نمایش پستها با برچسب مناسبت ها. نمایش همه پستها
نمایش پستها با برچسب مناسبت ها. نمایش همه پستها
۱۳۸۹ خرداد ۱۳, پنجشنبه
۱۳۸۹ اردیبهشت ۹, پنجشنبه
نکوداشت دکتر خانعلی شهید صنف معلمان وسالگرد معلم شهید استاد مطهری
1- از 12 تا 18 اردیبهشت 89 اعضای شورای مرکزی (هیأت مدیره) کانون معلمان و فعالان صنفی به نشانه اعتراض به احکام غیر قانونی اعدام و حبس غیر قانونی همکاران و در روز 12 اردیبهشت عموم همکاران اعتصاب غذای کامل خواهند نمود.
نکوداشت دکتر خانعلی شهید صنف معلمان وسالگرد معلم شهید استاد مطهری
2- فرهنگیان تهران در روز يكشنبه 12 اردیبهشت 89 از ساعت 13:30 تا 17:30 بر سر مزار دکتر ابوالحسن خانعلی واقع در بابویه شهرری و مراسم سالگرد معلم شهید استاد مطهری در شهرستان قم در همان روز و ساعت توسط همکاران استان قم برگزار می گردد . ودر شهرستان های دیگر نیز از معلمان فرهیخته تجلیل به عمل می آید.
از همکاران فرهنگی دعوت می شود در اين مراسم پرشکوه شركت نمايند .۱۳۸۹ اردیبهشت ۸, چهارشنبه
تاریخچه روز معلم
حادثه 12 اردیبهشت ماه سال 1340 و قتل دکتر ابوالحسن خانعلی دبیر دبیرستان جامی تهران حادثه ای به یادماندنی در تاریخ معاصر ایران است . معلمان شهر تهران به دعوت باشگاه مهرگان برای اعتراض به لایحه اشل حقوقی معلمان روز 12 اردیبهشت در میدان بهارستان جمع شدند. در حالی که معلمان شعار صنفی می دادند و ماشینهای آتش نشانی برای متفرق کردن جمعیت بر روی معلمان آب می پاشیدند ناگهان سرگرد ناصر شهرستانی رئیس کلانتری 2 بهارستان با سلاح کمری یکی از معلمان حاضر در میدان را از ناحیه سر مورد اصابت گلوله قرار داد . قتل ابوالحسن خانعلی که دبیر رسمی آموزش و پرورش و دانشجوی دوره دکترای رشته معقول و منقول دانشگاه تهران بود ایران را تکان داد . اعتصاب معلمان 11 روز ادامه یافت و آثار سیاسی مهمی بر جای گذاشت که از جمله آنها سقوط کابینه شریف امامی، روی کار آمدن علی امینی به عنوان نخست وزیر با شعار (اصلاحات از بالا)، انتخاب محمد درخشش رئیس باشگاه مهرگان به عنوان وزیر فرهنگ و انحلال مجلسین شورای ملی و سنا بود . و همینطور شهادت دکتر علی شریعتی استاد دانشگاه و اسلام شناس متدین این مرز و بوم و صمد بهرنگی آموزگار مبارز که در زمان قبل از انقلاب حتی جسد وی را بعد از اعدام در رود ارس غرق گردانیدند .
بعد از انقلاب نیز با شهادت معلم فقید آیت اله مطهری انقلاب اسلامی دستخوش حوادث خونین دیگری از حوزه روحانیت گردید که با شهادت ایشان رنگ و لعاب روز معلم شکل تازه ای به خود گرفت و فرهنگ حرمت به استاد و معلم که ریشه در تاریخ انقلابات ما دارد را با روحانیت ادغام کرد و این روز بزرگ را در صفحات تقویم روزگار حک گردانید .۱۳۸۸ اسفند ۲۹, شنبه
تبريك سال نو
سال نو را به همه دوستان و هموطنان عزيزم تبریک می گویم و امیدواریم سال 1389 سال" صبرو استقامت " برای ملت سرافراز ایران ، سالی خوش و بابرکت همراه با پیروزی و موفقیت باشد.
یــا مُـقَلِـب القُـلوب والأبـــصار، یـامُـدّبــراللیل والنــهار ، یـا محــول الحــول والأحـوال ،حَـوّل حالِـنا الــــی أحسـِـن الــحــــال
دلت شاد و لبت خندان بماند
برايت عمر جاويدان بماند
خدا را ميدهم سوگندبر عشق
هر آن خواهي برايت آن بماند
بپايت ثروت افزون بريزد
كه چشم دشمنت حيران بماند
تنت سالم سرايت سبز باشد
برايت زندگي آسان بماند
ملی شدن نفت و دکتر محمد مصدق
دكتر« محمد مصدق » نخست وزير وقت و مبارز راه ملي شدن نفت ايران، روز 29 اسفند هر سال را روز ملي شدن نفت ، يك روز ملي و تعطيل عمومي اعلام كرد.
29 اسفند 1329 طرح ملي شدن نفت ايران به صورت قانون در آمده بود كه با اجراي آن پس از پنج دهه، از «انگلستان»در نفت ايران خلع يد شد و اين دولت را چنان بر آشفت كه تا براندازي حكومت دكتر «مصدق»در امرداد 1332 دست از مخالفت، تحريك، تحريم و توطئه نكشيد.
