‏نمایش پست‌ها با برچسب ميرحسين موسوي. نمایش همه پست‌ها
‏نمایش پست‌ها با برچسب ميرحسين موسوي. نمایش همه پست‌ها

۱۳۸۹ تیر ۲۳, چهارشنبه

هشدار موسوی به دولت در مورد قطعنامه ۱۹۲۹


به گزارش کلمه متن یادداشت میر حسین موسوی به شرح زیر است:
 
سرانجام و متاسفانه قطعنامه ۱۹۲۹ شورای امنیت صادر شد. قطعنامه و قطعنامه هایی که می توانست با تدبیر وعقلانیت بر کشور ما تحمیل نشود. تاکید بر این واقعیت نمک پاشیدن روی زخم نیست؛ بلکه از آن روست که تجاهل در این زمینه پیامدهای آن را وخیم تر خواهد ساخت. اینکه بگوئیم این قطعنامه چون یک دستمال استفاده شده است مصائب ناشی از سیاستهای پر هیاهو وعوامفریبانه راتخفیف نخواهد داد. البته در این میان، فحش و توهین به کشورهای دیگر ممکن است مصرف داخلی برای عده ای کم اطلاع داشته باشد اما در واقعیت بیرونی جز بدتر کردن اوضاع تاثیری نخواهد داشت. مگر تردید داریم که مسئولان این کشورها همواره منافع خود را  در چهارچوب منافع ملی کشورشان تعریف می کنند و نه متاسفانه مانند برخی از سیاستمداران ما که منافع خود وجناح خود رابه جای منافع ملی جا می زنند. من امیدوارم که ملت ما به پاسخی که وزیرامورخارجه روسیه به یکی از سخنرانی های عوامانه داد دقت کرده باشند. این جوابیه یک واقعیت بدیهی در روابط بین الملل را تکرار می کند و اینکه برای روسیه ( وشما کشورهای دیگر چون آمریکا، چین، ترکیه و برزیل و… را اضافه کنید) مهمترین مساله حفظ منافع ملی روسیه است، اگرچه درک این نکته ساده برای کسانی که اسیر منافع کوتاه مدت خویشند مشکل باشد. برای اینجانب مانند روز روشن است که این قطعنامه بر امنیت و اقتصاد کشور ما اثرخواهد گذاشت. تولید ناخالص را پائین خواهد آورد، بیکاری را بیشتر خواهد کرد، مردم را در تنگنای مشکلات بیشترمعیشتی واجتماعی قرار خواهد داد، فاصله ما را ازکشورهای در حال رشد جهان بویژه کشورهای همسایه رقیب بیشتر خواهد ساخت و آخرین میخ را بر تابوت چشم اندازبیست ساله خواهد کوبید. کدام عقل سلیم است که نداند کشورما امروز پس از صدور قطعنامه آسیب پذیرتر و منزوی تر از گذشته شده است؟


۱۳۸۸ اسفند ۲۹, شنبه

پیام نوروزی مير حسين موسوی

سال ۸۹ با مسائل و مشکلاتی روبرو هستیم. بخشی از آن به شکل‌گیری این مطالبات بازمی‌گردد که مطالبات به حقی است و راه عظمت ملت، رستگاری تمامی جناح‌ها و مسیر پیشرفت ملت است و این مطالبات ادامه خواهد یافت و سال جدید سال استقامت بر این مطالبات به حق و قانونی است و ما حق عقب کشیدن و عقب‌گرد در ارتباط با این مطالبات را نداریم و آن را خیانت به ملت و اسلام، خون شهدا می‌دانیم

اراده ملت باید تجلی کند بترسید از پشت کردن به خواست مردم


پیام نوروزی مير حسين موسوی به گزارش کلمه 
متن کامل این پیام ویدئویی به شرح زیر است:
قافله ی به هم پیوسته ی شهدا

فرا رسیدن موسم سبز بهاری و عید ملی نوروز را به همه ملت تبریک می‌گویم. جا دارد به ویژه از خانواده شهدا و رزمندگانی که برای استقلال کشور دفاع کردند و از خانواده جانبازان و همه کسانی که آسیب دیدند، یاد کنم و شهدا و آسیب‌دیدگان سال ۸۸، چون این قافله به هم پیوسته است و سرنوشت این شهدا را در طول تاریخ کشور به هم پیوسته می‌دانم. اگر امروز ایرانی سرافراز و ملتی آزاد داریم ناشی از این فداکاری‌ها و رنج‌ها است.
تبریک به ایرانیان داخل و خارج از کشور ایرانیانی با هویت همبسته

جا دارد به اقشار، اقوام، قومیت‌ها، فرهنگ‌ها و جناح‌ها و همه ملت تبریک عرض کنم به ویژه جا دارد امسال از ایرانیان خارج از کشور نیز یاد کنم. ملت ما به هم پیوسته هستند و این از برکات جنبش سبز است. دامنه این جنبش آن چنان فرا رفته است که در آن سوی دنیا مردم خود را وابسته به هویت عمیق ایرانی، اسلامی، ایرانی می‌دانند و برای انقلاب و عظمت و پیشرفت کشور زحمت می‌کشند و سعی می‌کنند در سرنوشت کشور و میهن خود مشارکت داشته باشند به ویژه جوانان داخل و خارج از کشور، گروهی که بیشترین قربانی‌ها و خسارت را دادند.
در سال جدید یاد و یار خانواده شهدا و آسیب دیدگان باشیم

تا جایی که من اطلاع دارم نسل سوم و چهارم ایرانیان خارج از کشور درست مثل جوانان داخل ایران، در حال فعالیت هستند و در این فرصت سال جدید را به همه آنان تبریک می‌گویم. خانواده‌های آسیب‌دیدگان و شهدا در این باره نقش والایی داشته‌اند و جا دارد ملت عزیز ما در سال جدید، به ویژه در روزهای اول سال یار این خانواده‌ها باشند و به طور مناسب، در دیدارها امکان دلگرمی آنان را فراهم آورند.
سالی که بر ما رفت…

سالی که گذشت برای ملت ما سال ویژه‌ای بود. ملت عزیز ما شاهد شور و هیجان وسیعی به خاطر انتخابات بودند و آنچه زیبا بود محبت مردم به یکدیگر و صفوف متحد مردم از همه جناح‌ها بود که دراین سال شاهد بودیم. این انتخابات می‌توانست به یک جشنواره بزرگ برای ملت تبدیل و سرآغاز حرکت جدید در تاریخ کشور شود. این حرکت منجر به حضور گسترده مردم در پای صندوق‌های رأی شد و شما به طور وسیع و بی‌سابقه در این انتخابات شرکت کردید و عزم خود را برای تغییر، دگرگونی و استقلال کشور و حاکمیت عدالت و آزادی نشان دادید. اما پاسخی که به این حضور داده شد متأسفانه منجر به این شد که در فاصله کوتاهی پس از انتخابات مردم با شعار «رأی من کجاست» و یا «رأی من را پس بده» به خیابان‌ها آمدند. ریشه این مسئله از روز ۲۲‌خرداد شروع شد. هنوز ساعت ۵ نشده بود که یکی از ستادهای مهم انتخاباتی بنده مورد حمله قرار گرفت و ساعت ۸ شب ستاد مرکزی انتخابات اینجانب نیز مورد حمله قرار گرفت و تا فردا صبح چند بار تیتر روزنامه کلمه سبز با حضور نیروهای امنیتی عوض شد.
پاسخی از سوی حاکمیت که در شان ملت ایران نبود

وضعیتی که پیش آمد یک ذهنیت را برای مردم در مورد عدم مدیریت صحیح و اسلامی انتخابات شکل داد که ریشه بسیاری از اتفاقات در کشور شد. دنباله موضوع، پاسخی بود که به اعتراضات داده شد که این پاسخ در خور عظمت، آزادگی و سرافرازی ملت ما نبود. جنایات کهریزک، مسئله خوابگاه‌های دانشجویی، کشتار ۳۰ خرداد و حتی ۲۵ خرداد و حوادث بعدی از جمله روز عاشورا، مورد انتظار مردم کشور ما نبود.
اگر مسئله سیاسی بود باید به شیوه سیاسی حل می‌شد و مردم باید اقناع می‌شدند و به مردم توضیح می‌دادند. اما این گونه نشد و پاسخ‌ها درخورشان نبود. یکی از به یادماندنی‌ترین روزهای این جریانات، روز ۲۵ خرداد بود که ملت به صورت گسترده در این روز حضور پیدا کردند و آن را به روز تعیین‌کننده‌ای در تاریخ کشور تبدیل کردند. آن روز همواره شهادت خواهد داد که روحیه مردم در روزهای پس از انتخابات چگونه بود.
مردم چه می خواستند؟

مردم به صورت مسالمت‌آمیز در حالی که شعارهای ملی و اسلامی می‌دادند و بدون ایجاد هیچ‌گونه تنش، رأی و نظر خود را اعلام کردند و ما انتظار داشتیم پاسخی درخور این روحیه لطیف ملت داده شود اما اتفاقات بعدی آن را نشان نداد و ما شاهد برخوردهایی از نوع دیگر بودیم که مسئله را دشوار کرد.
در ۲۲ خرداد مردم می‌خواستند با شرکت در انتخابات آزاد در سرنوشت خود سهیم باشند و آینده را خود شکل بدهند اما اتفاقاتی که بعداً افتاد منجر به بیداری در میان ملت ما شد. ملت اشکالات و انحرافاتی را کشف کردند و مطالبات جدیدی با طیفی وسیع شکل گرفت. این روند از خواسته‌هایی مثل رأی و تعیین تکلیف انتخابات آغاز و به مطالبات دیگر رسید. آنچه جنبش عظیم سبز با تعاملی که بین افراد شکل داد نتیجه‌گیری کرد که همه مطالبات در تحقق اهداف قانون اساسی و آن هم بدون تنازل باید تجلی یابد و این امر تبدیل به شعار گسترده‌ای شد که اکثریت هم آن را قبول کردند.
نادیده گرفتن بخشی از قانون اساسی بی معنا کردن همه آن است

حقیقت این است که این شعار اهمیت فوق‌العاده‌ای برای سرنوشت کشور ما دارد. قانون اساسی یک میثاق ملی است. بدون آن ما وحدت نداریم بلکه هرج و مرج داریم و دورنمای تاریکی داریم. قانون اساسی مجموعه‌ای به هم پیوسته است و باطل کردن بخشی از آن یا تضعیف آن سایر بخش‌ها به مثابه بی‌معنا ساختن آن است.
قانون اساسی را باید یکپارچه دید. زمانی که قانون اساسی تدوین شد، حتی آن کسانی که آن عناصر را تدوین می‌کردند برای آن که انسجام قانون آسیب نبیند، مقدمه‌ای برای آن تهیه کردند که اهمیت آن هم زیاد است. در تمام اینها اصول به یک مجموعه از ارزش‌ها، خواست‌ها و مطالباتی یکپارچه تأکید می‌شود که نمی‌توانند از هم جدایی بگیرند. اکنون هم مردم که مشکلات اجرایی، سیاسی و انتخاباتی و .. را دیدند راه حل را در این می‌بینند که راه گشودن به آینده درخشان برای ملت بازگشت به قانون اساسی آن هم بدون دخالت دادن سلایق سیاسی است.
عقب نشینی از اجرای بی تنازل قانون ؛ خیانت به ایران و اسلام


مطالبه ای که از آن کوتاه نمی آییم…

اگر اصلی از قانون اساسی ایراد هم دارد باز هم راه اصلاح آن معلوم است و باید با نظر مردم و مطابق سازوکارهای موجود در قانون اساسی اصلاح شود. اینگونه نیست ما بتوانیم حق داشتن رسانه‌های آزاد و یا آزادی‌های مطرح در قانون اساسی، یا انتخابات آزاد، غیرگزینشی و رقابتی، عدم تجسس بر احوال مردم و وارسی نامه‌های مردم را بنا به مصلحت خود و برخلاف قانون اساسی در کشور جاری کنیم و فکر کنیم می‌توانیم یک نظام منظم داشته باشیم و مشکلات را حل نماییم.

