه به اولویت های سند ملی،بدون بستر سازی مناسب و بدون توجه به سرنوشت کودکان و نوجوانانی که بناست در این مقاطع،آموزش ببینند تحت عنوان پرطمطراق تغییر ساختار نظام آموزشی و اجرای سند ملی آموزش و پرورش! اتخاذ تصمیماتی عجولانه و بدون مبنای روشن و قانونی مانند صدور احکامی که برای افزایش حقوق معلمان تحت عنوان بدی آب و هوا،توسعه نایافتگی و... به ویژه در شهرستان ها و در آستانه انتخابات مجلس صورت پذیرفت(که اکنون و پس از انتخابات،زمزمه های تعدیل آن ها شنیده می شود) در حالی که پرداخت های معمول مانند حق التدریس دوماه آخر سال ۹۰تا کنون پرداخت نگردیده(که در نوع خود بی سابقه است) و پاداش پایان خدمت بازنشستگان که با تأخیر سالانه و در اقساط متعدد پرداخت می گردد. این تأخیرها در حالی است که رشد سریع نرخ تورم در شش ماهه ی دوم سال گذشته ارزش پول ملی را به میزان بسیار زیادی کاهش داده است. نکته ی دیگر افزایش تمرکز در مدیریت آموزش و پرورش و نادیده گرفتن نظرات آموزگاران و مدیران مدارس و حتی مدیران رده های میانی است که هرگونه آزادی عمل و ابتکار را از این بخش مهم سلب نموده است؛ضمن این که برخلاف قانون شوراهای آموزش و پرورش مناطق،مصوب سال۱۳۷۴می باشد.
 این همه در حالی است که برپایه ی نظر کارشناسان،بزرگداشت راستین معلم جهت گیری ها و روش های دیگری را می طلبد که اغلب آن ها خلاف دیدگاه ها و روش های جاری در آموزش و پرورش و نهادهای فرادست آن است. صاحب نظران براین باورند که اصلی ترین راه بالا بردن منزلت اجتماعی معلمان،توجه به منابع انسانی و اولویت دادن به سرمایه گذاری در آموزش و پرورش است. به سخن دیگر در گام نخست لازم است سیاست گذاران و برنامه ریزان کشور محوریت داشتن آموزش و پرورش در پیشرفت کشور را باور داشته باشند تا نقش حساس معلم به عنوان عامل اصلی در تعلیم و تربیت را درک نمایند. رسیدن به این باور و این سطحِ درک از جایگاه معلم برابر است با رفع فقر و محرومیت از زندگی این قشر فرهیخته به عنوان نخستین گام .
 نکته ی دیگری که می تواند نشان از ارج گذاری واقعی و احترام به اندیشه و آراء معلمان باشد،کاهش تمرکز در نظام آموزش و پرورش و افزایش مشارکت معلمان در امور جاری آن است. مشارکت در تدوین برنامه های آموزشی،کتاب های درسی،انتخاب مدیران و مسئولان رده بالاتر و تقویت برنامه مدرسه محوری، نمونه هایی از این دست می باشند. در حال حاضر نه تنها این حق طبیعی و مسلم معلمان برای مشارکت، نادیده گرفته می شود بلکه مدیران و مسئولان با نگاهی یکسویه و از بالا به پایین، کارکنان اداری و آموزشی را تنها مکلف به اجرای بی چون و چرای فرمان ها در قالب بخشنامه می دانند. همین نوع نگاه است که شکل گیری نهادهای صنفی مستقل برای آگاهی بخشی و دفاع از حقوق معلمان را عملی مجرمانه تلقی نموده و فعالیت صنفی را با نگاهی سیاسی،عملی ضد امنیت ملی جلوه می دهد و با فعالان،برخوردهای شدید می نماید؛بی توجه به سال ها تلاشِ آنها برای آموزش فرزندان این سرزمین،سرنوشت خانواده شان،و بدون درک این واقعیت که چنین روش هایی انگیزه معلمان برای مشارکت واقعی در تحقق اهداف آموزش و پرورش را نابود می سازد.
 به این موارد می توان احساس وجود تبعیض و بی عدالتی میان معلمان و بخش ستادی وزارت آموزش و پرورش از یک سو و میان آموزش و پرورش و سایر وزارت خانه ها و ارگان ها از سوی دیگر را نیز افزود که سبب ساز ایجاد نارضایتی و بی اعتمادی به مسئولان در میان معلمان شده است. به طوری که فرهنگیان برای رهایی از چنین فضایی برای بازنشستگی،روز شماری می کنند و یا با به دست آوردن مدارک بالاتر انتقال به آموزش عالی را بر ماندن ترجیح می دهند؛که این خود شکل دیگری از فرار نخبگان است.
 به هر روی،اگر به راستی دل نگران آموزش و پرورش هستیم و آهنگ بهبود آن را داریم، پیش از هرچیز بایستی از دگرگونی های شتاب زده و شعاری بپرهیزیم و با دخالت دادن سازمان یافته ی همه ی فرهنگیان و ارزش قائل شدن برای نگرش ها و تجربیات آن ها،به روش های کارآمد حل مسایل بنیادی این دستگاه گسترده،دست یابیم. بی تردید زمان آن رسیده که به نیروی کار و خلاقیت فرهنگیان ایمان آوریم و بسترهای مناسب برای رشد آن را فراهم نماییم. تاریخ شاهد آن است که پایه گذاران کارهای بزرگ در آموزش و پرورش، آموزگاران بوده اند. گواهی آشکار بر درستی این سخن،به ویژه در این روزها، یادبود معلم ماندگاری است که پایه گذار آموزش عشایری در ایران است: محمد بهمن بیگی که یازدهم اردیبهشت امسال،دومین سالگرد درگذشت اوست؛اما بی گمان یاد و نام او همواره جاودان خواهد ماند.
در پایان شایسته است یاد چندتن از همکاران دربند مان را به امید آزادی هرچه سریع ترشان پاس داریم. رسول بداقی،محمد داوری،عبداله مؤمنی،علی پورسلیمان و... که بعضی چند سال و برخی چندین ماه است که در زندان به سر می برند. بداقی و داوری اکنون بیش از دو سال و نیم است که بدون حتی یک روز مرخصی در زندان به سر می برند. نوروز امسال امیدها براین بود که همگی این عزیزان،دست کم روزهای عید را در کنار خانواده بگذرانند؛افسوس که این چنین نشد. جای خالی آنان در کنار خانواده و آشنایان،اندوه بزرگی است بر قلب همه ی دوست دارانشان.
 باری،در هر مقام و موقعیتی،اگر به تمامی نیکی ها و بهروزی ها برای ایران و ایرانی فکر می کنیم این سخن خردمندانه را نباید از یاد ببریم:
هیچ کشوری نمی تواند از سطح معلمانش فراتر رود.
کانون صنفی معلمان ایران
اردیبهشت ۱۳۹۱

بیانیه ی کانون صنفی معلّمان تهران (طیف صنفی)،به مناسبت روز معلم ، 12 اردیبهشت 91

به نام خداوند جان و خرد
همراه شو عزیز ، تنها نمان به درد
کاین درد مشترک ، جدا جدا درمان نمی شود .  

