از دهم شهریور 88 تاکنون،دو سال می گذرد،یعنی از روزی که رسول بداقی،آموزگار و عضو کانون صنفی معلمان،بازداشت گردید. یک هفته پس از آن نیز،محمد داوری،یکی دیگر از کنشگران فرهنگی و عضو سازمان معلمان دستگیر شد.
در روزهای نخست،بسیاری از دوستان و همراهان این دو،از آن میان خود من،چنین می اندیشیدیم که این عزیزان،به زودی آزاد خواهند شد و همچون گذشته،دست بالا،دو- سه ماهی بیشتر،آنها را نگه نخواهند داشت. اما این چنین نشد که هیچ،اکنون دو سال است که این دو،حتی یک روز هم به مرخصی نیامده اند! از همان ماه های نخست نیز،حقوق ماهانه ی آنها را قطع کردند،به تازگی نیز که حکم اولیه ی اخراج رسول بداقی از آموزش و پرورش به خانواده اش داده شد.
پیش،یکی از همین دوستان دربند،نزدیک به سی خودکار بافته شده،به بیرون داده بود تا به دوستانشان بدهد. با خودم گفتم ای کاش،هر کدام از آنها نیز،در فضای همگانی،یادی و سپاسی از او می داشتند. راستی،از بداقی،داوری،خواستار،مومنی،علي پورسلیمان و ... هیچ خاطره ای در یادهایمان نیست؟ 
۱ نظر:
تا بوده همين بوده
ارسال یک نظر