سال ۸۹ با مسائل و مشکلاتی روبرو هستیم. بخشی از آن به شکل‌گیری این مطالبات بازمی‌گردد که مطالبات به حقی است و راه عظمت ملت، رستگاری تمامی جناح‌ها و مسیر پیشرفت ملت است و این مطالبات ادامه خواهد یافت و سال جدید سال استقامت بر این مطالبات به حق و قانونی است و ما حق عقب کشیدن و عقب‌گرد در ارتباط با این مطالبات را نداریم و آن را خیانت به ملت و اسلام، خون شهدا می‌دانیم. ما این قانون اساسی را در میان امواج خون شهدا به دست آوردیم و نمی‌توانیم آن را راحت از دست بدهیم و همه باید به آن بازگردند.
آنچه که ذهن موسوی را به خود مشغول کرده است


با همه مشکلات کاش نظام اجرایی کار آمد بود

در کنار این مسئله، مشکلات دیگری نیز وجود دارد که قبلاً هم بود و امسال تشدید می‌شود که امیدوارم اینگونه نشود. دورنمای اقتصادی کشور دورنمای روشنی نیست و من از این مسئله خشنود نیستم. دوست می‌داشتم که علی‌رغم تمام مسائل و مشکلات یک کارآمدی را در نظام اجرایی برای حل مشکلات می‌دیدم ولی آن را نمی‌بینم. پیش‌بینی رشد اقتصادی در سال ۸۹، رشد بسیار کمی است معنای این روند در کنار کاهش سرمایه‌گذاری، به معنای بیکاری و فقر وسیع است و انبوه قشرهای مستضعف و لاغر شدن طبقات میانی که پیش روی ما است. از طرف دیگر به دلیل نبود سیاست‌های روشن، ماجراجویی و بی‌تدبیری وضعیت پیرامونی ما، وضعیت خوبی نیست و یک وضعیت تهدیدکننده علیه ما شکل گرفته است. ما بدترین حالت را در سیاست خارجی و روابط بین‌الملل داریم و به نظر می‌رسد سایر تحریم‌ها و فشارهای بیشتری را شاهد باشیم.
جنبش سبز دامنه امواج خود را گسترش دهد

در این شرایط جا دارد جنبش سبز اول فکر کند که دامنه امواج خود را به همه اقشار، قومیت‌ها و استان‌ها بکشاند و در عین حال اصل‌ جاودان تکافل اجتماعی–اسلامی را زنده کند. به مردم، همسایگان و محلات باید با تولید کار، اشتغال و کمک رسیدگی کنیم و انواع راه‌های دیگری که در این ارتباط پیش روی مردم قرار دارد.
ساده تر زندگی کنیم به همنوعان کمک کنیم مشکلات مردم را کم کنیم

زندگی‌ها را ساده‌تر کنیم و با کم کردن تشریفات بیشتر به فکر مردم باشیم و بتوانیم مقدار زیادی از مشکلاتی که تصور می‌شود مردم با آن روبرو می‌شوند را کم کنیم. رسیدگی به خانواده شهدا و آسیب‌دیدگان و رفت و آمد با آنها، یقیناً هم موجب رضایت حضرت حق خواهد بود و هم باعث می‌شود نور امیدی بتابد.
راهی که گریزی از آن نیست…


اراده ملت باید تجلی کند بترسید از پشت کردن به خواست مردم

من اعتقاد دارم راه عظمت ملت ما از این مسیر می‌گذرد و یقیناً ملت امیدوار است که این راه را برود و چاره‌ای نداریم تا این راه را برویم و انشاء‌الله خداوند ما را به نتیجه قطعی خواهد رساند چرا که ملت خواسته غیرعادی ندارد. یک انتخابات درستی که گزینشی نباشد که عده‌ای درجه دو انتخاب کنند و عده‌ای از روی انتخاب آنها، انتخاب کنند درخور شأن ملت ایران نیست. ملت ایران، ملتی بزرگ، پیشرفته و متمدن است و درست نیست مثل یک ملت غیرمتمدن و نادان با آن برخورد شود و برای او تعیین تکلیف کنند. اجازه دهید افکار و اندیشه‌های ملت و اراده ملی آنان حضور تجلی یابد و یقیناً اسلامی خواهد بود و نتایجی خواهد داشت و ایران پیشرفته و آباد توأم با عدالت و آزادی را برای ما به ارمغان می‌آورد.نباید بترسیم، باید از پشت کردن به خواسته‌های ملت هراس داشته باشیم .
نیایش روح الله از زبان فرزند رو ح الله
این سخنان را با یک دعا از حضرت امام(ره) پایان می‌برم که مناسبتی با وضعیت کنونی ما هم دارد.
حضرت امام(ره):
بارالها، تو خود شهدای ما را در جوار رحمت خود جای گزین. و معلولان ما را شفا و مقتولان و اسیرانمان را به دامان خانواده‌هایشان بازگردان و به همه ما صبر و توفیق عنایت فرما.

برای دریافت فایل صوتی پیام نوروزی مهندس موسوی می توانید در اینجا کلیک کنید
در راستای پیشنهاد های مردمی برای دریافت نسخه موبایل پیام های نوروزی مهندس موسوی و دکتر زهرا رهنورد تیم فنی کلمه این امکان را ایجاد کرده تا در راستای هر شهروند یک رسانه و کمک به گسترش آگاهی امکان دریافت نسخه موبایل پیام ها فراهم گردد.
برای دریافت نسخه موبایل پیام نوروزی اینجا کلیک کنید.

سخن روز - میر حسین موسوی : سال آینده را باید سال صبر و استقامت بدانیم و بنامیم؛ سال استقامت بر اهداف جنبش سبز تا به نتیجه رسیدن




مهندس میرحسین موسوی: سال آینده را باید سال صبر و استقامت بدانیم و بنامیم؛ سال استقامت بر اهداف جنبش سبز تا به نتیجه رسیدن
...در این شرایط همه ما باید باید از تکیه بر نخبه ها فراتر رویم و به گروههای مرجع دیگر و تاثیر گذارجامعه متوجه شویم ، باید به سمت معلمان ، کارگران و اقشار مختلف برویم و مسائل را برای آنها توضیح دهیم و اگر فراگیری هرچه بیشتر امواج حق خواهی رامی خواهیم باید این ندا به گوش همه اقشار جامعه برسد .