فرهنگیان فرهیخته ، 
              هیات مدیره ی کانون صنفی معلمان تهران (طیف صنفی) ضمن گرامی داشت دوازدهم اردی بهشت سال 1391 ، روز ملّی معلّم ، را به همه ی  معلمان و  فرهنگیان کشورمان  تبریک می گویند.
همکاران گرامی : کشورهای پیشرفته ی جهان با سرمایه گذاری در تربیت نیروی انسانی در بستر آموزش و پرورش به مدارج بالای علمی ، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی رسیده اند. متاسفانه نگاه سیاسی – امنیتی دولت به این وزارتخانه باعث شده است که به بهانه های گوناگون برنامه های غیر کارشناسی شده  در آن به اجرا گذاشته شود. " طرح  تغییر نظام آموزشی" و " خصوصی سازی مدارس" از آخرین طرح ها ی آموزش وپرورش است .   کارشناسان  امر تعلیم و تربیت نیک آگاهند که هرگونه تغییر و برنامه ریزی آموزشی ، بدون حضور پر رنگ معلمان ، نتیجه بخش نخواهد بود و تا زمانی که امنیت شغلی و معیشتی معلمان به طور بنیادی حل نشود ، هیج طرح آموزشی موفق نخواهد بود .  با نگاهی گذرا به طرح های  کارشناسی نشده ی  وزرای سابق آموزش و پرورش مانند : نجفی ( نظام ترمی واحدی ) مظفر ( مدرسه محوری ) حاجی ( مهندسی اصلاحات ) فرشیدی ( افزایش نیروهای تربیتی ) علی احمدی ( ساماندهی نیروی انسانی)  و اکنون حاجی بابایی با ( تغییر نظام آموزشی ) ! که برای نظام آموزشی ما نتیجه ی مفیدی نداشتند به ژرفای زیان ها و صدمه های وارده بر پیکر این آموزش پرورش پیر فرتوت  پی می بریم . آموزش و پرورشی که به سبک و سیاق صد ها سال پیش اداره می شودکه محصولش جز ورقهای کارنامه ای بی ارزش در دست  فارغ التحصیلان نا کارآمد و غیر ماهر چیزی نیست .
آموزش و پرورش کنونی ما مناسب با توسعه ی فرهنگی ، اقتصادی و اجتماعی جهان بشری نیست. زیرا نگرش علمی بر آن حاکم نیست . در نظام آموزشی  ما جای  آموزش مکاتب  فکری خالی است . در صورتیکه  توسعه در گرو دانش و دانایی ملی است . در جهان امروز آنچه مهم است پرورش علم گرایی و منطق گرایی است .
متاسفانه معلمان  و باز نشستگان از سطح رفاه مطلوبی بر خوردار نیستند  وبا تورم روبه افزایش  روبر هستد . هزینه هایی  ما نند : خدمات در مانی و بهداشتی ، مسکن ،  مواد غذایی  و ...... فرصت اندیشیدن را از آنان گرفته است.
اجرای قانون خدمات کشوری ( هرچند ناقص ) و افزایش حقوق از سال 78 تا کنون ، نتیجه ی زحمات تشکل ها و فعالان صنفی بوده است . طبق ماده ی 150 این قانون ، افزایش سالیانه ی حقوق کارکنان دولت باید متناسب با تورم همان سال انجام پذیرد . اما در چند سال اخیر انجام نگرفته است به طوری که با شکایت تعدادی از همکاران بازنشسته به دیوان عدالت اداری ، در دادنامه ی شماره 377 تا 388 به تاریخ 4 / 5 / 88 دولت ملزم به اجرای  قانون شده است .
سال هاست که تشکل های صنفی معلمان حل ریشه ای و اساسی مشکلات معیشتی و منزلتی معلمان سراسر کشور را خواهانند  و در این  مسیر هزینه های سنگین  مانند :  زندان – توبیخ –بازداشت – تبعید – تعلیق از خدمت – باز نشستگی زود هنگام و  .. داده اند.
 کوشندگان  کانون صنفی معلمان ( طیف صنفی )    قویّاً بر این باورند  که حصول نتیجه ی مطلوب ، تنها در سایه ی اتّحاد ، هم دلی و کار تشکیلاتی و هدایت شده که به دور ازسیاسی کاری و تک روی باشد ،میسّر و ممکن است.
تا زمانی که منتظر باشیم دیگران حق و حقوق ما را بگیرند یا بدهند ، اوضاع به همین منوال خواهد ماند .
ما خواهان آزادی تمام کنشگران  صنفی معلم بویژه رسول بداقی و باز گشت ایشان به کارشان  هستیم  و توقف دادگاه هاشم خواستار و همسرشان خانم مالکی را خواهانیم .
      از آن جایی که ایران زیر مجموعه ی جامعه ی جهانی : سازمان ملل ، یونسکو و سازمان جهانی کار است وبا امضای مصوبات  این سازمان های جهانی  فعالیت آزادانه ی صنفی ،  داشتن نشریه ،  تجمع مسالمت آمیز،  حق چانه زنی برای حقوق صنفی  را برمعلمان کشور به رسمیت شناخته است  و  شورای هماهنگی تشکل های صنفی فرهنگیان ایران که بیش از    ۴۰  تشکل را شامل می شود ، عضو آموزش بین الملل ( EI ) می باشد ، از اینرو عملکرد مسئولان کشور نسبت به معلمان  زیر ذره بین  آموزش بین الملل می باشد .  لذا کانون صنفی معلمان تهران ( طیف صنفی ) از دولتمردان انتظار دارد چنان عمل کنند که جایگاه بالا و قابل احترام فرهنگ غنی و شکوفای کشورمان در نزد  برگزیدگان ،  تیزبینان و نکته سنجان جهانی خدشه دار نشود.

 کانون صنفی معلمان ( طیف صنفی )
اردیبهشت   1391
منبع: زانيازي

۱۳۸۹ اسفند ۲۰, جمعه

پیام کانون صنفی معلمان به مناسبت چهارمین سالگشت ۲۳ اسفند ۸۵

                   
                     به نام خداوند جان و خرد
پیام کانون صنفی معلمان به مناسبت چهارمین سالگشت ۲۳ اسفند ۸۵
همکاران ارجمند
  پیشاپیش فرارسیدن جشن بزرگ نوروز را به شما و خانواده ی گرامی تان تبریک می گوییم. امیدواریم  همچون این جشن کهن ملی - جهانی،که نماد رویش و سرزندگی است،در تکاپوی آموزش و آموختن، سرزنده و پویا باشید.
همراهان فرهیخته
 این روزها برای ما فرهنگیان،یادآور روزهای پایانی سال ۸۵ می باشد. روزهای حق طلبی،دادخواهی و اعتراض به تبعیض هاو بی عدالتی ها؛روزهای گردهمایی های باشکوه و به یادماندنی،که بی گمان در تاریخ بیداری و جنبش های حق خواهانه ی جامعه ایرانی،از جایگاه برجسته ای برخوردار است. آن گردهمایی ها،در اعتراض به تصمیم دولت در بازپس گیری لایحه ای انجام پذیرفت که بعدها به نام "قانون خدمات کشوری" معروف شد. قانونی که می خواست تبعیض میان کارکنان دولت را از میان بردارد،اما دولت،پس از مدت ها که فرهنگیان چشم به تصویب و اجرای آن داشتند،ناگهان تصمیم به پس گیری آن نموده بود. ما فرهنگیان در اعتراض به چنین اقدام نادرست و نسنجیده ای،بنا به اصل ۲۷ قانون اساسی،دست به اعتراض و گردهمایی مسالمت آمیز زدیم؛روبروی خانه مردم،که باید محلی باشد برای شنیدن دردها و فریادهای شهروندان. اما متاسفانه،در ۲۳ اسفند ۸۵ حقوق شهروندی ما پایمال گردید و شآن و جایگاه فرهنگ و فرهنگیان،سخت آسیب دید و تن و جان آنها،زخم ها برداشت. با بسیاری از ما،آن چنان رفتار شد که باورناپذیر بود و شمار زیادی دستگیر و روانه زندان شدند. این که آموزگاران یک مملکت،خواستار حقوق برابر با دیگر کارکنان دولت گردند،"گناهی" نمی توانست باشد که این چنین حرمت شان نادیده گرفته شود! ما خواستار منزلت و معیشت فراخور شآن انسانی و صنفی خویش بودیم – و البته هنوز هم هستیم – و در چارچوب قانون،به پیگیری خواست و طلب خود برآمده بودیم. ما،همان پرورش دهندگان فرزندان این مرز و بوم بوده و هستیم،کسانی که بر پایه ی آیین های ملی و دینی مان،باید از ارزش و جایگاه شایسته ای برخوردار باشند. اما متاسفانه،آن روز شآن و منزلت انسانی و حقوق شهروندی ما زیر پا گذاشته شد و به خواست های حق مدارانه ی ما توجهی نگردید.
  برای ما آموزگاران،درد بزرگ آن روز،رفتار کسانی بود که دانش آموز و دانش آموخته ی همین دستگاه آموزشی اند. کسانی که باید یاد می گرفتند حقوق انسانی و قانونی افراد را پاس بدارند. ۲۳ اسفند ۸۵ و رخدادهای تلخ فراموش ناشدنی اش،خبر از ضعف و کاستی های بسیاری می داد که متآسفانه پاره ای دستگاه ها و مسئولان حکومتی از آن رنج می برند. آن روز،برای ما معلمان به ویژه،نارسایی و ناتوانی نظام های آموزشی را آشکارتر ساخت و نشان داد که هدف های آموزشی ما،درست برگزیده نشده اند. در بند ۲ ماده ی ۲۶ اعلامیه ی جهانی حقوق بشر می خوانیم : " هدف آموزش،رشد کامل شخصیت انسانی،تقویت احترام به حقوق بشر و آزادی های بنیادین خواهد بود. آموزش باید تفاهم،مدارا و دوستی در میان همه ی ملت ها و گروه های نژادی و مذهبی را ترویج کند و به فعالیت های (سازمان) ملل متحد در راه حفظ صلح یاری رساند." اما  دستگاه آموزشی ما،سخت در دست یابی به این هدف ها،درمانده و ناتوان است و اصولآ چنین رویکردی در دستور کارش نیست . از این رو دانش آموختگان آن نیز،در زندگی های شخصی و حرفه ای خویش،دغدغه ی رعایت این مفاهیم بلند انسانی را ندارند و یا آنچنان که شایسته زندگی نوین است،به آن اهمیت نمی دهند.  باری روزهای پایانی اسفند۸۵ و پیامدهای گوناگونش را می توان از زاویه های بسیاری نگریست و واکاوید؛به ویژه در بستر کنش های پرفراز و نشیب اجتماعی ایرانیان،بی گمان این روزها،درخور درنگ و سزاوار وارسی هاست. روشن است که این مهم،فرصت بسیار می خواهد.
 کانون صنفی معلمان،در آستانه ی چهارمین سالگشت ۲۳ اسفند،یک بار دیگر از همه ی فرهنگیان ارزنده ای که با حضور دلیرانه و با شکوه خویش،سرزندگی و پویایی این قشر فرهیخته را به نمایش گذاشتند،سپاسگزاری می نماید و از آنها درخواست دارد یاد،بررسی و روشنگری رخدادهای آن روزها را پیگیر باشند و اهتمام ورزند.
  در پایان بایسته است یادی کنیم از همکاران بزرگوار دربندمان : هاشم خواستار،رسول بداقی،محمد داوری،نبی اله باستان،عبداله مومنی و ... که مدت هاست در زندان بسر می برند. این نوروز دوم است که برخی از این دوستان،جشن نوروز خویش را،به دور از همسر و فرزند در زندان برپا می کنند. 
  کانون صنفی معلمان
  19 /12 /89   