دیدار اعضای شواری مرکزی ، دفتر سیاسی و جوان جبهه مشارکت با مهندس موسوی
بسم الله الرحمن الرحیم
تشکر می کنم از حضور دوستان . شرایط ویژه و خاصی در کشور حکمفرماست . خیلی خوشحال می شدم که دوستان دیگر به ویژه دوستانی که در بند هستند امثال آقای میردامادی در این جمع بودند و از محضرشان استفاده می کردیم .شرایط کشور را شما که یک حزب سیاسی هستید بهتر می دانید . محدودیت هایی که برای حزب مشارکت است خودتان می دانید . معمولا درکشورها باید از فعالیت احزاب و تشکیلات استقبال شودتا مشکلات کشور را از طریق آنها پیگیری و با تکیه بر خرد جمعی حل و فصل کنند . در واقع تشکل های غیر دولتی و احزاب رابط مردم و دولت هستند و به این طریق از هیبت دولت در برابر مردم می کاهند علاوه بر اینکه بسیاری از فعالیت های اقتصادی – اجتماعی و... از این طریق انجام می شود.ویکی از نشانه ها و شاخص های توسعه یافتگی و پیشترفت کشورها وجود همین تشکیلات و نهادهای مدنی غیردولتی است ، حتی در کشورهایی که نظم و نسقی دارند وجود اینها ضروری است چون بسیاری از فعالیت های سیاسی ، اقتصادی و اجتماعی از طریق این نهادهای مدنی انجام می گیرد در واقع وجود تشکل ها در بین مردم باعث پیشرفت مردم می شود، و جامعه توده وار هرگز رشد مناسبی ندارد .
این مساله در کشور ما هم بی ریشه نیست و از قدیم مشابه این گونه نهادها در جامعه ما وجود داشته و تشکل های کوچک محله ای داشته ایم و همین ها جامعه ما را حفظ کرده است . به طور نمونه می توان به بافت و ساختار شهر کاشان اشاره کرد که در درون محلاتش نهادهایی اینگونه وجود داشته و همین ها موجبات حفظ و رشد این شهر را فراهم آورده و این نهادها از طریق صدقات جاریه تامین مالی می شده است یا وجود هیئت ها نمونه دیگری است ، در جامعه مدرن وجود این نهاد ها به لحاظ شکل و محتوا گسترده تر شده و اهمیت ویژه ای پیدا کرده تا به تشکیلات سیاسی رسیده است . قانون اساسی ما در مورد حق تشکیل اجتماعات و احزاب وتشکل ها صراحت و تاکید دارد . غفلتی که هست اینکه برخی فکر می کنند اینگونه تشکیلات تحفه ای است که از طرف دولت به مردم داده شده است . اشکال کار این است که فکر می کنیم این تشکلات باید توسط دولت ساخته و به مردم تحویل داده شود، در حالی که این یک خواست اجتماعی است و مردمی بودن آن باعث سلامت جامعه می شود، و دولت نباید مانع فعالیت آنها شود. مردم اگر تحت فشار نباشند و این تشکلات مردمی امکان فعالیت داشته باشند لازم نیست مردم به خیابان ها بیایند و اگر در خیابان ها هم حق انها پایمال نشود و خشونت اعمال نشود مردم آرامش خود را حفظ می کنند. متاسفانه در این نه ماه تمام این مسائل زیر پا گذاشته شده و بیشترین خسارت متوجه مردم شده است به خاطر خشونت بسیار زیاد خیابانی. این وضعیتی که با آن روبرو هستیم و وضعیتی که حزب مشارکت دارد خود دلیل اعتراض مردم است و اگر به خواست و حقوق مردم شود دلیلی وجود ندارد که مردم به خیابانها بیایند یا به سمت شعارهای تند بروند . مردم بدنبال استیفای حقوق خودشان هستند و آنچه در این نه ماه اتفاق افتاده است ناشی از هجمه و هجوم نیروهای دولتی به مردم بوده و آنها از این ناحیه خسارت بسیار دیده اند . بر راهپیمایی 25 خرداد که در آن راهپیمایی مردم مراقب شعارهای خود و مراقب همدیگر بودند، هرچند متاسفانه حادثه تلخ آخر آن پیش آمد. اوج حضور مردم راهپیمایی در روز 25 خرداد بود که باید تاکید و تکرار زیادی روی آن کرد و نگذاشت به فراموشی سپرده شود، نوع اجتماع و حرکت مردم در آن روز نشانگر نظم و نشاط و مراقبت بود و مردم مراقب شعارهای خود و مواطی همدیگر بودند و متاسفانه آن حادثه تلخی که در انتها رخ داد آنروز پرشکوه را تلخ کرد اما باید بیش از این به این واقعه و روز پرداخت تا ماهیت مردمی و سبز این جنبش برای همگان و آیندگان روشن شود . نوشتن مقالات متعدد در مورد 25 خرداد می تواند باعث شود که ماهیت جنبش و سرچشمه های آن شناسایی و بر آنها تاکید شود. خوشبختانه این تفکر همچنان در بین مردم باقی مانده و مردم در سطوح مختلف به آن عمق داده اند.و به رغم اتفاقات تلخی که در این نه ماه رخداده است روحیه مردم همانند آن روز حفظ و وجه مسالمت آمیز و مدنی جنبش برجسته شده و عمق گرفته است . البته این جنبش فراز و نشیب هایی داشته اما همه لازمه جریان است و باید هوشیارانه با آنها روبرو شویم،مخالفان این جریان با اتهامات و برچسب زدن ها تلاش کردند سران و متفکران این جریان و از جمله اعضای مشارکت را به جاهایی بچسبانند که مردم نمی پسندند،البته در این مسیر جنبش افت و خیزها و فشارهایی بوده ، که ازجمله حزب مشارکت در معرض بیشترین فشارها بوده و نسبت هایی به آن داده شده که نادرست و ناروا بوده است و ملت هم آنرا نمی پذیرد ،و ما نباید در مقابل این تهمت ها و بی اخلاقی ها حالت انفعالی بگیریم و باید تعادل خودمان را در هرلحظه و نقطه ای در مقابل فشارها حفظ کنیم . بنده در یکی از مصاحبه ها اینرا مطرح کردم که گروهی می گفتند مشروطه باعث خوشحالی انگلیس بوده، واز قول مرحوم آخوند خراسانی گفتم که هرکاری ما بکنیم ممکن است روس ها یا انگلیسی ها اظهار خوشحالی کنند و اگر این طور باشد پس ما نباید کاری بکنیم؟ نه ، ما باید رفتار خود را به گونه ای تنظیم کنیم که درست باشد و به این اتهامات توجه نکنیم . ما نباید بر اساس خوش حالی و بد حالی بقیه کارها و برنامه های خود را تنظیم کنیم، ما باید کار خود را بکنیم . بخشی از این تخریب ها برای این است که ما را به انفعال دچار کنند و بخشی برای اینکه بین ما و مردم فاصله ایجاد کنند و نسبت به ما بد بینشان کنند. ما نباید نسبت به این گونه مسائل و تهمت ها و تحلیل ها منفعل باشیم . اخیرا نشریه ای در نوشته ای حزب مشارکت و آقای خاتمی و...را با اوباما و ریگی بهم وصل کرده و نتایجی گرفته است عجیب و لابد اینگونه می خواهند برخی ها را توجیه کنند که اینها ریشه در خارج دارند و...اما ما باید روی اصول خودمان حرکت کنیم و در دام اینها نیفتیم و در عین حال که روی حفظ اصول و استقلال خود پافشاری می کنیم، نباید تعادل خود را از دست دهیم و دچار افراط و تفریط شویم. ما می خواهیم روابط خارجی را با توجه به مصالح خویش پیش ببریم، نه اینکه در هر سخنرانی برای خود کلی دشمن بتراشیم و یک دوست برای خود باقی نگذاریم. نباید این همه ماجراجویی کرد.یکی از نعمت هایی که انقلاب اسلامی برای ما آورده است استقلال ماست و ما نباید اینرا از دست بدهیم . البته ما مسائلی با جهان خارج داریم ، با آمریکا و اروپا ، اما روابط خارجی مان را باید بگونه ای شکل دهیم که در جهت تامین منافع و امنیت ملی و حفظ تمامیت ارضی و رشد و توسعه کشور باشد و سیاست خارجی ما نباید ماجراجویانه و تنش زا باشد و ما دوستان قابل اطمینان و همراهی در شرایط سخت نداشته باشیم .ما نباید این حالت تعادل را چون زیر فشار هستیم از دست بدهیم . حقیقت این است که در چند سال اخیر مدام از حربه ارتباط با بیگانه برای انفعال و سرکوب مردم و نیروهای متفکر جامعه استفاده شده و این باید روشن شود .
اطلاعات رسیده به ما می گوید که مخالفان راجع به وقایع و جریانات پس از انتخابات یک افسانه ساخته اند و ظاهرا خودشان هم این افسانه را باور کرده اند و افراد و احزاب را با قلب اطلاعات در جایگاه هایی که می خواهند می نشانند، در این داستان برای هرکس و هر حزب یک نقش قائلند، یک تصویری از حرکت های مردمی و جنبش می سازند اما همه ابعاد این افسانه باید باز و شکافته شود . تصویری از ماهیت جنبش سبز و حرکت مردم ساخته اند که نادرست است و البته می خواهند از این تصویر ساخته شده برای توجیه مراجع و روحانیون و متدینین و...استفاده کنند و در این تصویر نقشی هم برای احزاب و گروهها قائلندکه اینها را وابسته به خارج نشان دهند . در برگه های تبلیغاتی که روز 22 بهمن توزیع می شد تحلیلی برهمین مضمون ارائه شده بود و این نشان می دهد که این گونه تحلیل ها پشتوانه در برخی جاها دارد ! این کارها و رفتار ها مبتنی بر تحلیل هایی است که در پس پرده انجام می دهند و علاوه بر این یک باور نسبت به دروغ هایی که گفته اند و داستان هایی که گفته اند در ذهنشان به وجود آمده است . آنچه ما باید انجام دهیم اینکه تلاش کنیم نشان دهیم که این حرکت و جنبش یقینا وابسته به بیگانه نیست، منافاتی با دین ندارد، در راستای زنده کردن قانون اساسی و احیا اسلام رحمانی است. ما باید ریشه های حرکت مردم و جنبش سبز را نشان دهیم و اینکه ریشه این حرکت در انقلاب اسلامی و حتی قبل از آن در جنبش مشروطیت است و این حرکت مخالف با اسلام نیست و برآمده از باورهای دینی مردم و ظلم ستیزی آنهاست . برآمده از قانون اساسی ماست که میراث گرانسنگ انقلاب و خونبهای هزاران هزار شهید است . این میثاق ملی مجموعه و منظومه ای بهم پیوسته از اصول است که با هم معنا دارد و مردم به این مجموعه رای داده اند و همه آنها باید با هم اجرا شود نه اینکه بخشی از آن را برداریم و سوء استفاده کنیم و به بخش های دیگر هیچ توجهی نکنیم . مردم به همه این اصول رای داده اند و همه آن را میثاق می دانند و هر نوع کم رنگ کردن بخشی از اصول لطمه های بزرگی را در پی دارد. جلوگیری از برگزاری کنگره یک حزب قانونی قطعا لطمه به این قانون و میثاق است، خراشی براین میثاق ملی و صورت نظام است و همه اینها باید برای مردم توضیح داده شود . در این شرایط همه ما باید باید از تکیه بر نخبه ها فراتر رویم و به گروههای مرجع دیگر و تاثیر گذارجامعه متوجه شویم ، باید به سمت معلمان ، کارگران و اقشار مختلف برویم و مسائل را برای آنها توضیح دهیم و اگر فراگیری هرچه بیشتر امواج حق خواهی رامی خواهیم باید این ندا به گوش همه اقشار جامعه برسد .
نکته دیگر استفاده از روحیه مذهبی مردم است و باید به گرایش مذهبی مردم توجه تام داشت . ما همه مذهبی هستیم، اما صرف اینکه مذهبی هستیم کافی نیست، تبلیغات پر شدتی که در جامعه به راه انداخته اند برخی ها را دچار تردید کرده است به طوری که گاهی من با برخی افراد روحانی و مذهبی که به خوبی من را می شناسند صحبت می کنم گمان می کنند که پشت پرده اتفاقاتی افتاده و ماتغییر کرده ایم، اما وقتی با آنها صحبت می کنم و توضیح می دهم آرام می شوند . ما باید مردم را توجیه کنیم که اینگونه نیست و اینها دروغ و تهمت هایی بیش نیست . ارتباط با مراجع و روحانیت باید بیشتر و قوی تر شود، حداقل با ان بخشی که آمادگی ذهنی داردو دلسوز است. باید آنها را با اهداف جنبش آشناتر و نزدیک تر کرد، در راهپیمایی ها هم بعضی از روحانیون شرکت می کنند ولی باز هم لازم است که این ارتباطات بیشتر شود. این می تواند خنثی کننده افسانه آنها باشد. در ذهن مردمی که اطلاعاتی ندارند بعضا این افسانه می نشیند. اگر جنبش بخواهد پیش برود و عقبگرد نداشته باشد باید دامنه اهدافش را در بین مردم توسعه داد، هم در میان اقشار مختلف مردم و هم در شهر های مختلف، باید مسائل اقتصادی را برا ی مردم توضیح داد، باید به مردم نشان دهیم که برای کم شدن فشار اقتصادی، برای ثبات زندگی، برای کاهش طلاق و بسیاری مشکلات دیگرو کاهش آسیب های اجتماعی باید به اصول قانون اساسی برگشت. این را مردم باید حس کنند. نباید حس کنند این جنبش فقط در رای مردم خلاصه شده است و تنها خشم ناشی از پایمال شدن رای شان است. باید ایران پیشرفته و سعادتمند را با اهداف جنبش پیوند دهیم و یکی کنیم و به مردم نشان دهیم.
سال آینده سال صبر و استقامت ماست و نبودن دوستانی امثال آقای میردامادی در میان ما خسارت است اما در بند بودن همین ها اثراتی دارد که قابل مشاهده است . به نظرم زندان دیگر خاصیت و اثر خود را در مقابله با جنبش سبز از دست داده است . بارها در این هشت نه ماه گذشته فرصت هایی پیدا شده که دعا می کردم اینها زندانی ها را آزاد کنند ، روزنامه ها را آزاد کنند ، اما این گونه نشد و مدیریت این تحولات انجام نشد . قطعا اگر روزنامه ها و رسانه های کشور محدود نبودند اقبال مردم به رسانه های خارجی کمتر می شد . اگر اینها تدبیر داشته باشند راه حل مسائل و مشکلات کشور از لشکر کشی و پادگانی کردن جامعه نمی گذرد ، راه حل در آزادی های قانونی است . اگر روزنامه ها رانبسته بودند، اگر محدودیت ایجاد نکرده بودند، اگر فضا را کمی باز گذاشته بودند، مردم خیابان ها را خالی می کردند، اگر این آزادی های حداقلی را داده بودند هم دولت قوی تر بود هم مجلس و در مجموع ارکان قوی تری داشتیم. البته این آزادیها برای صاحبان قدرت محدودیت ایجاد می کند اما این بنفع نظام و کشور است و ارکان نظام هم در سطح ملی و بین المللی قدرتمندتر می شوند . این ناراحت کننده است که قوه قضاییه که قرار بود مستقل باشد و هیچ کس نتواند برآن اعمال نظر کند، اکنون چنین وضعی داشته باشد که اطلاعات و سپاه به او دستور دهند که کی را بگیر، کی را آزاد کن، فلان حکم را بده... در اوایل انقلاب شورای عالی قضایی برای همین تشکیل شد که کسی نتواند به قوه قضائیه دستور دهد و متاسفانه این وضعیت تغییر کرد . نه اینکه قاضی دلسوز نداشته باشیم و اتفاقا همان قاضی های دلسوز و شریف بیشتر این ظلم را لمس می کنند و رنج می برند. قضات شریف و دلسوز زیادی در این قوه وجود دارند اما بازتاب بیرونی اینگونه نیست . به هرحال امیدواریم چرخشی در راستای اهداف جمهوری اسلامی در مجموعه حاکم ایجاد شود. و در خود نظام و حکومت چرخشی متناسب با قانون اساسی در اداره امور ایجاد شود و فضای آزادی بوجود آید تا در سایه آن مسائل و مشکلات کشور و بحران حادث حل شود . احساس من نسبت به آینده این است که حرکتی که آغاز شده برگشت ناپذیر است، ما هیچ وقت به یکسال گذشته بر نخواهیم گشت، این تغییر ایده ها را باید غنیمت شمرد. من به آینده بسیار امیدوارم، باید به مردم صبر و امید را منتقل کرد، صبر در معنای ایمانی آن، این جنبش چیزی برای خود نمی خواهد، آزادی و بهروزی و سعادت و پیشرفت مردم را می خواهد وقطعا به آن دست خواهد یافت . حرکت بعد از انتخابات و خود انتخابات مردم را به حقوقشان آگاه کرد، باید مردم را به صبر و استقامت دعوت کرد، سال آینده را باید سال صبر و استقامت بدانیم و بنامیم. سال استقامت بر اهداف جنبش سبز تا به نتیجه رسیدن .

۱۳۸۸ آذر ۱۸, چهارشنبه

بیانیه میرحسین موسوی بمناسبت سالروز ۱۶ آذر

میرحسین موسوی بمناسبت سالروز ۱۶ آذر بیانیه ای صادر کرد. متن این بیانیه چنین است:
بسم الله الرحمن الرحیم

عید سعید غدیر را به ملت مسلمان ایران تبریک می‌گویم و از خداوند متعال نزدیک شدن به آرمان‌های صاحب غدیر را برای آنان و تمامی مسلمانان جهان مسئلت می‌کنم. در این عید شیعیان برای هم برکت و بهروزی آرزو می‌کنند و از یکدیگر تحفه‌هایی را می‌طلبند که به تحقق چنین آرزوهایی کمک کند و متضمن سرانجامی نیکو برای ملت و کشور خصوصا در شرایط بحران‌زده کنونی باشد. چنین انتظاری از ما نیز هست و حتی اگر این انتظار وجود نداشت برآورده کردن آن وظیفه‌ای بر عهده ما بود. برای این منظور کاری که از ما برمی‌آید صمیمیت در خیرخواهی است، حتی اگر آن را نپذیرند، و پایداری در دوراندیشی است، حتی اگر چنین نامی بر آن نگذارند. خطرهایی بزرگ‌تر از آن در پیش است که چه ما و چه دیگران از خویشتن یاد کنیم و واقعیت‌هایی سترگ‌تر از آن در برابر قرار دارند که با نادیدن ناپدید شوند. با استمداد از لطافتی که فضای عید ایجاد کرده است و با استفاده از فرصتی که روز شانزدهم آذر به وجود می‌آورد چه چیز بهتر از پرداختن به آنچه می‌تواند داروی درد امروز باشد؛ دارویی که الزاما تلخ نیست، اگر پیشداوری‌ها را کنار بگذاریم.

روز دانشجو در پیش است. در تاریخ معاصر ما جنبش دانشجویی همواره نوعی پرچم و گواه برای حرکت مردم بوده است. در روزهای تلخ بعد از کودتا و در تاریک‌ترین برهه از تاریخ ملت ما، زمانی که همه آرزوها برباد رفته به نظر می‌رسید آنچه در شانزدهم آذر ۱۳۳۲ روی داد شاهدی بود که معلوم می‌کرد روح مردم و خواسته‌های تاریخی‌شان هنوز زنده است. آن «سه قطره خون» و آن «سه آذر اهورایی» که روز دانشجو را پایه گذاشتند، اگر پس از نیم قرن هنوز از تازگی، درخشندگی و اهمیت برخوردارند، به خاطر آن است که نسبت به وجود و حیات واقعیتی عظیم‌تر در جان مردم شهادت ‌دادند. این گواهی در سال‌ها و نسل‌های پس از آن نیز از سوی جنبش دانشجویی ادامه داشت و هنوز ادامه دارد. جامعه به دلایل بسیار گرایش‌های در حال تکوین در بطن خویش را پیش چشم کسانی که تنها به ظاهر آن می‌نگرند نمایان نمی‌کند. دگرگونی‌های بزرگ معمولا متهمند که یک‌باره روی می‌دهند و از بازیگران سیاسی فرصت هماهنگ شدن با خود را دریغ می‌کنند. البته در حقیقت هیچ تحولی دفعتا تحقق نیافته است؛ تنها بروز و ظهور تغییرهاست که شکلی دفعی دارد. در چنین شرایط گواهانی که از اعماق ناپیدای جامعه خبر می‌دهند به راستی ارزشمندند.

جنبش دانشجویی در تاریخ معاصر ما همواره حاوی ‌گزارش‌هایی از شکل‌گیری جریان‌های عمیق سیاسی و اجتماعی در متن جامعه بوده است. این نقشی است که اگر حاکمان با درایت برخورد می‌کردند می‌توانست و می‌تواند برای عبور کم‌هزینه به سمت توسعه و پیشرفت بیشترین بهره‌ها را برساند، اما آنان خشمگینانه این نشانگر ذی‌قیمت را می‌شکنند؛

آنان دوست دارند به خود تسلی دهند که حرکت‌های دانشجویی جز غوغای چند جوان پرسروصدا نیستند که اگر خاموش شوند صورت مسئله از اساس پاک خواهد شد؛ داستانی تکراری از انکار واقعیت‌ها و تلاش برای تولید و تفسیر اطلاعات مطابق میل دولتمردان که تقریبا هیچ عهد تاریخی بدون شمه‌ای از آن پایان نیافته است. ان هولاء لشرذمه قلیلون، (گفتند که) اینها گروهی ناچیزند (به قول امروزی‌ها خس و خاشاکی بیش نیستند)، و انهم لنا لغائظون، و آنها ما را به خشم می‌آورند، و انا لجمیع حاذرون، و ما همگی در آماده‌باش به سر می‌بریم، فاخرجناهم من جنات و عیون، پس خداوند آنان را از باغ‌ها و چشمه‌سارها بیرون کرد، و کنوز و مقام کریم، و از گنج‌ها و از جایگاه دلپسند.

چه تلخ است اگر پس از این همه عبرت‌های دور و نزدیک مشابه این خطا هنوز در رفتار کسانی دیده ‌‌شود؛ آنهایی که اصرار دارند بگویند مردم دیگر ساکت شده‌اند و فقط دانشجویان مانده‌اند؛ در دانشگاه‌ها هم فقط تهران ناآرام است، از تهران هم فقط دانشگاه‌های مادر هیاهو می‌کنند، آنجا هم کانون جنبش و جوشش، چند نفر جوان غریبند که اگر آنها را به اخراج از خوابگاه و محرومیت از تحصیل تهدید و محکوم کنیم داستان تمام می‌شود. خوب! تمام این کارها را کردید، پس چرا داستان تمام نشد؟ زیرا حرکت دانشجویی گواه بر واقعیت‌هایی بزرگتر از خویش است. ای کاش قدر آن را می‌دانستند، از پیش‌آگهی‌هایی که درباره تحولات دور و نزدیک می‌دهد درس‌ می‌گرفتند و خود را با این تغییرات هماهنگ می‌کردند، خصوصا اینک که دانشجویان نه مستوره‌ای کوچک از مردم، که یکی از وسیع‌ترین و فعال‌ترین قشرها را تشکیل می‌دهند. درحال حاضر از هر بیست ایرانی یک نفر دانشجوست. متصدیان امور اگر پیش از این به نقش آنان به عنوان گواه فردا توجه کرده بودند اینک در چنین بحرانی قرار نداشتند.

البته این یک قاعده دوسویه است. حرکات دانشجویی هم به اندازه‌ای که از تمایلات واقعی جامعه خبر بدهند نیرومند و ریشه‌دارند، زیرا قدرت نهادهای اجتماعی در گرو پایبندی به ضرورتی است که آنها را ایجاد و ایجاب می‌کند. نسل ما آن زمان که در حرکات دانشجویی شرکت داشتیم به روشنی می‌دید که پیوند با متن جامعه تا چه حد در توانایی‌هایش موثر است. در آن زمان گرایش‌های بسیاری میان دانشجویان به چشم می‌خورد. اگر انجمن‌های اسلامی از همه قوی‌تر بودند به خاطر آن بود که از واقعیت‌‌های اجتماعی بیشتر نمایندگی می‌کردند.

بسیاری از فعالان دانشجویی امروز، گردانندگان فردای جامعه خواهند بود و این دلیلی مضاعف است تا مظهریت از واقعیت‌های اجتماعی را از دست ندهند . قدرت و سرزندگی آنها در گرو این رمز است. راز موفقیت سیاستمداران نیز همین است. آنها تا اندازه‌ای که بتوانند خواست‌ها و تمایلات جامعه را بشناسند و با آنها منطبق شوند، بلکه تجلی و گواه آنها قرار بگیرند، قادرند به کشور خود خدمت کنند، یا لااقل قدرتمند باقی بمانند. و این تصور که کسی می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌تواند به رغم گرایش‌های مردم بر آنان حکومت کند بیشتر از یک توهم نیست. حتی زمانی که یک دولت موفق می‌شود با تکیه بر نیروی سرکوب موجودیتش را حفظ ‌کند فی‌الواقع از انطباق خود با آمادگی جامعه برای تمکین در برابر زور ارتزاق کرده است، گرچه این تمکین هم تا ابد نمی‌پاید.

جامعه ما اینک شگرف‌ترین تحولات را تجربه می‌‌کند؛ بعد از حوادثی که چند ماه گذشته به خود دید کیست که بتواند این حقیقت را انکار کند؟ ماهیت دقیق این دگرگونی چیست؟ این بزرگترین سوال برای ما و برای مخالفان ماست. آنان نیز اگر بدانند که چه رویداد عظیم و مبارکی در راه است، کلاه‌خودها و چوب‌دستی‌هایشان را کنار می‌گذارند و به دنبال ابزارهایی برای پرستاری از این گیاه پاک که در خاک ما جوانه زده است می‌روند.

در میان زیبایی‌های بسیاری که روزهای پیش از انتخابات را نورانی می‌کرد زیباترین پدیده جمع شدن مردمی از سلیقه‌های گوناگون گرداگرد هم بود. آنها برای آن که به این کار موفق شوند تفاوت‌ها و تنوع‌هایشان را کنار نمی‌گذاشتند، بلکه به رسمیت می‌شناختند. کسی لازم نمی‌دید که برای شرکت در این یکرنگی هویت خویش را از دست بدهد و دیگری شود. در آن یگانه‌شدن‌ها حظی وجود داشت که فطرت‌هایمان می‌پسندید. آن زنجیره‌های سبز انسانی که شهرهای ما را فرا گرفت نمایشی تهی از حقیقت نبود. قرار نبود بعد از آن که از پل گذشتیم به سرنوشت یکدیگر اهمیت ندهیم و جان‌‌هایمان نمی‌خواست که پس از چشیدن طعم آن یگانگی از نو پراکنده شویم. چنین چیزی بدون تردید نشانه‌ای از طلوع بزرگی و رشد در حیات یک ملت است.

بزرگی یک ملت در ثروتمند بودن یا قدرتمند شدن نیست؛ اینها فقط بخش کوچکی از آثار آن است. بزرگی یک ملت در عظمت جان اوست. بزرگی به آن است که بتوانیم امور ظاهرا ناسازگار را با هم داشته باشیم. خانه کوچک مکانی است فقط برای «من»، اما در خانه بزرگ برای دیگران هم جا وجود دارد. کارفرمایی که جانش کوچک بود فکر می‌کرد جز با تجاوز به حقوق کارگران نمی‌تواند مالی بیندوزد، حال آن که کارآفرین بزرگ تنها راه سود بردن را سود رساندن می‌بیند. همین‌گونه است تفاوت کارگر کوچک و کارگر بزرگ. به هزار دلیل تنها راه بهره‌مند شدن این است که همه با هم بهره‌مند شوند، اما کسانی که کوچکند ظرفی ندارند که در آن دیگری هم بگنجد. همچنین است تفاوت دینداری که بزرگ است و دینداری که کوچک است. دیندار بزرگ امام صادق (ع) است که در خانه خدا می‌نشیند و با منکر خدا حکیمانه گفتگو می‌کند. حقیقت خانه خدا همان قلب اوست که برای همگان جا دارد و برای همه حق قائل است؛ حق زیستن، حق شنیدن، حق برگزیدن، حق اشتباه کردن، حق بزرگ بودن. آری بزرگ بودن، و الا بزرگ به کوچک چه کار دارد؟ غیردیندار را در جایگاهی می‌بیند که می‌تواند به زیبایی‌های دین رو کند، اگر نتوانسته‌ است حقیقتی را بیابد احتمال درک آن را از سوی دیگری نادیده نگیرد، یا می‌تواند کوچک باشد و هر چیزی را که نچشیده است انکار کند؛ هر چیزی را که درک نمی‌کند ترک کند و بی‌آن‌که بنشیند و برای فهمیدن گوش بدهد، عقاید دیگران را بی‌اساس بخواند.

ملت ما اینک دارد نشانه‌های بزرگی خود را به نمایش می‌گذارد؛ آن تحول شگرفی که جامعه ما در تکاپوی تجربه آن است این است. البته چیزی که اهمیت دارد خود این بزرگی است و نه نشانه‌های آن. نشانه‌هایش را باز می‌گوییم تا خود آن را باور کنیم که چونان بهار از راه می‌رسد و حیات ما را دیگرگون می‌کند؛ تا به مبارکی آن ایمان بیاوریم و از تغییراتی که ایجاد می‌کند نترسیم. این همان رشدی است که انقلاب ما به امید آن بنا نهاده شد. چندی گذشت و از آن غافل شدیم، ولی پروردگارمان غافل نشد. بذری را که سی سال پیش از این با هزار امید در خاک خود کاشته بودیم پرورش داد تا اینک که جوانه‌هایش را پیش‌رویمان قرار داده است.

نشانه‌های بزرگی یک ملت شبیه به صفاتی است که از یک انسان رشید انتظار می‌رود. کسی که آرمان ندارد هیچ نمی ارزد، اما کیست که بتواند در عین آرمان‌گرایی ارتباط خود را با واقعیت‌ها از دست ندهد؟ یک انسان رشید؛ و یک ملت بزرگ. اگر مردم علیرغم تمامی صحنه‌های تلخی که در این چند ماهه دیده‌اند همچنان اجرای بدون تنازل قانون اساسی را شعار محوری خود می‌دانند به آن خاطر نیست که اگر چیز دیگری بخواهند به آنها داده نمی‌شود. تنها و تنها حکمت و واقع‌بینی مردم بود که اجازه نداد رفتار زشت حاکمان به واکنش‌های عصبی و لجام‌گسیخته بیانجامد.

به عنوان مثالی دیگر صفت شجاعت را در نظر آورید. شهامتی که یک انسان رشید (مثلا یک پدر در دفاع از فرزندش) نشان می‌دهد همراه با هیاهو نیست، مانع از دوراندیشی و مستلزم قبول هزینه‌های بی‌دلیل نیست، اما هول‌انگیزتر و اثرگذارتر از زور بازوی دیگران است. آیا مشابه این کیفیت‌ را در شجاعتی که مردم ما به نمایش می‌گذارند مشاهده نمی‌کنید؟

به عنوان مثالی دیگر انعطاف یک انسان رشید به معنای وادادگی نیست، بلکه بدان معناست که او برای رسیدن به مقصود خود پر از راه‌حل‌های گره‌گشاست. در طول شش ماه گذشته هر روز روزنه‌هایی که مردم می‌گشودند بسته می‌شد و آنان هربار بدون آن که به رودررویی کشیده شوند یا آرمانشان را کنار بگذارند راه‌‌‌‌حل‌های جدید خلق می‌کردند.

به عنوان مثالی دیگر به صبر و متانتی که در حرکت مردم وجود دارد نگاه کنید؛ خواسته‌هایشان را چنان با حوصله‌ای زندگی می‌کنند که گویی می‌توانند صد سال آنها را زندگی کنند؛ حوصله‌ای که مخالفانشان را خسته کرده است، حوصله‌ای که از رشد حکایت می‌کند.

و به عنوان مثالی دیگر انسان رشید کسی است که اعتماد به نفس دارد؛ یعنی نسبت به ارزش‌های وجودی خود آگاه است. برای زمانی طولانی ما این‌گونه نبودیم. سرهای ما فروافتاده بود. دو قرن وابستگی خودباوری را از ملت ما گرفته بود، تا این که انقلاب ترمیم این باروی فروریخته را آغاز کرد. ولی آیا بلافاصله به این هدف رسیدیم و عمق روح خود را از آن لطمه‌های تاریخی پاک کردیم؟ پس چرا وقتی هنرمندانمان در جهان مورد تحسین قرار می‌گرفتند متعجب می‌شدیم؟ انگاری احتمال هم نمی‌دادیم که از ایرانی هنری سر بزند، یا اگر بدبین بودیم بی‌باور به آن که ممکن است کمترین نکته قابل‌ستایشی در ما وجود داشته باشد به دنبال ردپای توطئه می‌گشتیم. آیا اگر یک انسان رشید هم مورد تحسین قرار گیرد این‌گونه واکنش‌ نشان می‌دهد؟ یا او از فضائل خویش آگاه است، به قدری که تمجید‌ها نه جانش را ذوق‌زده می‌کند و نه مسیرش را تغییر می‌دهد. در چند ماه گذشته ملت‌ها ایرانیان را بسیار ستودند، اما واکنش مردم ما را در مقابل این تحسین‌ها با گذشته مقایسه کنید تا ایمان بیاورید که جان جامعه ما دارد نشانه‌های عظمت را تجربه می‌کند.

در سند چشم‌انداز بیست ‌ساله آمده است که ایران باید در سال ۱۴۰۴ قدرت اول منطقه باشد. آیا قرار است در آن سال ما به منطقه و جهان راست بگوییم که قدرت بزرگی هستیم یا دروغ بگوییم؟ ‌آیا قرار است در حالی که هنوز بزرگ نشده‌ایم لباس‌های بزرگ بپوشیم تا عظیم به نظر برسیم؟ آیا قرار است در سطح کشورهای منطقه طرح‌های عمرانی نیمه‌کاره افتتاح کنیم، یا سفرهای شکست‌خورده‌مان را با امدادهای رسانه‌ای پیروزی بنامیم، یا خود را کانون دائمی جنجال‌ها قرار دهیم، یا با تحقیر دیگران و توهین به آنان ادعای عظمت کنیم؟ یا قرار است واقعا قدرتمند باشیم؟ این سوال را از آنجا می‌پرسم که یک کشور تنها زمانی بزرگ است که ملتی بزرگ داشته باشد.

دعایمان مستجاب شد و ملت با تکیه بر زانوان خود به بلوغ و رشدی که شایسته او بود رسید، منتهی مشکل آن است که یک ملت بزرگ نمی‌نشیند تا در روز روشن رایش را ببرند و هیچ نگوید. یک ملت بزرگ انتخابات درجه دو انتصابی را تحمل نمی‌کند. وقتی که یک ملت بزرگ می‌شود دیگر خدمتگزارانش اجازه ندارند به او بگویند چه باید بخورد و کجا باید برود و چه کسی را برگزیند و به چه چیز و چه کس اعتماد کند. یک ملت بزرگ از شورای نگهبان انتظار دارد آنها را قانع کند که تقلبی در انتخابات روی نداده است، نه آن که تنها یک ادعا پیش رویشان بگذارد و ادعای خود را باطل کننده انبوهی از مشاهدات و مستندات بداند.