۱۳۸۹ بهمن ۲۰, چهارشنبه

ابطال "پروانه فعاليت کانون صنفی معلمان " توسط شعبه ۱۲۶ دادگاه حقوقی تهران رد شد

 شعبه ۱۲۶ دادگاه حقوقی تهران مستقر در مجتمع شهيد باهنر، دادخواست وزارت کشور مبنی بر ابطال پروانه فعاليت کانون صنفی معلمان را رد کرد.

   «پيمان حاج محمود عطار»، وکيل مدافع کانون صنفی معلمان با بيان اين خبر به ايسنا افزود: وزارت کشور در سال ۷۹ پروانه فعاليت کانون صنفی معلمان را در قالب کميسيون ماده ۱۰ احزاب و گروه‌ها صادر کرد و اين کانون در مواعد قانونی با حضور نماينده وزارت کشور مجمع عمومی برپا می‌کرد ولی سال گذشته وزارت کشور همزمان با دادخواستی که به طرفيت سازمان مجاهدين انقلاب اسلامی و حزب مشارکت به دادگاه عمومی ارايه کرد، عليه کانون صنفی نيز دادخواستی را به شعبه ۱۲۶ مجتمع قضايی شهيد باهنر داد.

    وی گفت:‌ کانون صنفی معلمان پيش از مسايلی که پس از انتخابات ۸۸ رخ داد با برگزاری مجمع عمومی، هيات مديره جديد خود را تعيين و يک نسخه از صورت جلسه تصميمات را به وزارت کشور ارسال و شماره ثبت دبيرخانه کميسيون ماده ۱۰ احزاب را دريافت کرد. پس از بازداشت برخی از اعضای هيات مديره کانون در حوادث پس از انتخابات سال گذشته، وزارت کشور و کميسيون ماده ۱۰ احزاب اقدام به طرح دادخواستی برای ابطال پروانه کانون صنفی در دادگاه به بهانه فعال نبودن و انجام تخلف اين کانون کردند.

   حاج‌محمود عطار با بيان اينکه حکم اين دادگاه در ۱۸ آبان ۸۹ صادر شد،گفت: قاضی پرونده طرح اين دعوا را به کيفيت مطرح شده برابر مقررات قانونی ندانسته است و مستندا به ماده ۲ قانون آيين دادرسی مدنی قرار عدم استماع دعوای خواهان (وزارت کشور) را صادر کرد.

   به گفته‌ی وکيل کانون صنفی معلمان، در حال حاضر اين کانون برای ادامه فعاليت‌هايش بايد از وزارت کشور تقاضای تمديد پروانه کند.

 برشي از دغدغه هاي يك آموزگار

۱۳۸۹ بهمن ۱۵, جمعه

نامه کانون صنفی معلمان به ریاست قوه قضاییه در اعتراض به وضعیت هاشم خواستار

  کانون صنفی معلمان ایران، در نامه ای سرگشاده به آیت الله صادق لاریجانی، رئیس قوهٔ قضاییهٔ جمهوری اسلامی، به شرح وضعیت هاشم خواستار پرداخته و خواهان آزادی هرچه سریعتر این معلم زندانی شده است.
هاشم خواستار، از اعضای کانون صنفی معلمان ایران، به تازگی به دلیل شرایط حاد جسمی مورد عمل جراحی قرار گرفته و علی رغم اینکه بایستی پس از عمل تحت مراقبت های ویژه قرار گیرد، بلافاصله به زندان منتقل شده است.
در بخشی از این نامه آمده است: " خواستار پیش از انقلاب در مبارزه با رژیم گذشته فعال بوده و در شهر محل خدمتش درآذربایجان با مبارزان همکاری کرده است،چنانکه پس از انقلاب او را برای شهرداری آن شهر نامزد می کنند اما به عشق خدمت در زادگاه خود – بیرجند - شهرداری را نمی پذیرد. سپس به بیرجند می آید و نخست به اداره ی کشاورزی می رود و مدتی نیز در بنیاد مستضعفان به کار مشغول می شود و در پایان در آموزش و پرورش،هنرآموز کشاورزی می شود. خواستار به گواه همکاران و نزدیکان‌اش معلمی بسیار دلسوز و پرتلاش بوده است و در سال‌های خدمت توانسته است شاگردانی پایبند به اخلاق پرورش دهد."
متن کامل این نامه  به شرح زیر می باشد.



۱۳۸۹ تیر ۲۳, چهارشنبه

نامه هاشم خواستار به رئیس قوه قضاییه

هاشم خواستار، معلم و بازنشسته و عضو کانون صنفی فرهنگیان خراسان، با انتشار نامه‌ای خطاب رییس قوه قضائیه و تمام افراد زیر مجموعه این نهاد به با برشمردن حقوق اولیه زندانیان که در زندان رعایت نمی‌شود، دلایل بیماری مداوم آنان را نیز عنوان کرده است.



به گزارش جرس، وی در بخشی از نامه‌اش می‌نویسد: کتک کاری و ضرب وشتم شدید زندانیان که به هر دلیل به وسیله نیروهای گارد ویژه صورت می‌گیرد باعث فشارهای روحی و روانی بر تمام زندانیان و کارمندان زندان و سربازان شده که در ایجاد جامعه ناسالم و تداوم این جامعه ناسالم بسیار موثر است .




گفتنی است هاشم خواستار ۲۵ خرداد ۱۳۸۸ دستگیر و بعد از یک ماه و نیم با وثیقه‏ ۳۵ میلیون تومانی آزاد شد. وی در تاریخ ۲۵ شهریور ۸۸ در پارک ملی مشهد، در حال پیاده روی دستگیر و به زندان وکیل آباد مشهد، منتقل و در دادگاه بدوی به شش سال حبس، محکوم شد. حکم او در دادگاه تجدید نظر به دوسال زندان تعزیری کاهش یافت.




متن کامل نامه هاشم خواستار به شرح زیر است:


۱۳۸۹ تیر ۱۴, دوشنبه

يك خبرخوش" آقای محمود بهشتی لنگرودی ، سخنگوی کانون صنفی معلمان عصر روز یکشنبه سیزدهم تير ماه با وثیقه 150 میلیون تومانی آزاد شد. "

آقاي بهشتی درتاریخ هشتم ارديبهشت 1389 با فراخوان نیروهای امنیتی بازداشت و پس از یک ماه با قرار وثیقه پنجاه میلیون تومانی از زندان اوین آزاد گردید.اما چهار روز از این آزادی نگذشته بود که مجددا در شانزدهم اردیهشت  به زندان اوین فراخوانده شده و دوباره بازداشت شد. 
این آزادی در پی در خواست وثیقه ۱۵۰ میلیون تومانی از خانواده انجام گرفت .در گفتگویی که با خانوده ایشان صورت گرفته ، حال عمومی بهشتی خوب است .
در چند روز گذشته نیز علی اکبر باغانی دبیر کل و اسماعیل عبدی عضو کانون صنفی معلمان آزاد شدند .
لازم به یادآوری است که آقای محمد داوری ، مسئول آموزش و اطلاع رسانی سازمان معلمان ایران علی رغم برگزاری دو نوبت دادگاه به علت عدم توانایی در تودیع وثیقه فعلا در زندان به سر می برد .
راه مينواميد وار است ، این خبر های خوش با آزادی دیگر همکاران زندانی همچون هاشم خواستار، رسول بداقی،محمد داوری ، محمود باقری ، مختار اسدی و.... کامل شود.