از ما می‌خواهند که مسئله انتخابات را فراموش کنیم، گویی مسئله مردم انتخابات است. چگونه توضیح دهیم که چنین نیست؟ مسئله مردم قطعا این نیست که فلانی باشد و فلانی نباشد؛ مسئله‌ آنها این است که به یک ملت بزرگ، بزرگی فروخته می‌‌شود. آن چیزی که مردم را عصبانی می‌کند و به واکنش وا می‌دارد آن است که به صریح‌ترین لهجه بزرگی آنان انکار می‌شود.

مگر نمی‌خواهید که ما نباشیم و شما باشید؟ راهش توجه به این واقعیت است؛ مردم با زید و عمرو عهد اخوت ندارند و آن کسی را بیشتر می‌پسندند که حق بزرگی آنان را کامل‌تر ادا کند. این مسئله‌ای است که توجه به آن نه فقط گره انتخابات، که هزار گره دیگر را نیز می‌گشاید. و اگر بنا باشد حل نشود آرزو کنید که دامنه‌های مشکل در یک انتخابات، محدود بماند.

برادران ما! اگر از هزینه‌های سنگین و عملیات عظیم خود نتیجه نمی‌گیرید شاید صحنه درگیری را اشتباه گرفته‌اید؛ در خیابان با سایه‌ها می‌جنگید حال آن که در میدان وجدان‌های مردم خاکریزهایتان پی در پی در حال سقوط است. ۱۶ آذر دانشگاه را تحمل نمی‌کنید. ۱۷ آذر چه می‌کنید؟ ۱۸ آذر چه می‌کنید؟ چشمانی را که در صحن دانشگاه به رزمایش‌های بی‌فایده افتاده و آنها را نشانه ترس یافته چگونه تسخیر می‌کنید؟ اصلا همه دانشجویان را ساکت کردید؛ با واقعیت جامعه چه خواهید کرد؟

اینها سخنانی است که ما از روی خیرخواهی می‌گوییم و شنیده نمی‌شود. اگر می‌شنیدند راه پیروزی خیلی نزدیک می‌شد؛ آن پیروزی را می‌گویم که عبارت از غلبه یک حزب نیست، بلکه فراگیر شدن بلوغ یک ملت است؛ آن پیروزی که انسان‌ها را همچون جوانه‌های یک مزرعه یکی یکی و گروه گروه بزرگ می‌کند و بی آن که لازم باشد هویت خود را از دست بدهند سبز می‌کند، تا جایی که خود زندانبان از کارهایی که می‌کند خجالت بکشد.

اخیرا شنیدم بسیج دانشجویی یکی از دانشگاه‌ها در مراسم خود برای مخالفان هم فرصت سخن گفتن قرار داده است؛ این یک شروع خوب است. یا شنیدم که در عید غدیر مخالفان مردم به یکدیگر شال سبز هدیه می‌دهند. از دیدگاهی که این همراه شما می‌نگرد این بزرگترین عیدی است. زیرا این ما نبودیم که سبز را انتخاب کردیم، بلکه سبز بود که ما را برگزید. آیا ممکن است که این رنگ، برادران ما را نیز برگزیند؟ آری ممکن است، راه سبز شدن بر هیچ کس بسته نیست.

میر حسین موسوی
۱۳۸۸/۰۹/۱۵
نقل از پيك نت

۱۳۸۸ آذر ۲, دوشنبه

سخن روز : میر حسین موسوی در مصاحبه با کلمه


میر حسین موسوی در مصاحبه با کلمه

انقلاب شده که شجاعت داشته باشیم و آزادی را بخواهیم

به لایحه هدفمند سازی یارانه ها بد بین هستم

انقلاب شده که ما به اصول پایبندی داشته باشیم.انقلاب شده که ما شجاعت داشته باشیم و آزادی را بعنوان یک اصل و خواسته فطری انسان دائم بخواهیم.ما نمی توانیم از این اصول برگردیم و هر هزینه ای که لازم باشد تن می دهیم و تحمل می کنیم.
دنباله مطلب در ادامه...


به گزارش “کلمه “متن کامل این گفت و گو به شرح زیر است:

××۱۳آبان امسال مردم با برخورد های خشن و بی سابقه نیروهای نظامی و انتظامی مواجه شدند وحجم نیروهایی که برای مقابله با تظاهرات مردم به کار گرفته شد بسیار عظیم بود به نظر شما چه نتیجه ای را از این اقدام می خواستند بگیرند؟ آیا به آن نتیجه رسیدند؟ کلا ۱۳ آبان امسال را چطور ارزیابی می کنید؟ و چه نتایجی حاصل شد؟



۱۳آبان امسال با نحوه شرکت مردم درخیابان ها وحضور در صحنه به یک خاطره بزرگ برای مردم ما تبدیل شد. در اوایل انقلاب مراسم و روزهای گوناگونی داشتیم. به تدریج به دلیل تکرار زیاد ‏‎ٌعدم نوآوری دور شدن از مبدا و منبع چه بسا انگیزه هایی که برای آن روزها و مراسم بود دور شدیم و فراموش کردیم چه فضایی در کشور حاکم بوده و ارزشهای بنیادی که منجر به این مراسم و اتفاقات می شد را از یاد بردیم.



××بعد ازانتخابات روزهای تاریخی انقلاب باز تعریف و باز تفسیر شدند



جریانات رخ داده در انتخابات و پس از آن منجر به این شد که تک تک این روزها چه آنها که تاریخی هستند و چه آنها که متعلق به تاریخ انقلاب اسلامی هستند نماد جدید پیدا کرده دوباره باز تعریف و باز تفسیر شوند که بسیار مهم است.



۱۳ آبان یاد آور سه حادثه بود که در بیانیه گفته شد. مهمترین آن اشغال لانه جاسوسی و گرفتن سفارت خانه آمریکا توسط دانشجویان خط امام بود. دلایل آن هم روشن است. مساله کودتای ۲۸ مرداد و نوع فعالیت های آمریکا در حمایت از رژیم شاه سرکوب و کشتن مردم و غارت اقتصادی کشور که در یک نمونه آن خرید وسیع اسلحه در آن زمان بود . موضوع دیگر حضور چند ده هزار مستشار آمریکایی در کشورما که به ایران به عنوان بخشی از خاک آمریکا نگاه می کردند و هر کار که می خواستند انجام می دادند.







××مردم ما مخالف دخالت بیگانگان در سرنوشتشان هستند



من به ذهنم می آید اگر به جای آمریکا انگلیس یا روسیه بود هم این اتفاق بر ضد روسیه و انگلیس رخ می داد.مردم ما مخالف دخالت بیگانگان در سرنوشتشان هستند. تسخیر سفارت آمریکا واکنشی نسبت به این مساله بود.به خصوص بعد از بردن شاه به آمریکا و پس از آن جنایاتی که مرتکب شده بود.مردم احساس عصبانیت و نارضایتی کرده و سفارت را گرفتند.توجه به ریشه های تاریخی این روز(۱۳ آبان) در طول سالیان گذشته کمی تضعیف گردید.



من برداشتم این است که درست است در این مدت با آمریکا قطع رابطه داشتیم و شاید دیگر فعالیت آمریکا جلوی چشم و ذهن جوانان نبود اما مردم ما همچنان به بنیاد ها توجه دارند.دوست دارند که کشورشان مستقل باشد و بیگانگان حضور نداشته باشند.برای همین وجه مشترک وذهنیت همه مردم که در ۱۳ آبان به خیابان آمدند به این مساله بر می گشت.







××۱۳ آبان در خیابان علیه مردم لشکر کشی کردند



متاسفانه دخالت هایی در این قضیه (راهپیمایی ۱۳ آبان) صورت گرفت. جدا کردن مردم از یکدیگرو اعمال محدودیت برای راه سبز و جنبش سبز وضعیت تازه ای را بوجود آورد.



در درجه اول آنچه که در خیابان ها دیده شد یک لشکر کشی عظیم علیه مردم بود.من در طول تاریخ انقلاب چنین صحنه ای را ندیده بودم که این همه نیرو در جاهای حساس چیده باشند.



صبح ۱۳ آبان که از خانه به سمت فرهنگستان بیرون آمدم شاهد یک آرایش نیروی بسیار متراکم روبروی دانشگاه تهران و همه خیابان های منتهی به خیابان آیت الله طالقانی و نقاط مرکزی شهر بودم.



همان لحظه که مردم هنوز جمع نشده بودند وآن اتفاقات نیفتاده بود به ذهنم رسید که اگر امروز یک نفر هم به خیابان نیاید این یک پیروزی برای راه سبز امید است.(آوردن آن همه نیرو) نشان می دهد چه خوفی از آن دارند و جنبش سبز چه عظمتی در خود دارد.







×× کشوری که به نام اسلام اداره می شود نباید با ترساندن مردم مسیر را طی کند



اگر واقع بینانه نگاه کنیم نباید نظام از این مساله بترسد. مسیردر کشوری که به نام اسلام اداره می شود ویک انقلاب بزرگ را از سر گذرانده نباید از این راه باشد که با ترساندن مردم کشور را اداره کند.



انقلاب اسلامی اتفاق افتاد که به مردم شهامت بدهد. مردم در انقلاب اسلامی از زمین سربرداشتند وچشم در چشم جهانیان دوختند. در خودشان شهامت را کشف کردند. این شهامت بود که به ما قدرت داد در ۸ سال دفاع مقدس مقابل همه نیروها بایستیم و با دادن شهدای بسیار یک میلیمتر از خاک کشور را واگذار نکنیم. در طول انقلاب سرمایه بزرگتر از این نداریم.



اولین برداشت از آن آرایش نیرو در ۱۳ آبان این است که مفهومی جز ایجاد ترس نمی تواند داشته باشد و سرمایه بزرگ (شهامت مردم)مورد تهدید و هدف قرار دادند. درحالی که اگربخواهیم یک ملت و کشور سرفراز و پیشرفته داشته باشیم باید بر این مساله (شهامت)تاکید کنیم و بایستیم. این همان چیزی است که در ۱۳ آبان مورد هدف قرار گرفت.



اما اگر بپرسیم آیا این هدف برای آنها حاصل شد؟ به نظر من حاصل نشد.







×× عصبانیت موجب فراتر رفتن بعضی ها از شعار اصولی می شود



حضور گسترده نیروها و بعد آن ضرب و شتم ها که در تصاویر و سایت ها منتشر شد و شاهد های بی شمار داشت مردم را اذیت کرد. به مردم خسارت وارد کردند اما مردم نترسیدند. شما اگر صحنه خیابان ها را ببینید مردم را کتک می زنند اما مردم فرار نمی کنند بلکه می روند آن طرف خیابان شعار خود را می دهند.



نتیجه بعدی این نوع برخوردها (برخورد خشن)این است که عصبانیت موجب فراتر رفتن بعضی ها از شعار اصولی می شود که راه سبز بر آن تاکید داشته است. پایبندی بر قانون اساسی و اجرای همه اصول قانون اساسی بدون دخالت واعمال سلیقه در کشور است که باید به آن توجه داشت.



برای ما حفظ عقلانیت و خونسردی و حفظ و پایبندی به اصول و شجاعت در جامعه ضروری است.



اگر بخواهیم اجماع قابل توجهی برای تغییر مطلوب در کشور به سمت اهداف خوبی که تعریف شده را بین خود حفظ کنیم و پایبندی خود را به این مساله نشان دهیم باید این حداقل( پایبندی به قانون اساسی ) را حفظ کنیم و بسیار ضروری است که بگوییم ما پایبند به قانون اساسی هستیم.



مردم توجه کنند که هرچه در مقابل آنها خشونت کنند آنها نباید اسیر خشونت و احساسات شوند.برای ما حفظ عقلانیت و خونسردی و حفظ و پایبندی به اصول و شجاعت ابراز عقاید در جامعه ضروری است.



انقلاب شده که شجاعت داشته باشیم و آزادی را بخواهیم



انقلاب شده که ما به اصول پایبندی داشته باشیم.انقلاب شده که ما شجاعت داشته باشیم و آزادی را به عنوان یک اصل و خواسته فطری انسان دائم بخواهیم.ما نمی توانیم از این اصول برگردیم و هر هزینه ای که لازم باشد تن می دهیم و تحمل می کنیم.



خواست همه مردم کشور است که راه(جنبش سبز) مسالمت آمیز و از مسیر غیرخشونت آمیزباشد



از نظر روش هم با مردم به اجماع رسیده ایم و این خواست همه مردم کشور است که راه(جنبش سبز) مسالمت آمیز و از مسیر غیر خشونت آمیز باشد.باید این اجماع را حفظ کنیم و در این راه خداوند کمک خواهد کرد.







××طرح هدفمند کردن یارانه ها اکنون در کشور مطرح است و بحث مخالفت و موافقت ها زیاد بوده است.نگرانی هایی هم بین کارشناسان وجود دارد با توجه به تجربیات اجرایی که شما داشته اید نظرتان در مورد نتایج این طرح چیست؟



طرح هدفمندسازی یارانه ها اسم مثبتی دارد.در این اصطلاحی که به کار می برند تایید می کنند که پرداخت یارانه ها اجتناب ناپذیر است و از سوی دیگر می گویند که می خواهیم یارانه ها را هدفمند کنیم.اما در برخی استدلال ها که برای یارانه شده و ما را به بیراهه می برد این است که برخی به گونه ای حرف می زنند که گویی یارانه مضر و زشت است در حالیکه این گونه نیست.



در همه اقتصادهای جهان یارانه پرداخت می شود.اصل اما این است که چگونه یارانه داده شود که بهترین حاصل را برای کشور داشته باشد.برخی از کشورهای پیشرفته پرداخت یارانه را به شکل وسیع در اقتصاد خود دارند.ما هم از این مساله جدا نیستیم.



باید به کسانی که استدلال می کنند یارانه کلا بد است و باید حذف شود گفت که اشتباه می کنند.



هدفمند کردن یارانه ها بیش از آنکه حذف یارانه ها باشد افزایش قیمت برخی از کالاهای مورد نیاز مردم است.



مشکل هدفمند کردن یارانه ها در محتوای خود لایحه ای است که به مجلس داده شد.این لایحه درواقع بیش از آنکه حذف یارانه ها باشد افزایش قیمت برخی از کالاهای مورد نیاز مردم است.



زمانی که ما نفت فراوان داریم و به خاطر آن امتیازات نسبی در کشور بدست می آوریم (در اینجا بحث قیمت وفروش ارزان و گران آن مطرح نیست) به دلیل آنکه نفتی که دولت می فروشد با قیمت بین المللی متفاوت است نباید به این اختلاف قیمت به چشم یارانه نگاه کند.این دید اشتباه است.این اختلاف قیمت در کالاهای داخلی هم وجود دارد.



اگر با این منطق به مساله هدفمند کردن یارانه ها نگاه کنیم باید به این سمت میل کنیم که پیوند ارگانیک بین اقتصاد داخلی و اقتصاد جهانی ایجاد کنیم.در چنین حالتی انتظار است اگر قیمت حامل های انرژی برخی کالاها و خدمات را افزایش دهیم آیا بقیه بخش های اقتصاد خود را متاثر از اقتصاد بین الملل و قیمت جهانی می کنیم؟



آیا حاضر هستیم حقوق کارگران را بر اساس قیمت بین المللی پرداخت کنیم؟



می توان این سوال را مطرح کرد که آیا حاضر هستیم اتومبیل تولید داخل را به قیمت خارج بفروشیم یا حقوق کارگران را بر اساس قیمت بین المللی پرداخت کنیم و میانگین قیمت های داخل را بر این اساس تنظیم کنیم.



نمی توان از یک طرف اقتصاد کشور را متاثر از قیمت بین المللی و قیمت نفت خلیج فارس کنیم و از طرف دیگر این فاصله در بخش های دیگر را حفظ کنیم.به طور مثال تورم ۲۵ درصدی در سال گذشته به معنای از دست دادن یک چهارم قدرت خرید مردم بود.خوب ببینیم میانگین تورم در جهان و کشورهایی که از نظر اقتصادی موفق بودند چگومه بوده است؟



دولت می تواند از این زاویه به مسایل نگاه کند که بیشتر خدمات و کالاهایی که به مردم ارائه می دهد یا حقوقی که به مردم داده می شود و تنظیم کالای اقتصادی مردم هیچ تناسبی با وضعیت بیرون از کشور ندارد.به همین دلیل بالا بردن یک باره قیمت ها و حدف یارانه در مقابل پرداخت ۱۰ یا ۲۰ هزار تومان برای هر فرد اشتباه بزرگی است که انجام می دهیم .



با اجرای لایحه هدقمند سازی یارانه ها ذائقه مردم تلخ خواهد شد



یقینا این اقدام اثرش را بر زندگی مردم خواهد گذاشت و ذائقه مردم تلخ خواهد شد و ممکن است شاهد مشکلات اساسی امنیتی اجتماعی و اقتصادی در کشور در سطح روستاها مردم مستضعف جامعه و در سطح تولید باشیم.



در همین رابطه من به یاد دارم که در اوایل انقلاب زمانی که بحث قیمت پایین نفت در داخل کشور مطرح می شد معتقد بودیم از این اختیار نسبی برای ایجاد رقابت قوی در سطح جهان و اقتصاد خود استفاده کنیم.نمی خواهم بگویم هیچ نوع سیاست تعدیل یا سیاست در جهت تنظیم یارانه ها و اقتصاد نداشته باشیم اما همه این ها می تواند به صورت یک بسته سیاستی و از هم جدا نباشد.



زمانی که قیمت حامل انرژی در کشور را بالا ببریم اثرش را در زندگی و سفره های عادی مردم خواهد گذاشت که باید تاثیر آن بر آموزش هزینه بهداشت و درمان و… را ارزیابی کرد.



اکنون باید دید آیا مقدمات لازم برای اینکه از این سیاست ها تاثیر کمتر ببینیم تدارک دیده ایم؟یا صرفا با پخش پول و در آمد ناشی از این سیاست ها چشم دوخته ایم. در این صورت نمی توان بر مشکلات غلبه کرد.نرخ تورم بالا فایده این برنامه ها را از بین می برد و ما را با وضعیت خطرناکی مواجه می کند.



دولت حالت بی طرف و نگاه جامع به منافع کلی کشور ندارند



آنچه که بنده را نگران می کند نبود یک برنامه جامع همراه با نظارت دقیق مجلس است.دولت تلاش بسیار کرده که در آمد ناشی از بالا بردن قیمت حامل های انرژی را (من این اسم را به جای هدفمند سازی یارانه به کار می برم) به صورت کلی و در یک سر فصل کلی در اختیار بگیرد.احساس می کنم این مساله منجر به آشفتگی و فساد گسترده در جامعه خواهد شد.



به دلیل اختلافات سیاسی و سلیقه ای مردم را با مشکلات بسیار مواجه کرده اند



در حال حاضر مشاهده می کنیم دولت و کسانی که در اجرا هستند حالت بی طرف و نگاه جامع به منافع کلی کشور ندارند.گاهی اختلاف مجری با یک دستگاه دیگر که نظر دولت را ندارد منجر به انجام ندادن کار می شود.نمونه آن مترو است.مترو جز، ضرورت های اصلی برای رفت و آمد است.با افزایش قیمت بنزین وسایل رفت و آمد عمومی مانند مترو را تقویت کند اما به دلیل اختلافات سیاسی و اختلافات سلیقه ای شاهد هستیم چند سال را از دست داده ایم و مردم را با مشکلات بسیار مواجه کرده اند.



برای اجرای طرح هدفمند سازی یارانه ها کافی است دولت با یک بخش خوب و با یک بخش بد باشد.به یک قسمت پول می دهد و به قسمت دیگر نمی دهد.



ضرورت برنامه ریزی در کشور این است که سلایق شخصی افراد را که گاهی به صورت اغراق آمیز وجود دارد کنترل شود.از اولین ضرورت ها و وظابف برای تشکیل مجالس در دوران مشروطیت تا به امروز این بوده که کنترل و ضابطه مند کردن هزینه و در آمد دولت را نظارت کند. در جمهوری اسلامی و قانون اساسی نیز بیش از گدشته به این نقش مجلس توجه شد.



اکنون اگر این بودجه(در آمد حاصل از حذف یارانه ها و افزایش قیمت حامل های انرژی )از نظارت دقیق مجلس خارج بماند نتیجه حاکم شدن سلیقه شخصی و ریخته و پاش فراوان است.



مردم اطلاعی از اینکه ۳۰۰ میلیارد دلار در آمد نفت در ۴ سال دولت نهم چطور و کجا هزینه شد و نتایج آن چه بود؟ ندارند



هنوز مردم در جریان حساب ذخیره ارزی و نحوه خرج کرد آن نیستند.اینکه چطور از حساب ذخیره هزینه شده شفاف نبوده و مردم اطلاعی از اینکه ۳۰۰ میلیارد دلار در آمد نفت در ۴ سال دولت نهم چطور و کجا هزینه شد و نتایج آن چه بود؟ندارند.این مسایل هنوز برای مردم جای سوال است و یا اینکه دولت موظف بوده طبق برتامه چهارم قیمت ها را در هر سال به صورت متوازن افزایش دهد و تمهیداتی بیندیشد که افزایش قیمت ها بر زندگی مردم اثر گذار نباشد.



این اقدامات انجام نشده و یک باره این طرح را به میان کشیده اند.



به لایحه هدفمند سازی یارانه ها بد بین هستم



بنده کلا به این لایحه بد بین هستم. البته برای کمتر شدن هزینه های مردم فکر می کنم مجلس با مقاومت باید حداقل نظارت خود بر هزینه ها را تثبیت کند تا اینکه از این بودجه برای عامه پروری یا تزریق پول در یک بخش ویژه مواجه نشویم. این مساله مهمی است که مردم و دست اندرکاران که در مجلس هستند باید نسبت به آن حساس باشند که این مساله کوچکی نیست.

سخن معلم



۱۳۸۸ مهر ۹, پنجشنبه

پیام میرحسین موسوی به جامعه جهانی: با هر گونه تحریم بین المللی علیه ایران مخالفیم

خلاصه:
مير حسين موسوى نامزد انتخابات رياست جمهورى دهم در آخرین بیانیه خود با اعمال هرگونه تحریم بین المللی علیه ملت ایران مخالفت کرد. وی همچنین به محافظه کاران حاکم یادآوری کرد که سه ماه سرکوب حرکت اعتراضی مردم، تنها به فراگیرتر شدن حضور مردم در صحنه انجامیده و متذکر شد: "حیات جدیدی که مردم انتخاب کرده‌اند امری گذرا و موقتی نیست. "
مژگان مدرس علوم:

مير حسين موسوى نامزد انتخابات رياست جمهورى دهم در آخرین بیانیه خود با اعمال هرگونه تحریم بین المللی علیه ملت ایران مخالفت کرد. وی همچنین به محافظه کاران حاکم یادآوری کرد که سه ماه سرکوب حرکت اعتراضی مردم، تنها به فراگیرتر شدن حضور مردم در صحنه انجامیده و متذکر شد: "حیات جدیدی که مردم انتخاب کرده‌اند امری گذرا و موقتی نیست.
"وی دربيانيه خود با اشاره به اين كه "تحريم عليه ايران، تحریم یک دولت نیست‌بلکه تحمیل رنج‌های بسیار بر مردمی است که مصیبت دولتمردان مالیخولیازده برایشان کافی است" تاکید کرد که "با اعمال هرگونه تحریمی بر علیه ملت خود مخالف است."بیانیه موسوی در حالی منتشر شده است که شوراى امنيت سازمان ملل متحد تاكنون سه قطعنامه تحريمى عليه ايران تصويب كرده است.
همچنین تعدادی از كشورهاى غربى هشدار داده اند که اگر جمهورى اسلامى برنامه غنى سازى اورانيوم خود را متوقف نكند احتمال می رود با تحريم‌هاى شديدترى روبرو شود.مير حسين موسوى همچنین رفتار محمود احمدی نژاد در عرصه بین المللی را "بحران سازی در عرصه سیاست خارجی" نامید و افزود: در این بحران ها بيشترين خسارت را قشرهاى محروم خواهند پرداخت. اینجا کشور ماست و این زندگانی ماست و این ما هستیم که باید نسبت به چنین مشکلاتی نگران باشیم و حساسیت نشان دهیم.
این رهبر اصلاح طلب با اشاره به نامه گروهى از استادان ايرانى مقيم خارج كشورکه به هدف "جنبش راه سبز اميد" در جهت تامین منافع ملت ایران اشاره داشته اند، آورده است: با سپاسگزارى از حمايت ملت‌هاى ديگر ظرف اين چند ماه، (باید) از آنها بخواهيم در هيچ تحريمى عليه ايران شركت نكنند. زیرا این نه تحریم یک دولت،‌بلکه تحمیل رنج‌های بسیار بر مردمی است که مصیبت دولتمردان مالیخولیازده برایشان کافی است.
راه سبز را زندگی کردن به این معناست و ما با اعمال هرگونه تحریمی بر علیه ملت خود مخالفیم.
"خشونت چاره ساز نیست"
کاندیدای انتخابات ریاست جمهوری دهم در بخشی از بیانیه سیزدهم خود بر"نقش حضور مردم در صحنه" به نقل ازامام خمینی تاکید کرد: تمامی ستون‌های جمهوری اسلامی بر پایه‌هایی از اعتماد مردم برافراشته شده است و هر سال چندین سنت و میعاد برای حضور عملی آنان در صحنه قرار داده شده است، تا كسی قادر نباشد این شالوده را دیگرگون كند.روز قدس از جمله این میعادهاست. با چنین سنتی نمی‌توان مردم را از صحنه دور کرد.وی در ادامه با تاکید بر اینکه "خشونت چاره ساز نیست" افزود: سه ماه خشونت بی‌سابقه کمترین اثری در حضور مردم به جای نگذاشته ، بلکه آن را فراگیرتر کرده است. آن چیزی را که اینک به نام دین از سوی بخشی از حاکمیت معرفی می‌شود پوستینی وارونه می‌بینیم.همچنین در بخشی از این بیانیه آورده شده است که: مردم ما برای استیفای حقوق خود از پرداختن هزینه مضایقه ندارند، زیرا بهشت را به بها دهند و نه به بهانه، اما در عین حال اگر برای نتایجی که از حرکات اجتماعی خود به دست می‌آوریم دوام می‌خواهیم باید شجاعت و فراست را به هم بیامیزیم.موسوى با تاکید بر "لزوم اجرای بدون تنازل قانون اساسی و بازگشت جمهوری اسلامی به اصالت اخلاقی نخستینش" اظهار داشت: ما جمهوری اسلامی نه یک کلمه کم نه یک کلمه زیاد را می‌خواهیم، و آنانی را ساختارشکن و هرج‌ومرج‌طلب می‌شناسیم که با بهانه و بی‌بهانه از موازین اسلامی عدول می‌کنند و بنا بر امیال شخصی به تعطیل اصول قانون اساسی دست می‌زنند.
"روز قدس نشانه حیات جدیدی در مردم بود"
نخست وزیر سابق ایران در بخش ديگرى ازاین بيانيه خود با اشاره به "شركت گسترده مردم معترض به نتايج انتخابات در تظاهرات روز قدس" یادآوری کرد: روز قدس امسال نشان داد حیات جدیدی که مردم انتخاب کرده‌اند امری گذرا و موقتی نیست.
موسوی اضافه کرد: قدرت مردم در شبکه‌های اجتماعی است که به صورت طبیعی و به هدایتی فطری درمیانشان شکل گرفته است. وظیفه‌ ما آن است كه با تكثیر اندیشه‌هایی كه در حوالی این شبکه ها شكل می‌گیرد و با تذكر دائمی اهمیت این پدیده مبارك از آن پرستاری کنیم.میرحسین موسوی در با موقتی خواندن "زندگی و افراد" یادآور شد که: هر جمعی و جماعتی كه سرنوشت خود را به بود و نبودكسان پیوند زدند سرانجام - حداقل با فقدان او - سرخورده شدند.
هرگاه مردمی برای به تنی یا افرادی از همراهان عادی خود امتیازات بی‌دلیل قائل شدند سرانجام تشخیص عقلانی خود را در مقابل خواست آنان واگذار كردند و به جاه‌طلبان مجال دادند كه در آنان طمع كنند.موسوی در انتهای بیانیه خود با اشاره به حرکت جمعی از ایرانیان که تصمیم داشتند برنامه هایی به مناسبت تولد او را در هفتم مهر ماه برگزار کنند تاکید کرد: تولد اینجانب نه هفتم مهر كه روز آشنایی با شماست. حتی اگر روز هفتم مهر به دنیا آمده بودم نیز جا نداشت حركت شما به كیش شخصیت آلوده شود. امیدوارم این كلمات مرا صمیمانه و از سر نگرانی و نه یک شكسته‌نفسی بی‌حقیقت و تعارف‌گونه تلقی كنید.
جنبش راه سبز ۱ و ۲