۱۳۸۹ تیر ۱۳, یکشنبه

دادگاه رسول بداقی برگزار شد


  برشي از دغدغه هاي يك آموزگار:امروز یکشنبه 89/4/13 جلسه ی دادگاه رسول بداقی،عضو هیآت مدیره ی کانون صنفی معلمان برگزار شد. این جلسه که به ریاست قاضی صلواتی و با حضور مسعود شفیعی – وکیل مدافع بداقی – تشکیل گردید،دادگاهی است که پس از ده ماه بازداشت روی می دهد. برپایه سخنان وکیل،فضای حاکم بر این جلسه ،فضای خوب و امیدوارانه ای بوده است. شفیعی،لایحه ی دفاعی خود را در 8 صفحه تنظیم نموده و نخستین درخواست ایشان،"فک قرار بازداشت" بوده که در این باره،نظر قاضی هم مثبت به نظر می رسیده است. گویا موارد اتهامی هم چندان سخت و محکم نبوده و وکیل در لایحه ی خود، از همه ی آنها دفاع کرده است. دادگاه یک هفته فرصت دارد که رآی خود را صادر نماید،رآیی که با در نظر گرفتن فضای دادگاه،دست کم می تواند آزادی موقت بداقی را در پی داشته باشد. درخور یادآوری این که،رسول بداقی در تاریخ 88/6/10 بازداشت گردید و از آن زمان تاکنون،در بازداشت بسر می برد. 

۱۳۸۹ تیر ۱۲, شنبه

گزارش آخرین وضعیت اعضای دربند کانون صنفی معلمان ایران

خبرهايي از مختار اسدي ، محمود باقري ، محمود بهشتي لنگرودي ،هاشم خواستار ، رسول بداقي و باغاني و اسماعيل عبدي اعضاي در بند كانون صنفي معلمان ايران.
جرس: با وجود گذشت چهار روز از بازداشت مختار اسدی، عضو کانون صنفی معلمان کرج و محمود باقری، عضو هیات مدیره‌ کانون صنفی معلمان، تاکنون هیچ گونه خبری در دست نیست. این دو، پس از بازداشت با منزل تماس نگرفته‌اند و هنوز محل نگهداری آنها نیز مشخص نیست.

بامداد خبر همچنین خبر می‌دهد که روز پنج‌شنبه خانواده محمود بهشتی لنگرودی، سخنگوی دربند کانون صنفی معلمان، برای دیدار با او به زندان اوین رفتند اما به دلیل دستور جدید دادستانی مبنی بر یک هفته در میان شدن ملاقات‌های کابینی زندانیان، اجازه‌ ملاقات نیافتند.

محمود بهشتی نیز که از روز 16 خرداد ماه و تنها چهار روز پس از آزادی از زندان، برای بار دوم بازداشت و روانه‌ زندان اوین شد، همچنان در سلولی چهار نفره نگهداری می‌شود. وی در تماسی تلفنی در روز یک‌شنبه‌ از تداوم بازجویی‌هایش خبر داد و روحیه خود را خوب توصیف کرد.

محمود بهشتی در دور اول بازداشت، بیش از یک ماه را در بند 209 زندان اوین سپری کرده بود.


وضعیت نامساعد جسمی هاشم خواستار در زندان

همزمان با این اخبار، کمپین بین‌المللی حقوق بشر در ایران گزارش می‌دهد که همسر هاشم خواستار، معلم زندانی که در دادگاه تجدیدنظر حکم دو سال حبس دریافت کرده بود، می‌گوید که مسئولان دلیل آزاد نکردن همسرش را "متنبه" نشدن وی عنوان کرده‌اند.

صدیقه مالکی فر، همسر هاشم خواستار، از شرایط نامساعد جسمی همسرش خبر داد و گفت: همسرم در شرایط بد جسمی به سر می برد، بیماری قلبی و فشار خون، موجب آسیب دیدگی شبکیه چشم راست وی شده و بینایی‌اش تا حد زیادی کاهش یافته است. او دچار مشکل گوارشی شده و به شدت از بیماری آرتروز رنج می برد.

مالکی‌فر همچنین اعلام کرد: پیش از انتخابات، ستاد آقای موسوی از افرادی که در زمینه دفاع از حقوق معلمان، تلاش کرده بودند تقدیر کرد. بعد از انتخابات همه‌ افرادی که از آن‌ها تجلیل شده بود، دستگیر شدند و شوهر من هم یکی از آن افراد بود.

هاشم خواستار، مهندس کشاورزی، معلم بازنشسته و رئیس کانون صنفی معلمان مشهد که در هنرستان کشاورزی تدریس می کرد، در تاریخ ۲۵ خرداد ۱۳۸۸ دستگیر و بعد از یک ماه و نیم با وثیقه‏ ۳۵ میلیون تومانی آزاد شد.

وی در تاریخ ۲۵ شهریور ۸۸ در پارک ملی مشهد، در حال پیاده روی مجددا دستگیر و به زندان وکیل آباد مشهد، منتقل و در دادگاه بدوی به شش سال حبس، محکوم شد. حکم او در دادگاه تجدید نظر به دو سال زندان تعزیری کاهش یافت.

دادگاه بداقی 13 تیر ماه برگزار می‌شود

 همچنین در خبری دیگر است که نخستین جلسه محاکمه‌ رسول بداقی، عضو هیات مدیره‌ کانون صنفی معلمان، روز یکشنبه سیزدهم تیرماه برگزار می‌شود.

بداقی که از تاریخ دهم شهریورماه سال گذشته در بازداشت به سر می‌برد، از سوی دادستانی تهران به اقدام علیه امنیت ملی متهم شده است.

وی هشت ماه نخست بازداشت خود را در زندان اوین سپری کرد و هم اینک به همراه چند روزنامه‌نگار به زندان رجایی‌شهر تبعید شده است.

علی اکبر باغانی آزاد شد
بنا به گزارش هاي رسيده از وبلاگ برادر بهلولي روز سه شنبه89/4/8 پس از 63 روز بازداشت،علی اکبر باغانی،دبیرکل کانون صنفی معلمان ایران آزاد شد. این آزادی که با سپردن وثیقه می باشد،پس از بیست روز بی خبری کامل از ایشان روی داد. در تماس با خانواده ی باغانی،خوشبختانه حال عمومی او خوب گزارش گردید. گفتنی است که فردا روز مراسم ازدواج دختر ایشان است که به راستی این آزادی به یادماندنی،می تواند برحال و هوای این جشن نیکو و ارزشمند سایه اندازد و بر شادی هایش بیفزاید. 

اسماعیل عبدی آزاد شد

 آزادی اسماعیل عبدی، عضو کانون صنفی معلمان ایران، در شب گذشته و پس از 44 روز بازداشت تنها خبر خوبی است که این روزها، برای اعضای کانون شنیده می‌‌شود.

به گزارش بامدادخبر، آزادی اسماعیل عبدی، در حالی صورت گرفت که علی‌رغم تودیع وثیقه در آغاز هفته‌ی گذشته، روند آزادی وی تا روز گذشته به طول انجامید.

اسماعیل عبدی روز 29 اردیبهشت ماه و به دنبال گفت‌وگو با یکی از رسانه‌های خارجی بازداشت شد. وی 33 روز از زمان بازداشت خود را در انفرادی و چند روز پایانی را در بند عمومی بسر برده است. با این وجود وی پس از آزادی از شرایط روحی خوبی برخوردار است. 

۱۳۸۹ تیر ۴, جمعه

آخرین خبر از برخی آموزگاران دربند ، باغاني ، عبدي ، بهشتي

امروز پنج شنبه 89/4/3 نزدیک به دوهفته است که از علی اکبر باغانی،دبیرکل  کانون صنفی معلمان،هیچ خبری در دست نیست. باغانی، پنج شنبه هفته ی پیش، ملاقات ممنوع بود و با این که خانواده ی او به اوین رفته بودند،پس از ساعت ها سرگردانی،نتوانستند او را ببینند. متاسفانه امروزنیز،با این که خانواده ی او، نامه ی دادستان را در دست داشتند،نتوانستند با ایشان دیدارنمایند. نامه ی دادستان، مجوز دیدار حضوری را داده بود که حتی اجازه ی دیدار کابینی نیز داده نشد!  این دوهفته بی خبری،بر نگرانی خانواده و دوستان باغانی،سخت افزوده است،به ویژه که ایشان مدت هاست از بیماری پروستات نیز رنج می برد. همسرش می گفت امروزهمه ی بچه ها را هم با خود برده بودم که در دیدار حضوریی که از پیش، مجوز آن را از دادستان داشتیم، فرارسیدن روز پدر را هم تبریک بگوییم که متاسفانه چنین نشد! همچنین هفته ی آینده گویا،مراسم عروسی دخترباغانی است.  یکی از دغدغه های کنونی خانواده ی ایشان این است که پدر،در این مراسم حضور داشته باشد. پدری  فرهنگی و بازنشسته،که 28 سال ازعمر خویش را،درراه تربیت جوانان این مرز و بوم نهاده است . آموزگاری که سال ها، با شادی شاگردانش شاد بوده است و با اندوه آنها،اندوهگین.
  اما امروز،از اسماعیل عبدی،دیگرعضو کانون صنفی معلمان، خبرهای خوشحال کننده ای رسید. گویا دیروز از دادستانی به خانواده ی عبدی زنگ زده اند و به آنها گفته اند که به دنبال وثیقه ای باشند تا در روزهای آینده،او را آزاد نمایند. عبدی،در تاریخ 89/2/29 بازداشت گردید وپس از یک ماه انفرادی،چند روزپیش به سلولی 3-4 نفره برده شد.   
  امروزهمچنین خانواده ی محمود بهشتی لنگرودی،سخنگوی کانون صنفی معلمان، با ایشان دیداری کابینی داشته اند. بهشتی در این دیدار گفته است که پرونده اش مراحل خود را طی می کند و بازجویی هایش ادامه دارد. همچنان با سه نفر دیگر،در یک سلول است و از مدت زمانی که قرار است در بازداشت بماند،آگاهی درستی ندارد.  

برشي از دغدغه هاي يك آموزگار

۱۳۸۹ خرداد ۱۴, جمعه

نامه وکلای دبیر کانون صنفی معلمان ایران به دولت آبادی دادستان تهران و گفت و گویی با پیمان حاج محمود عطار وکیل علی اکبر باغانی


وکلای علی اکبر باغانی، دبیر کل کانون صنفی معلمان ایران، نامه ای به دادستان تهران نوشته اند و در آن اعتراض خود را به صدور قرار بازداشت برای موکلشان اعلام داشته اند.

به گزارش دانشجونیوز، باغانی پیش از این در سال 1385 و در پی تجمع اعتراضی معلمان در مقابل مجلس بازداشت شده و بعد از مدتی آزاد شده بود. وی اخیرا به همراه محمود بهشتی لنگرودی، دیگر عضو ارشد کانون صنفی معلمان ایران به اتهامات واهی مجددا بازداشت گردیده و هم اکنون دربند 209 زندان اوین به سر می برد.

نامه ی صادره از طرف وکلای باغانی خطاب به دادستان تهران، به همراه متن مصاحبه ای آقای پیمان حاج محمودعطار وکیل وی که در اختیار دانشجونیوز قرار گرفته است، در زیر می آید:






بنام خدا
جناب آقای دکتر عباس جعفری دولت آبادی
دادستان محترم عمومی و انقلاب تهران
موضوع: اعتراض به قراربازداشت موقت
باسلام
احتراما، اینجانبان پیمان حاج محمودعطارومصطفی ترک همدانی ، باتقدیم وکالت نامه ماخوذه ازآقای علی اکبر باغانی، وکالت خودراازسوی ایشان اعلام و بدین وسیله اعتراض خودرانسبت به قراربازداشت موقت ایشان اعلام می نماییم.
۱- موکل دبیرکانون صنفی معلمان ایران می باشد. این کانون یکی از نهادهای مردمی بوده که درسال ۱۳۷۸ ، از کمیسیون ماده ده احزاب وزارت کشور، پروانه تاسیس و فعالیت دریافت نموده و باتصویب اساسنامه آن توسط وزارت کشور ، فعالیت خودرا بصورت کاملا قانونی ودرراستای ارتقای سطع آموزش و پرورش کشوراسلامیان ایران و نیز منافع آموزگاران ودبیران و قشرفرهنگی کشورانجام داده است.
۲- در سال زمستان ۱۳۸۵ تعدادی ازفرهنگیان ازجمله آقای باغانی ، در اعتراض به عدم انطباق حقوق و مزایای معلمان باقانون مدیریت خدمات کشوری، درمقابل ساختمان مجلس شورای اسلامی تجمع نمودندکه ازسوی نیروهای امنیتی بازداشت وپس از آنکه مدت مدیدی ازایشان بی اطلاع بودیم ، مشخص گردیدکه دربازداشتگاه بند ۲۰۹ زندان اوین، درسلول انفرادی بسرمی بردند.
۳- نهایتا ازسوی شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب اسلامی تهران ، موکل از اکثراتهامات مندرج درکیفرخواست معاون سابق دادستان عمومی وانقلاب (آقای حداد) تبرئه گردیده و صرفاازحیث تبانی درارتکاب جرائم ضدامنیتی به پنج سال حبس تعلیقی محکوم شد.
۴- اکنون مشخص نیست که آقای علی اکبرباغانی چه جرمی رامرتکب شده است که درسالگرد شهادت استادشهیدمرتضی مطهری و گرامیداشت معلم ، ایشان بازداشت و پس ازمدتی بی اطلاعی ازوضعیت وی و محل نگهداریش، اخیرا ازطریق تماس باخانواده ازمحل نگهداری او (بند۲۰۹ اوین) مطلع شدیم.
۵- درملاقاتی که در روزپنج شنبه موکل باخانواده اش در زندان اوین (به صورت تلفن وازپشت شیشه)داشت اظهارنمود که بازپرس رسیدگی کننده به پرونده (که ازهویت ایشان نیز بی اطلاع بود) برای موکل دوماه قراربازداشت موقت صادرکرده است.
۶- اکنون چنانچه این موضوع صحت داشته باشد اینجانبان بااختیارمندرج دروکالت نامه بشرح زیرنسبت به قراربازداشت موقت موکل اعتراض می نمائیم وچون از شعبه رسیدگی کننده و هویت قاضی محترم آن مرجع بی اطلاع می باشیم،ازحیث مسوولیت حضرتعالی بعنوان دادستان محترم عمومی و انقلاب تهران که سمت سرپرستی برکلیه قضات شاغل براین دادسراونظارت برحسن اجرای قوانین درآن مجموعه رادارید، اعتراض خودرارسما به محضرمقدس بزرگوارعرضه می داریم تا برابر مقررات ازطریق بازپرس محترم رسیدگی کننده به این اعتراض موردتوجه واقع و پرونده جهت رسیدگی به دادگاه ارسال گردد.
۷- جهات غیرقانونی بودن قراربازداشت موقت:
- مشخص نبودن اتهام منتسبه به موکل.
- عدم تناسب قراربازداشت موقت بایدباشرایط و اوضاع احوال متهم و شدت مجازات و….
- ممنوعیت صدرقراربازداشت موقت بمدت بیش ازیکماه(به قراراطلاع ازموکل، قرارصادره بدوا بمدت دوماه تعیین شده است)
- لزوم تصریح و تفهیم حق اعتراض به قراربازداشت موقت به متهم.
- لزوم ارسال سریع پرونده به دادگاه بابت رسیدگی به اعتراض متهم به قرار.
نظربه اینکه قراربازداشت موقت آقای علی اکبرباغانی ،خلاف صریح موادقانون آیین دادرسی کیفری صادرگردیده است (باتوجه به استحضارحضرتعالی به مفاد این قانون و به جهت جلوگیری از اطاله کلام از آوردن شماره موادخودداری گردید) ازمحضرمقدس دادستان عمومی و انقلاب تهران استدعا دارددستورفرمائید پرونده اتهامی موکل درراستای رسیدگی به اعتراض اینجانبان به وکالت ازسوی ایشان به قراربازداشت موقت، دراسرع وقت به دادگاه صالحه ارسال گردد.
بدیهی است ارسال پرونده به دادگاه موجب نقض قراربازداشت غیرقانونی و صدور دستورتعیین قرارتامینی متناسب وخفیفترنسبت به آن ونهایتا آزادی موکل خواهدشد.
ضمنا به جهت اعسار موکل ازپرداخت حق الوکاله، وکالت نامبرده بصورت تبرئی بوده و حق الوکاله ای دریافت نگردید.
ازتصدیعی که بعمل آمد پیشاپیش پوزش می خواهیم.
باتقدیم احترام
پیمان حاج محمودعطار مصطفی ترک همدانی
وکلای آقای علی اکبرباغانی
************************


باسلام خدمت جنابعالی ، مطلع شدیم که شما بعنوان وکیل مدافع آقای علی اکبرباغانی ، دبیرکل کانون صنفی معلمان ایران، که اخیرا ازسوی دادگاه انقلاب اسلامی دربازداشت بسرمی برد اقداماتی را دردفاع ازایشان انجام داده اید درصورت امکان توضیحی دراین باره بدهید؟ 
 بنده هم خدمت شما و دوستانی که درراستای اعتلای حق و عدالت درمیهن اسلامیمان تلاش می کنند سلام وعرض ادب دارم. وکالت بنده از آقای باغانی برمی گرددبه سال 1386 که آقای باغانی و چندین تن از آموزگاران و فرهنگیان را به اتهام تجمع درمقابل مجلس شورای اسلامی در زمستان 1385 دستگیرکردند  .