۱۳۸۸ مرداد ۲۷, سه‌شنبه

میرحسین موسوی بر ضرورت اصلاح عمیق در کشور تاکید کرد

در دیدار اعضای شورای هماهنگی جبهه اصلاحات؛
میرحسین موسوی بر ضرورت

اصلاح عمیق در کشور تاکید کرد


سلام ــ مهندس موسوی در دیدار اعضای شورای هماهنگی جبهه اصلاحات گفت: آنچه امروز در زندان‌های می‌گذرد به خوبی نشان‌‌دهنده ضرورت یک اصلاح عمیق در کشور است.
میرحسین موسوی با اشاره به موج سنگین تبلیغاتی علیه خواسته به حق مردم گفت: یک اراده سیاسی می‌خواهد خواست طبیعی مردم را به بیگانگان پیوند دهد و با به راه انداختن جنگ روانی - تبلیغاتی حرکت خودجوش و اعتراض مردم را در جهت منافع بیگانه و یا دخالت آنان معرفی کند، حال آن که وقتی دقت می‌کنیم می‌بینیم طی دو ماه اخیر هیچ کس به اندازه خود آنان به منافع بیگانگان خدمت نکرده است.
صبح روز چهارشنبه اعضای شورای هماهنگی جبهه اصلاحات با دکتر زهرا رهنورد و مهندس میر حسین موسوی دیدار کردند و نظرات و پیشنهادات خود را در مورد وضعیت کنونی کشور و هرچه پربارتر شدن حرکت مردم مطرح کردند. در این دیدار مهندس موسوی با گرامی‌داشت یاد تعدادی از اعضای این شورا که در زندان به سر می‌برند گفت: آنچه امروز در زندان‌های می‌گذرد به خوبی نشان‌‌دهنده ضرورت یک اصلاح عمیق در کشور است. وی با اشاره به این که هیچ‌ یک از نیروهای دلسوز انقلاب نمی‌خواستند این حوادث روی دهد و بدتر آن با دروغ‌های پی در پی توجیه شود گفت: بزرگترین دروغ آن است که خواست طبیعی مردم برای اصلاح را به بیگانگان نسبت دهند. وی با تأکید بر سوظن مردم کشورمان نسبت به نیات بیگانگان افزود: مردم خواهان طرح خواسته‌ها و اعتراضات خود در جوی آرام و عاری از تشنج بوده و هستند و آن کسانی که با برهم زدن تجمعات آرام مردم آن را خونین کردند به منافع بیگانگان خدمت می‌کنند. کاندیدای دهمین دوره ریاست جمهوری در همین ابطه و با اشاره به دادگاه‌های نمایشی اخیر اظهار داشت: آیا حرکت اعتراضی مردم که بر پایه گفتمانی در چارچوبه قانون اساسی استوار است و با شعارهای برگرفته از شعارهای انقلاب شکل گرفته در جهت منافع بیگانگان است یا برگزاری دادگاه‌های نمایشی که در آن منافقین منفور را در کنار فرزندان و شخصیت‌های انقلاب می‌نشانند. کدام یک به نفع آمریکا و انگلیس است؟ مهندس موسوی در ادامه سخنان خود با اشاره به رواج تهمت در صدا و سیما گفت: آیا آمریکا ترجیح می‌دهد صدا و سیمای ما یک رسانه منصف و مورد اطمینان باشد یا با دروغ‌گویی‌های پی در پی اعتماد مردم را از دست بدهد؟ آیا کسانی که باعث شده‌اند مردم برای گرفتن خبر به رسانه‌های خارجی مراجعه کنند به دنبال منافع بیگانگان هستند یا کسانی که می‌گویند رسانه ملی بی‌طرف باشد و اخبار را شفاف بیان کند؟ آیا اگر آمریکا تمام قدرتش را بسیج می‌کرد می‌توانست به اندازه اتفاقاتی که در زندان‌ها افتاده است به کشور و انقلاب لطمه بزند؟ آیا روزنامه کیهان که قشر فرهیخته و روشنفکر را مقابل نظام قرار می‌دهد یک جریان همسو با بیگانگان نیست که همطراز منافقین با نظام دشمنی می‌کند و در جهت منافع آمریکا و انگلستان گام برمی‌دارد. آیا اهانت به آقای کروبی که توان بسیج جمع‌های مؤمن و دلسوز به نظام و کشور را دارد خدمت به منافع بیگانه نیست؟ مهندس میرحسین موسوی در این نشست با تجلیل از چهره‌ها و فعالین سیاسی در بند به خصوص اعضای شورای هماهنگی جبهه اصلاحات برای آزادی آنان از بند دعا کرد.

۱۳۸۸ مرداد ۱۶, جمعه

دیدار جوانان با مهندس موسوی در روز جوان:انتخابات، عمق مشکلات کشور را پیش روی ما گذاشت

انتخابات، عمق مشکلات کشور را
پیش روی ما گذاشت







دیدار جوانان با مهندس موسوی در روز جوان؛


قلم نیوز ــ «انتخابات مشکلات کشور و عمق آنها را پیش روی ما گذاشت، و این کم دستاوردی نیست زیرا اذعان به مشکل می‌تواند مقدمه‌ای برای حل آن باشد»، مهندس میرحسین موسوی ضمن بیان این مطلب در دیداری که 12 مرداد ماه جاری، همزمان با سالروز ولادت حضرت علی اکبر با گروهی از جوانان داشت وضعیت زندان‌ها و نحوه برگزاری دادگاه‌ها را از جمله این مشکلات دانست و گفت: «این افتخار نیست که چند معاون رئیس جمهور و وزیر و افرادی که لانه جاسوسی را گرفتند و زمانی تصاویر آنان را جلوی دوربین‌ها با سربلندی نشان می‌‌‌دادیم و راجع به آنان بحث می‌کردیم و نماد ایستادگی ما در مقابل قدرت‌های بزرگ بودند، این چنین جمعی را در یک دادگاهی با این شکل و قیافه، دسته جمعی محاکمه کنیم.»





جمعی از جوانان به نمایندگی از جوانان سراسر کشور به مناسبت خجسته میلاد حضرت علی اکبر (ع) و روز جوان با مهندس میرحسین موسوی دیدار کردند. در این دیدار صمیمی ابتدا جوانان حاضر در جلسه تحلیل خود را از اوضاع کشور ارائه دادند، آنگاه مهندس موسوی به تبیین دیدگاه‌های خود پیرامون مسائل روز پرداخت. وی در این دیدار ضمن تبریک سالروز ولادت حضرت علی اکبر و روز جوان، با اشاره به تلخی‌هایی که در آنچه پس از انتخابات 22 خرداد به وقوع پیوست گفت: در عین حال حاصل ارزشمندی نیز در این وقایع وجود داشت. این حاصل آن بود که مشکلات اساسی و مهمی که در کشور وجود دارد روبروی ما گذاشته شد. چه بسا این مشکلات و مسائل پوشیده بود و ما آنها را ندیده بودیم. خود این دستاورد، چیز کمی نیست و خیلی بزرگ است. اوایل انتخابات وقتی از مشکلات بحث می‌کردیم شاید مثل امروز فکر و احساس نمی‌کردیم که این مسائل چقدر اساسی و بنیادین هستند. ولی الان ملت ما با گوشت و پوست خود این مسائل را حس می‌کند و همه می‌دانند که مشکلی وجود دارد. خود اذعان به مشکل می‌تواند مقدمه‌ای برای حل آن باشد. یک وقت است که ما اصلاً قبول نداریم مشکلی هست. قبل از انتخابات چنین فضایی بود. ولی بعد از انتخابات معلوم شد که ما مشکلات اساسی داریم.





مهندس موسوی با اشاره به وضعیت زندان‌ها و نحوه برگزاری دادگاه‌ها افزود: این وضعیت که از زندان‌ها و نحوه دستگیری‌ها گفته می‌شود و یا این دادگاه‌های کذایی که مقابل روی ماست نشان دهنده عمق مشکلاتی است که در کشور ما وجود دارد. ما انقلاب کرده بودیم که اگر دادگاهی هم داریم، دادگاهی باشد که برای مجرمان باشد، وضعیت روشنی داشته باشد، آزادی در آن باشد، وکلا بتوانند حضور داشته باشند و متهم بتواند در یک فضای آزاد از خودش دفاع کند و قاضی هم به صورت مستقل و آزادانه رأی دهد و همه ملت هم روند قانونی و عادلانه آن را حس کند. چرا که قوه فضائیه اساسش برای این است که وقتی متهمی دستگیر شد و با سازوکارهای حقوقی و انسانی اثبات ‌شد که مجرم است و حکمی در مورد او صادر ‌شد، این حکم آنقدر قدرت داشته باشد که وقتی اجرا شد مردم از جانب آن احساس آرامش ‌کنند. یعنی مردم وجدان ‌کنند که نتیجه کار دادگاه منصفانه و به حق بوده است. ولی الان در مورد اصل این دادگاه هم جای سؤال است و مشکلی بر مشکلات پیشین جامعه افزوده شده است. چند معاون رئیس جمهور و وزیر و افرادی که لانه جاسوسی را گرفتند و جلوی دوربین‌ها تصاویر آنان را با افتخار نشان می‌‌‌دادیم و راجع به آنان بحث می‌کردیم و نماد ایستادگی ما در مقابل قدرت‌های بزرگ بودند، این افتخار نیست که ما امروز این جمع را در یک دادگاهی به صورت دسته جمعی، به همراه صد نفر دیگر آنان را محاکمه کنیم.





نامزد دهمین دوره ریاست جمهوری در ادامه سخنان خود در ارتباط با حوادث پس از انتخابات اظهار داشت: کسانی فکر می‌کردند اگر یک عده‌ای از افراد را از احزاب و گروه‌ها که آنان مدعی بودند سران این جریان اعتراضی هستند بگیرند، حتماً صورت مسأله پاک خواهد شد ولی زنده ماندن این جریان در سطح ملی نشان داد که حذف فیزیکی و دستگیری‌ها بر این حرکت اثری نمی‌گذارد و شبکه بزرگی از مردم که نسبت به خطاهای صورت گرفته معترض است آسیب ندیده و به زندگی خودش ادامه می‌دهد. آنچه تداوم حرکت سبز مردم را برای بازگشت به قانون اساسی و روح اصیل انقلاب اسلامی تضمین می‌کند چنین حالتی است. ما باید بتوانیم با اتکا به سرمایه ارزشمندی که این حالت از حرکت مردم ایجاد می‌کند و با نظم دادن آن از همه گرایش‌ها و توان‌هایی که وجود دارد برای تامین سعادت آینده کشور حداکثر استفاده را ببریم.