 پس آقای باغانی سابقه دستگیری ازسوی مراجع قضایی دارد؟
ج- بله . کانون صنفی معلمان ایران یک نهاد رسمی غیردولتی و صنفی است که در سال 1378، با پروانه صادره ازکمیسیون ماده ده احزاب وزارت کشور ، رسما آغازبه فعالیت صد درصد صنفی کرد و اساسنامه رسمی مورد تصویب وزارت کشورنیز دارد. اهم وظایف این نهادحمایت از معلمان و فرهنگیان سراسرکشورازلحاظ مادی و معنوی است و موکل بنده (آقای باغانی) مدتی عضو هیات مدیره کانون صنفی و سپس دبیرکل آن شدو این مسوولیت وی تاکنون استمرارداشته است  .
درسال 1385 که موضوع تصویب قانون مدیریت خدمات کشوری (که قانون جامع و خوبی است) درمجلس شورای اسلامی مطرح شد معلمان و کانونهای صنفی معلمان سراسرکشورمتوجه شدند که نظام هماهنگ حقوق و دستمزد که باید دراین قانون لحاظ شود درخصوص معلمان و فرهنگیان نادیده گرفته شده است لذا مکاتبات و مراجعات عدیده ای با ریاست جمهوری و سپس با کمیسیون آموزش و پرورش مجلس و سپس هیات رئیسه مجلس نمودندو نهایتا باهماهنگی هیات رئیسه ازجمله جناب آقای حاجی بابایی (عضومحترم هیات رئیسه مجلس) که هم اینک وزیرآموزش و پرورش هستند مقررشد تعدادی از معلمان ازسراسرکشوربرای پیگیری خواسته های مشروع خود در راستای لحاظ آنان درقانون مدیریت خدمات کشوری، درجلوی ساختمان مجلس شورای اسلامی واقع درمیدان بهارستان، تجمع کنند  .
علی رغم اینکه این تجمع بسیارآرام و بدون درگیری و خونریزی و بدون وجود سلاح بود اما نیروهای امنیتی، جنبه ضد امنیتی به آن داده و تعداد بیشماری از تجمع کنندگان آرام جلوی مجلس رادستگیرکردند و پس از مدتی بیخبری ازآنان، نهایتا مطلع شدیم که دربند 209 وزارت اطلاعات درزندان اوین بسرمی برند  .

 سرنوشت پرونده قضایی قبلی آقای علی اکبرباغانی چه شد؟
 ایشان دردومرحله در آن مقطع دستگیرشدند و درهرمرحله مدت قابل توجهی درسلول انفرادی و بند های دیگر بسربردندو سرانجام پرونده دردادسرای امنیت واقع درخیابان معلم تشکیل و درمرحله تحقیقات (دادسرا) اجازه ورود به بنده بعنوان وکیل ایشان داده نشد اما پس از صدور کیفرخواست و ارسال پرونده به دادگاه و ارجاع به شعبه 15 دادگاه انقلاب اسلامی تهران به ریاست جناب آقای صلواتی، ایشان اجازه مطالعه کامل پرونده رابه حقیردادند وهمکاری خوبی بامن داشتند. ازچنداتهام منتسبه دادسرادرکیفرخواست ، صرفا دادگاه، موکل را بابت اتهام اجتماع و تبانی برای ارتکاب جرائم ضدامنیتی محکوم به پنج سال حبس تعلیقی کرد  .
 آیا اقدام به تجدیدنظرخواهی از رای کردید؟
 بله دادگاه انقلاب اجازه تصویربرداری ازحکم خودرابه من نداد و فقط اجازه دادکه ازمتن تایپ شده حکم بادست رونویسی کنم و من هم به همین ترتیب عمل کردم و پس از نوشتن متن کامل رای و مشورت باهمکاران و اساتید به حکم اعتراض کردم ولی حکم درمرحله پژوهشی عینا تائید شد  .

 آیا پس ازاین پرونده ، موکل شما بازهم دستگیرشد؟
 بله درمراحل مختلف که مناسبت های روز معلم یا گردهمایی اعضای هیات مدیره کانون صنفی معلمان ایران یا سایرکانون هابود ایشان و سایرهمکارانش رادستگیرمی کردند  .

 آیا این دستگیری ها منجربه تشکیل پرونده قضایی علیه موکلتان می گردید؟
 تاآنجایی که از آقای باغانی شنیدم ایشان پس از چندساعت یا چندروز دستگیری به دادسرای انقلاب اعزام می شد و تحقیقات و بازجویی هایی ازوی بعمل می آمداما بعد آزاد می شد  .

 دستگیری جدید به چه گونه ای بوده است؟
 آقای باغانی و همکارانش سعی داشتند درسالگردشهیدعبدالحسین خانعلی (معلمی که در سالهای قبل ازپیروزی انقلاب اسلامی درتجمع معلمان درمقابل مجلس ،توسط رژیم گذشته به شهادت رسید) برسرمزاروی حضوریابند و نیز بیانیه ای نیز بدهند. به قراراطلاع ازخانواده باغانی ، ازسوی اداره اطلاعات وی احضارمی شود و به اختیار درآن مکان حضورمی یابد اما بازداشت شده و این بارنیز پس ازمدتی بی خبری ازمحل نگهداریش ، متوجه شدیم که درهمان بند 209  زندان اوین با قراربازداشت موقت دوماهه بسرمی برد  .

 مگر قراربازداشت موقت بیش از یک ماه وجوددارد؟
 تاجایی که بنده و دوستانم قانون آیین دادرسی کیفری را که یگانه مستند قانونی برای این موضوع است بررسی کردیم ، قرارهای بازداشت موقت مصرحه درقانون، حداکثر یک ماهه است و چنانچه قاضی تشخیص به لزوم تمدیدآن آن دارد می تواند با ذکر ادله قانونی برای یک ماه دیگرقرار را تمدید کند اما هیچگاه قانون اجازه نداده که قراربازداشت موقت دو ماهه را یکجا صادرکند  .
 آیا آقای باغانی به این قراربازداشت موقتش اعتراض نمود؟
 ازقرارمعلوم خیر  .

 منظورشما ازواژه خیریعنی چه ؟ منظورتان اینست که ایشان از اینکه دربازداشت موقت نگهداری شده راضی و خشنودبوده است و به این قرار اعتراضی نداشته است؟
 نخیربنده چنین منظوری نداشته ام. بلکه منظورم اینست که وقتی کسی را درسلول انفرادی قرارمی دهند دچار یک شوک شدید روانی و عصبی می گردد و از سوال و جواب هایی که ازوی می شودهیچی رامتوجه نمی شود و دراین حالت یک برگه ای را جلوی وی می گذارند و می گویند آن را امضاء کن و اوبدون آنکه بداند وبفهمد آن را امضاء می کند  .

منظورشما این است که شاید در برگه ای که ازموکلتان امضاء گرفته شده ازقول وی نوشته شده اعتراضی به قرارندارم و او هم امضاء کرده است؟
 چیزی در همین مضمون. به خاطرهمین موضوع است که قانونگزار اسلامی ما درقانون آیین دادرسی کیفری برای حفظ حق اعتراض متهم به قراربازداشت موقت، قاضی رامکلف کرده است که حق اعتراض متهم به قراربازداشت را به وی تفهیم کند و این تفهیم کتبا صورت مجلس شود. من عینا ماده 37 رابرای شما می خوانم  :
ماده 37- کلیه قرارهای بازداشت موقت باید مستدل و موجه بوده و مستند قانون و دلایل آن و حق اعتراض متهم درمتن قرارذکر شود  .

 شما برای استفاده از حق اعتراض موکلتان به قراربازداشت موقت چه اقدامی کردید؟
بنده ازقبل ازدستگیری وی ازاو وکالت نامه داشتم و به همراه یکی ازهمکارانم بنام آقای مصطفی ترک همدانی ، لایحه ای را دراعتراض به قراربازداشت موقت آقای علی اکبرباغانی تهیه کردیم و چون از هویت قاضی رسیدگی کننده به پرونده موکل بی اطلاع بودیم، لذا عنوان لایحه راخطاب به جناب آقای دکتر عباس جعفری دولت آبادی دادستان معظم عمومی و انقلاب تهران تقدیم کردیم و ایشان باصدور دستوردرذیل لایحه ، آن را به دادسرای مستقردرزندان اوین ارسال فرمودند  .

 برابرقانون ، چنانچه متهم یا وکیل وی به قراربازداشت موقت اعتراض کندمرجع قضایی چه تکلیفی دارد؟
 طبق قانون آیین دادرسی کیفری ، قاضی رسیدگی کننده موظف است سریعا پرونده رادراجرای رسیدگی به اعتراض متهم یا وکیلش به قراربازداشت موقت، به دادگاه ارسال کند و دادگاه نیز باید درخارج ازنوبت به موضوع رسیدگی و چنانچه قراربازداشت موقت را خلاف قانون تشخیص داد دستور لغو قرارو صدور قرارتامینی خفیف تر راصادرکند والا قراربازداشت راتائید و اعتراض متهم را رد می کند  .
 درخصوص پرونده موکل شما به چه نحوی عمل شده است؟
 بیش ازیک هفته است که ما لایحه اعتراضیه مان رابه دادستان محترم تهران تقدیم کرده ایم. اما ازسرنوشت این اعتراض بی خبریم و متاسفانه دادسرای مستقردرزندان اوین پاسخگونمی باشد  .

 پس ازاین قضیه برداشت می کنید که قراربازداشت موکلتان دردادگاه تائید شده است؟
 خیرمن چنین برداشتی نمی کنم چون مطمئن نیستم که پرونده به دادگاه رفته باشد زیرا اگر چنین بود این حق را داشتیم که ازشعبه دادگاه رسیدگی کننده به اعتراض باخبرباشیم. به هرحال اگر اصل را برصحت بگذاریم فرضیه شما درست خواهدبود ودادگاه نیزقراربازداشت موقت راتائید کرده است  .

 آیاتاکنون ملاقاتی هم با موکل داشته اید؟
 بله روز پنج شنبه 30/2/89 بنده به همراه خانواده آقای باغانی به بخش ملاقات تلفنی زندان اوین مراجعه کردیم و ازپشت شیشه و ازطریق تلفن توانستیم باایشان مکالمه نماییم  .

 وضعیت موکلتان چگونه بود؟
 ایشان ازقبل مشکل درپروستاتش داشت و یکبارهم درسال پیش عمل جراحی پروستات کرده بود. درملاقات تلفنی که پنج شنبه بااوداشتم گفت مشکل پروستاتش تشدید شده و علاوه برآن نیزمشکل زیادی در تکثرادرار و دفع آن وفعالیت کلیه ها دارد و چون سلولی که درآن بسرمیبرد سه نفردیگرنیز هستندو درون سلول دستشویی وجود ندارد لذا نیازمکرر وی به مراجعه به دستشویی، هم برای هم سلولی هایش و هم برای زندانبانان وی مشکلاتی رافراهم کرده است .
لذاازاین بابت تقاضا داشت که با آزادی وی با سپردن وثیقه موافقت شود جالب اینکه سند وثیقه ای که چند سال پیش بابت پرونده حبس قبلیش سپرده است هنوز رفع بازداشت نشده و مراجعه ما برای رفع بازداشت سودی نبخشیده پس می توان باهمان سند در وثیقه  وی را آزاد کردتا بیش ازاین مشکلات و بیماری وی تشدید نشود. 

 شمابعنوان وکیل وی متوجه نشدید که اتهام وی چیست؟
 خیر، چون درمرحله دادسرا قانونگزار دست قاضی را در دخالت وکیل بازگذاشته است به ویژه درموضوعات امنیتی، اما هرچه که باشد نمی تواند برای یک آموزگار بازنشسته که ازدنیا هیچ دلبستگی ندارد جزاحیاء حقوق تضییع شده قشرمحروم فرهنگی ، اینگونه نگهداری درسلول انفرادی و سپس نگهداری درسلول چندنفره درچنین وضعیت نگران کننده ای را به دنبال داشته باشد.علی اکبر باغانی چه جرمی رامرتکب شده است که مستحق چنین برخوردی از سوی مرجع محترم قضایی است؟
 
 آیا امیدی به آزادی زودهنگام ایشان دارید؟
بله ان شاء الله رحمان. زیرا موکل یک شهروند حزب اللهی عاشق امام راحل و مقام معظم رهبری و پیرو ایشان بوده و هستند واین بازداشت برای مدت کوتاهی خواهد بود وبزودی به آغوش خانواده اش بازخواهد گشت.

منبع : برشي از دغدغه هاي يك آموزگار

۱۳۸۹ خرداد ۱۲, چهارشنبه

محمود بهشتی و علی رضا هاشمی "با سپردن وثیقه" از زندان آزاد شدند

 درست 35 روز پیش بود که علی اکبرباغانی ومحمود بهشتی،دبیر کل و سخنگوی کانون صنفی معلمان،از سوی نیروهای امنیتی، فراخوانده، بازداشت گردیدند. علی رضا هاشمی،دبیرکل سازمان معلمان نیز در بعدازظهر همان روز و در منزل دستگیرشد. خبر این بازداشت ها که پیش از هفته ی بزرگ داشت مقام معلم روی داد،گستردگی ویژه ای یافت و در میان فرهنگیانی که این بزرگواران را می شناختند،پرسش ها درافکند و ناخشنودی و نگرانی ها برافروخت. به ویژه که پس از این رخداد،پاره ای دیگر از کوشندگان فرهنگی همچون اسماعیل عبدی و محمد علی شیرازی و ... نیز به جرگه ی بازداشت شدگان پیوستند. از این رو،هنگامی که امروز صبح، خبر آزادی احتمالی برخی از این دوستان شنیده شد،تا اندازه ای غافل گیرانه بود و دور از انتظار. می توانست درست نباشد- به سان خبر دروغ آزادی رسول بداقی، پیش از عید نوروز- اما خوشبختانه :
                                      محمود بهشتی 

                                             و
                                    علی رضا هاشمی

ساعتی پیش و با سپردن وثیقه از زندان آزاد شدند. از آزادی باغانی،بداقی،عبدی،خواستار،داوری و ... همچنان خبری نیست،اما آزادی های امروزسه شنبه یازدهم خرداد هشتاد و نه، امیدها را زنده کرد و دل ها را بی تاب تر. هرچند مرگ فرزاد،همچنان بر این روزگاران،سایه ای سنگین افکنده است.

۱۳۸۹ خرداد ۱۱, سه‌شنبه

آخرین خبر از رسول بداقی،آموزگار دربند

نزدیک به بیست روز پیش بود که رسول بداقی،عضو هیآت مدیره ی کانون صنفی معلمان از زندان اوین به زندان رجایی شهر کرج برده شد. کاری که دست کم، رفت وآمد و دیدار خانواده ی او را بسیارسخت تر از پیش کرد. در دو سه روز گذشته اما، با پخش خبربرخورد ناشایستی با ایشان در زندان رجایی شهر،دلواپسی و نگرانی ها درباره ی این آموزگار ارزنده و دلسوز،رو به فزونی گرفت و از ناروایی که به ایشان رفته،افسوس ها برخاست. دوستانی که شنیده بودند،شگفت زده و آشفته از چرایی آن می پرسیدند و از حال و روزپس از برخورد با او.

خوشبختانه امروز غروب،بداقی از زندان به منزل زنگ زده و از سلامتی اش خبر داده است. دیروزبا دستور قاضی پرونده – قاضی صلواتی – رسول از زندان رجایی شهر به زندان فردیس منتقل گردیده است. گویا پس از برخورد با ایشان، مسعود شفیعی-وکیل جدید رسول-لایحه ای اعتراضی نوشته و به نزد قاضی پرونده می برد و ایشان را از رویداد آگاه می کند. پس از این گفت وگو و ارائه شکایت، صلواتی دستور رسیدگی به مسآله وهمچنین جابجایی بداقی را می دهد. برپایه سخن بداقی،ایشان هم اکنون و در زندان جدید از شرایط بهتری برخوردار می باشد.