مهندس موسوی ضمن تشریح تفاوت‌هایی که در حرکت اجتماعی کنونی مردم با فعالیت‌های سیاسی سازمانی و متداول وجود دارد افزود: در هویت‌های سازمانی معمولا گرایش بر این است که افراد درون یک سازمان سعی می‌کنند، اگر گفتمانی را مطرح می‌کنند و یا به ایدئولوژی خاصی پایبند هستند در تمام موارد یک نوع اجماعی نسبت به همه اجزا آن ایدئولوژی و اعتقاد یا گفتمان وجود داشته باشد و برای همین معمولا تلاش فوق‌العاده‌ای در درون این سازمان‌ها صورت می‌گیرد که یک نوع انسجام و یکدلی بر روی همه شعارها و همه خواسته‌ها بین افراد به وجود بیاید. آنچه که در انتخابات شاهدش بودیم و از آن بایستی استفاده کنیم و پند بگیریم آن است که در این انتخابات اجماع بر حداقل‌ها امکان‌پذیر شد و روی آن ایستادگی شد، به این معنا که اگر یک گروهی ده عنصر داشت که گفتمان مورد علاقه او را شکل می‌داد و در یکی از آنها با یک گروه دیگری که آن هم ده عنصر گفتمانی برای خودش داشت همراه بود، اینها می توانستند به همدیگر جوش بخورند و جمعی را بسازند.





حس ملی که در سطح کشور متولد شد از این مسأله زائیده شد که افراد سر یک مسائل اساسی و مهم در حداقل‌ها با هم ارتباط پیدا کردند. رنگ سبز که این همه مورد حمله و عناد و کینه قرار گرفته به صورت سمبلیک این را نشان می‌دهد. یعنی طرفداران موج سبز به یکدیگرمی‌گویند ما هم از جنس شماییم، ما هم دغدغه شما را داریم، ما هم مشکل شما را داریم، ما هم دغدغه ایران پیشرفته را داریم. به نظر می‌رسد آن چیزی که انتخاب می‌شود و جمع‌ها را دور هم گرد می‌آورد و از آن یک حرکتی به نفع جمهوری اسلامی، به نفع آینده کشوری می‌سازد باید چنین حالتی داشته باشد، که نیروهای حداکثری براساس خواسته‌های حداقلی بتوانند گرد هم جمع شوند و اختلافاتشان را کنار بگذارند. ما این را قانون اساسی گرفته‌ایم. قانون اساسی می‌تواند در بخش‌ها، صنوف و گروه‌های مختلف و مرجع، بسته به گرایش‌هایی که در گروه‌ها هست مورد توجه قرار بگیرد. در بخش اقتصادی یک نوع مورد توجه قرار بگیرد، در بخش فرهنگی نوعی دیگر مورد توجه باشد، در رابطه با کرامت انسانی، آزادی‌ها، عدم تجسس در احوالات شخصیه افراد، و ... این قانون و میثاق دامنه‌ای وسیع دارد.





نخست وزیر دوران دفاع مقدس در ادامه سخنان خود ضمن تحلیل وضعیت جامعه گفت: بسیاری از افراد در جامعه ما علائق مذهبی عمیقی دارند که اکثریت را هم تشکیل می‌دهند. ما قومیت‌ها را داریم، فرهنگ‌های گوناگونی را داریم. اگر میثاقی داشته باشیم که مورد اجماع همه اینها باشد و همه گرداگرد آن جمع شوند، هم می شود از دستاورهای بزرگی که انقلاب و جمهوری اسلامی داشت حمایت کرد و آنها را حفظ نمود، هم هزینه‌های کمتری پرداخت و امکان اجماع بیشتری برای تغییرات به سمت مطلوب را ایجاد کرد.
مهندس موسوی در ادامه سخنان خود به اتهامات واهی چون انقلاب مخملی و یا ارتباط با بیگانگان که به حرکات مردم نسبت داده می‌شود اشاره کرد و اظهار داشت: این اتهامات بی‌پایه در حالی ایراد می‌شود که ما دائم تأکید می‌کنیم که مسائل ما مسأئل ملی و داخلی است و ربطی به بیگانگان ندارد. حتی ایرانیان خارج از کشور هم در حمایتی که از حرکت مردم در داخل کشور کردند به خارجی‌ها پیوند نخوردند. این حس در حرکت مردم ما خیلی قوی بود و باید این رویکرد را تشدید کنیم. چرا که درونمایه‌ این حرکت تقویت هویت ملی ماست که در ذات خود نمی‌تواند بدون اجتناب از بیگانه شکل بگیرد. مسأئل ما در پیوند با بیگانه حل نمی شود و این را به عنوان یک اصل بایستی بپذیریم. مخصوصاً تجربیات 200 ساله گذشته ما نشان می دهد که لازم است ما در این زمینه مراقبت داشته باشیم. معنای آن این نیست که ما جهان را نشناسیم و از اتفاقاتی که در جهان به وقوع می‌پیوندد پند نگیریم و استفاده نکنیم. نه! اینها مواردی است که از آن استفاده می کنیم. ما نسبت به این نهضت عظیمی که آغاز شده هم در سطح ملی و هم در سطح بین‌الملی باید روشنگری کنیم. ذهن‌های خلاق و انسان‌های خوب و گروه‌های خوب را در جامعه جهانی به این سمت متمایل کنیم و از نظریات آنان هم استفاده کنیم. منتهی بحث بر سر تسلیم بودن و متأثر شدن از سیاست‌های استعماری و سیاست‌ کشورهای بزرگ است که مورد اشاره بنده است، که طبیعتاً یک فاصله‌گذاری جدی و روشنی در این رابطه باید داشته باشیم.





مهندس موسوی با تأکید بر تحمل نظر مخالف بیان داشت: ما باید با کسانی که موافق نظر ما نیستند یک ارتباط روشن و مسالمت جویانه‌ای داشته باشیم. در کشور عده‌ای هستند که شاید تعدادشان هم کم نباشد موافق عقاید ما نیستند و قرار هم نیست و نبود که موافق ما باشند. در سطح ملی اگر حرکتی داشته باشیم که صد در صد افراد یک فکر داشته باشند این مطلوب نیست. ما باید سعی کنیم با این نیروها که نظر دارند روبرو شویم و نظر آنان را بشنویم، توضیح دهیم و توضیح بشنویم. در خلال انتخابات این روحیه ارزشمند خود را به نمایش گذاشت. در خیابان‌ها و حتی در سطح ملی افرادی بودند که از نظرات خود دفاع می‌کردند و در کنار هم بودند، با هم صحبت می‌کردند، گفتگو می‌کردند بدون اینکه دعوایی با هم داشته باشند یا یقه همدیگر را بگیرند. کسی دیگری را خفه نمی‌کرد و مردم کنار هم بودند. این ممیزه، ویژگی یک جامعه پیشرفته عاقل و فهیم است. البته برخی به نفرت پراکنی دامن می‌زنند، برخی دنبال پرونده‌سازی هستند، برخی برای ایجاد دو دستگی تلاش می‌کنند، ما نباید اسیر چنین طرح هایی باشیم. همه ما به هم پیوند داریم، می‌شود که در جامعه اختلاف عقاید هم وجود داشته باشد ولی اینها هیچ کدام باعث نمی شود که ملت ما یکپارچه نباشد. همه در یک هدف مقدسی که آن اسلام و ایران پیشرفته است تلاش می‌کنیم و اینها را بایستی در گفته‌ها، نوشته‌‌ها و حرکت‌هایمان نشان دهیم.




نخست وزیر دوران امام همچنین در ارتباط با نقش جوانان در شکل‌گیری روندهای ملی گفت: در قبل و بعد از انتخابات جوانان نقش اساسی را داشتند و در آینده هم خواهند داشت. کشور متعلق به خود شماست و ایستادگی و پایداری برگرفته از روحیه خود شماست. ما دستاوردهای بزرگی داشته‌ایم و انشاالله با حفظ همین روحیه پیش خواهیم رفت. امیدوارم فضای هیستریکی که سعی می‌کنند دور و بر ما ایجاد شود در روحیه ما تأثیر نگذارد و با روحیه سالم کارها را پیش ببریم. مهندس موسوی در این نشست از زایش یک حس ملی قوی در جریان انتخابات خبر داد و گفت: من زایش یک حس ملی قوی را در کشورمان که افراد را به هم پیوند می‌داد در جریان انتخابات ملاحظه کردم. وقتی جوانان خودشان جمع شدند و شعارهایشان را دادند، کم‌کم این به قشرهای دیگر هم انتقال پیدا کرد و یک نوع احساس پیوند میان اقشار ایجاد شد که ما بایستی قدر آن را بدانیم. من امروز انسجام ملی را بین استان‌های مختلف و بین فرهنگ‌ها و اقشار مختلف نسبت به هم خیلی بیش از قبل از انتخابات می‌بینم. این نعمتی است که بایستی آن را قدر بدانیم و از آن استفاده کنیم.

۱۳۸۸ مرداد ۱۳, سه‌شنبه

بیانیه شماره 10 مهندس میرحسین موسوی در مورد دادگاه گروهی از فعالان نهضت سبز

بیانیه شماره 10 مهندس میرحسین موسوی در مورد دادگاه گروهی از فعالان نهضت سبز






قلم - مهندس میرحسین موسوی در مورد دادگاه گروهی از فعالان نهضت سبز بیانیه منتشر کرد.
در این بیانیه آمده است:
بسم الله الرحمن الرحیم
می‌گویند فرزندان انقلاب در دادگاهی که دیروز تشکیل شده بود به ارتباط با بیگانه و برنامه‌ریزی برای ساقط کردن نظام جمهوری اسلامی اعتراف کرده‌اند. اینجانب در سخنان آنان دقیق شدم و در حقیقت آن چنین چیزی نیافتم، بلکه شنیدم که با ناله‌ای عمیق از سرگذشت دردناک خود در این پنجاه روز می گفتند؛ انسان‌هایی له شده که ممکن بود به هرچیز دیگری هم که به آن الزام شود اقرار کنند به راستی چه چیز دیگری جز داستان رنج‌هایی که کشیده‌اند ممکن است بگویند.
می‌گفتند محسن روح‌الامینی حق داشت که شهید شد. می گفتند که اگر 50 روز ایستادگی نکرده بودیم این نمایش هفته‌ها پیش برگزار می‌شد. می‌‌گفتند هرچه را که به آنان می‌گفتند تا گفته باشند که اینها حرف‌های ما نیست. دندان شکنجه‌گران واعتراف‌گیران دیگر به استخوان مردم رسیده است تا جایی که اینک از میان کسانی قربانی می‌گیرند که خدمات بزرگ به کشور و نظام در کارنامه دارند و به تهدید دیگرانی سرگرمند که در نشو و نمای این نهضت و تاسیس نظام برخاسته‌ از آن برجسته‌ترین نقش‌ها را بر عهده داشته‌اند. آیا کسانی را که آرزوی شهادت در راه نورانی انقلاب اسلامی داشته‌اند به چیزی کمتر از آن تهدید می‌کنید؟ یا پس از به مسلخ بردن جمهوریت نظام، اسلامیت و آبروی آن را هم با این بی‌آبرویی‌ها هدف گرفته‌اید؟ تنها داوری قطعی وجدان بشری از مشاهدة دادگاه‌هایی اینچنین فرمایشی سقوط اخلاقی و بی‌اعتباری صحنه‌گردانان آن است.
صحنه‌هایی که دیدیم و دیدید جز تدارکی ناشیانه برای شروع به کار دولت دهم نیست. از دادگاهی که همه چیزش تقلبی است انتظار دارند عدم وقوع تقلب در انتخابات را اثبات کند. اگر شما اهل تقلب نیستید آن را در رعایت ظواهر اولیه یک دادرسی قضایی به نمایش بگذارید. با دادخواستی سخیف با طرح مطالبی بی‌ربط، با استناد به کتاب‌هایی که به خروار خمیر می‌شوند، با تکیه بر گزارش خبرنگارانی که نامشان را هم کسی نشنیده است و با استناد به اعتراف‌هایی که رنگ شکنجه‌های قرون وسطایی از آن هویداست انتظار دارند ملت را به چه چیز قانع کنند؟ آیا نخوانده‌اند که پیامبر اکرم (ص) فرمود برای کسی که بعد از شکنجه اقرار کند حدی نیست یا کسی که در زندان یا قید و بند باشد و او را تهدید کرده باشند اقراری برای او نیست (الغدیر جلد ششم).
مردم ما با فرزندان خود که دیشب پس از 50 روز بی‌خبری چهرةشان را دیدند احساس همدردی می‌کنند. برادران ما! غمگین نباشید. بدانید که مردم وضعیت شما را درک می‌کنند و می‌دانند که حفظ جان شما واجب‌تر از هر چیز دیگر است. زود خواهد بود که ملت محاکمه مرتکبین این فجایع را شاهد باشد و بازجویان و شکنجه‌گرانی که این‌گونه با جان و آبروی او بازی می‌کنند بشناسد.
وَلَوْ یُؤَاخِذُ اللّهُ النَّاسَ بِظُلْمِهِم مَّا تَرَکَ عَلَیْهَا مِن دَآبَّةٍ وَلَکِن یُؤَخِّرُهُمْ إلَى أَجَلٍ مُّسَمًّى فَإِذَا جَاء أَجَلُهُمْ لاَ یَسْتَأْخِرُونَ سَاعَةً وَلاَ یَسْتَقْدِمُونَ و اگر خداوند مردم را به [سزاى] ستمشان مؤاخذه مى‏کرد جنبنده‏اى بر روى زمین باقى نمى‏گذاشت لیکن [کیفر] آنان را تا وقتى معین بازپس مى‏اندازد و چون اجلشان فرا رسد ساعتى آن را پس و پیش نمى‏توانند افکنند

میرحسین موسوی