برشي از دغدغه هاي يك آموزگار

۱۳۸۹ خرداد ۵, چهارشنبه

بازداشت دو نفر از اعضای کانون صنفی معلمان یزد


 روز یکشنبه 89/3/2 محمد علی شیرازی،پیشکسوت و عضو هیات مدیره کانون صنفی معلمان یزد بازداشت گردید. بر پایه سخنان همسر ایشان، در پی احضار روز شنبه،جناب شیرازی،یکشنبه صبح به پلیس امنیت مراجعه می کند و پس از چند ساعت به همراه چند مآمور به منزل برمی گردد که به بازرسی منزل می پردازند. سپس شیرازی را به همراه برخی وسائل شخصی،به بازداشت گاه برمی گردانند. ایشان از یکشنبه تاکنون، یک بار به منزل زنگ زده است. همچنین،امروز چهارشنبه 89/3/5 محمد علی شاهدی،از اعضای هیآت مدیره ی کانون صنفی یزد نیز به پلیس امنیت احضار شده که تاکنون به منزل بازنگشته است. 

منبع : برشي از دغدغه هاي يك آموزگار

۱۳۸۹ خرداد ۴, سه‌شنبه

نامه همسر علی رضا هاشمی - معلم در بند - خطاب به همسرش


علی رضا هاشمی دبیر کل سازمان معلمان ایران - معلم در بند




دیدی دلا که یار نیامد



گرد آمد و سوار نیامد


دل را و شوق را و توان را


غم خوار و غمگسار نیامد


چندان که غم به جان تو بارید


باران پرکوهسار نیامد 

 


علی جان ، علی دلسوز و مهربان من


پس از 19 سال زندگی گویا هنوز تو را نشناخته ام ، اکنون که تو در کنارم نیستی و در حصار خانه بی تو مانده ام و خاطراتم را در ذهن ورق می زنم و به گذشته فکر می کنم ، هر چه بیشتر به خوبی های تو پی می برم.

علیرضای عزیزم، یاور و پشتیبانم


روزهایم سرشار از نگاره ها و سایه ها و آواهای تو هستند.



هر شب که به منزل می آمدی، برایت از سختی کار اداره و خانه می گفتم، تو با حرف های محبت آمیز و آرام بخش و چهره بشاش و سرشار از انرژی ات مرا تسکین می دادی و با لبخند مهربانت خستگی را از تنم دور می کردی؛ اما الآن قریب یک ماه است که در سکوت مانده ام،


سکوت دردناک است


می خواهم باز هم برایت درد دل کنم


از سختی های نبودنت بگویم


شاید کمی آرام شوم


علیرضای محبوبم !


آن روز که گفتم اسممان برای کربلا در آمده، تو گفتی که نمی توانی با من به کربلا بیایی، گفتی نزدیک امتحانات مدارس است و باید سوال طرح کنی و در قبال دانش آموزان مسئولی، مرا با لبخند و مهربانی روانه کردی، گفتی برای من و امیرحسین و فاطمه خیلی دعا کن ، من هم از بچه ها مراقبت می کنم ، من به قول خودم عمل کردم و در جوار آقا ابا عبدالله الحسین برای سعادت و عاقبت به خیر شدن مان دعا کردم، اما وقتی برگشتم ....


به جای استقبال گرمت با جای خالی ات روبرو شدم !


بچه ها تنها بودند !


چقدر سنگین بود ....


آن روزها خیلی نگران امیرحسین بودی، می گفتی: امیرحسین امسال کنکور دارد، یادت هست چقدر آرزو داشتی امیرحسین بزرگ شده ، کنکور بدهد و وارد دانشگاه شود .


یادت هست چقدر برایت مهم بود که محیط خانه را آرام نگه داریم تا امیرحسین با تمرکز و آرامش درس بخواند.


اما این روزها که چیزی تا کنکور نمانده است ؛ امیر حسین فقط خواب آرامش را می بیند !


هر روز که از مدرسه برمی گردد، مضطرب و نگران است ، سراغت را می گیرد، بیشتر شب ها به دنبال بهانه ای است تا بتواند گریه کرده و خودش را تخلیه کند؛ می گوید این روزها که بیشتر از قبل نیاز به پدر دارم بابا درکنارم نیست تا حمایتم کند و اضطراب را ازمن دور کند.


هیچ وقت فکر نمی کردم که نبودنت این قدر سخت باشد، تو نیمه دیگر وجودم بودی و من با این نیمه خودم نمی توانم این مشکلات را به پایان برسانم .


شاید فراقی که این روزها ناچار به پذیرش آن هستم، سودمند باشد ؛ چرا که چیزهای بسیار بزرگ را تنها می توان از خود دید.


علی جان !


از فاطمه برایت بگویم که همیشه نگران آینده اش بودی، حتی روزی هم که تماس گرفتی با بغض گفتی مواظب فاطمه باشم، دختر همیشه سوگلی پدربوده، خیلی اظهار دلتنگی برایش کردی. فاطمه امتحان نهایی دارد . قرار بود در درس ها کمکش کنی، تازه امسال امتحان مدارس نمونه هم دارد، می خواستی روش های تست زنی را به او یاد بدهی ،


دختر بابا این روزها پژمرده شده


دلش گرفته،


می خواهد سرش را روی پای بابا بگذارد و آرامش بگیرد تا مثل گذشته با روحیه شاد سر جلسه امتحان برود ؛


اما .....


راستی همان روزهای اولی که به اوین رفتی و همزمان با روز معلم بود، مراسم چهلم همسر دائی ات بود، همه فامیل و آشنایان سراغت را می گرفتند و جای خالی ات را حس می کردند، دلم می سوزد بگویم در روز معلم - این معلم دلسوز و مسئول و مهربان پشت دیوارهای بلند سنگی اوین - روز معلم را به دور از دانش آموزان تنها به سر می برد....


به همین دلیل مجبور شدم دروغ بگویم و گفتم بچه های مدرسه را اردو برده است !


علی جان، علی مهربان و خوش رو که در عین جدیت به هنگام تدریس روحیه شاد و شوخ داری و به تفریح و تنوع اهمیت می دهی؛ که هر چه از خوبی هایت بگویم بازهم کم گفته ام.


این طور که از دوستان و همکارانت شنیدم تنها من نیستم که دلتنگ تو هستم، بلکه دوستان، دانش آموزان، فارغ التحصیلان سال های گذشته مدرسه و حتی میز و صندلی و تخته سیاه دلتنگ توهستند.


بچه های مدرسه وقتی زنگ کلاس تاریخ به صدا در می آید، منتظرهستند در کلاس باز بشود و آقای هاشمی مثل همیشه با چهره بشاش و با آرامش خاصی که در چهره اش بوده است وارد کلاس شده و بعد از خوش و بش کردن، درس تاریخ را شروع کند، از گذشته ایران، انقلاب، امام، شهدا بگوید


از خاطرات انقلاب ، جنگ وخودش بگوید ...


اما 


کاش می توانستم سر کلاس های درست حاضر بشوم و از تاریخ زندگی خودت برایشان بگویم، از روزهایی که در جبهه بودی، از روزهای با هم بودنمان، از کمک هایت به دیگران، از دلسوزی و احساس مسئولیت تو نسبت به معلمان و شاگردان وجامعه .


علیرضای محبوبم !


اینک خود را همچون دانه ای در میان زمستان حس می کنم که می داند بهار نزدیک است .


علی جان از خدا می خواهم مرا یاری کند و توان تحمل دوری از تو و مشکلات را به من عطا کند تا بتوانم به گونه ای رفتار کنم که به بچه ها امید و روحیه بدهم؛ به پسرمان نوید آزادی ات را در روز کنکور داده ام تا بهتر با این امید بر درس هایش تمرکز کند و به فاطمه عزیزمان، سوگلی بابا  ،مژده آمدنت را در روز پدر داده ام تا درسهایش را خوب بخواند و کارنامه درخشانش بهترین هدیه روز پدرت باشد و گفته ام :


فاطمه جان


با لبی خندان و با دست های کوچک خویش


بشکاف حصار نور سردی را که امروز


در خلوت بی بام و در کاشانه من


پر کرده سرتاسر فضا را


علیرضای عزیزم، علیرضای دلسوزم و از همه مهمتر نیمه دیگر وجود و هستی ام :


با این نامه دلتنگی ام را به پایان می رسانم که بی تو


دست زندگی سنگین و شب و روز بی ترانه است


و تنها تو تسلای دل تنگ منی


تو که کارگشای دیگران بودی، امروز چه کسی جز خدا کارگشای تو خواهد بود.


به امید بازگشت به کاشانه مان.