يك روز پيش از اعلام 29 اسفند به عنوان يك روز ملي، دكتر «مصدق» جزئيات ظلمهاي انگلستان به ملت ايران در طول 150 سال و مداخلات اين دولت از جمله انحصار نفت ايران در دست خود را براي دهها روزنامه نگار آمريكايي كه به تهران آمده بودند، تشريح كرده بود و چند روز پيش از آن هم آب پاكي روي دست نمايندگان بانك جهاني كه براي ميانجيگري به تهران آمده بودند ريخته و گفته بود که؛ یک ملت مستقل و حاکم برخود بر سر حق مسلم و طبیعی اش مصالحه نمی کند و لذا نیاز به میانجیگری نیست. مذاکره با دولتی که طبیعتی سلطه گر دارد، خودرا برتر می شمارد و زورگویی را حق یک دولت برتر می داند به منزله تسلیم در برابر زور و یک خیانت ملی است. انگلستان ملت باهوش و با استعداد ما را در عقب ماندگی فرو برد تا سر برنیاورد و مدعی اش شود. از اوایل قرن شانزدهم سیاست کلی دولت های سلطه گر بر این مدار بوده است که مانع رشد ملت هایی شوند که روزگاری قدرت بودند. برتری جویان که نان سلطه گری و استثمار می خورند نمی خواهند رقیب داشته باشند ـ چه این رقیب یک فرد منتقد و روشنگر باشد و چه یک ملت بیدار شده از خواب و مصمم و مبارز ـ مبارز کسب حق خود.
پس از پيروزي انقلاب در بهمن ماه 1357 پيشنهاد شده بود که عنوان روز ملي 29 اسفند به روز "ايستادگي در برابر استکبار (سلطه گري)" تغيير يابد تا عنواني گسترده تر باشد که موافقت نشد و استدلال شد که رسم نيست يک عنوان تاريخي تغيير يابد.
لحظه تحويل سال 1389
لحظه تحویل سال نوایرانی٬ ساعت ۲۰ و ۵۲ دقیقه و ۴۴ ثانیه شنبه٬ ۲۹ اسفندماه ۱۳۸۸ برابر با ۲۰ مارس ۲۰۱۰ میلادی بر مبنای طول سال اعتدالی گاهشماری ایرانی
شورای مرکز تقویم موسسه ژئوفیزیک در تقویم رسمی کشور٬ لحظه تحویل سال را بر مبنای طول سال متغیر ساعت ۲۱ و ۰۲ دقیقه و ۱۳ ثانیه روز شنبه٬ ۲۹ اسفند ۱۳۸۸ اعلام کردهاست.
۱۳۸۸ اسفند ۲۵, سهشنبه
فلسفه چهارشنبه سورى
سور به معناى ميهمانى و جشن مى باشد و اما چرا چهارشنبه سورى و چرا آتش برافروختن و چرا از روى آتش پريدن؟ براساس سروده هاى پيروز پارسى، حكيم فردوسى، سياوش فرزند كاووس شاه در هفت سالگى مادر را از دست مى دهد. پادشاه همسر ديگر را برمى گزيند، سودابه كه زنى زيبا و هوسباز بود عاشق سياوش مى شود: يكى روز كاووس كى با پسر نشسته كه سودابه آمد ز در زناگاه روى سياوش بديد پر انديشه گشت و دلش بردميد زعشق رخ او قرارش نماند همه مهر اندر دل آتش نشاند سودابه در انديشه بود تا به گونه اى سياوش را به كاخ خويش بكشاند، دختر زيبا و جوان خود را بهانه حضور سياوش كرده و او را فرا خواند: كه بايد كه رنجه كنى پاى خويش نمائى مرا سرو بالاى خويش بياراسته خويش چون نوبهار بگردش هم از ماهرويان هزار آنگاه كه سودابه سياوش را در كاخ خويش يافت به او گفت: هر آنكس كه از دور بيند ترا شود بيهش و برگزيند ترا زمن هر چه خواهى همه كام تو بر آرم نپيچم سراز دام تو من اينك به پيش تو افتاده...
فلسفه چهارشنبه سورى
سور به معناى ميهمانى و جشن مى باشد و اما چرا چهارشنبه سورى و چرا آتش برافروختن و چرا از روى آتش پريدن؟ براساس سروده هاى پيروز پارسى، حكيم فردوسى، سياوش فرزند كاووس شاه در هفت سالگى مادر را از دست مى دهد. پادشاه همسر ديگر را برمى گزيند، سودابه كه زنى زيبا و هوسباز بود عاشق سياوش مى شود:
يكى روز كاووس كى با پسر
نشسته كه سودابه آمد ز در
نشسته كه سودابه آمد ز در
زناگاه روى سياوش بديد
پر انديشه گشت و دلش بردميد
پر انديشه گشت و دلش بردميد
زعشق رخ او قرارش نماند
همه مهر اندر دل آتش نشاند
همه مهر اندر دل آتش نشاند
سودابه در انديشه بود تا به گونه اى سياوش را به كاخ خويش بكشاند، دختر زيبا و جوان خود را بهانه حضور
سياوش كرده و او را فرا خواند:
كه بايد كه رنجه كنى پاى خويش
نمائى مرا سرو بالاى خويش
نمائى مرا سرو بالاى خويش
بياراسته خويش چون نوبهار
بگردش هم از ماهرويان هزار
بگردش هم از ماهرويان هزار
آنگاه كه سودابه سياوش را در كاخ خويش يافت به او گفت:
هر آنكس كه از دور بيند ترا
شود بيهش و برگزيند ترا
شود بيهش و برگزيند ترا
زمن هر چه خواهى همه كام تو
بر آرم نپيچم سراز دام تو
بر آرم نپيچم سراز دام تو
من اينك به پيش تو افتاده ام (و يا ايستاده ام(تن و جان و شيرين ترا داده ام
سودابه پس از اين كه از مهر و عشق خود به سياوش مى گويد و همزمان به او نزديك مى شود. ناگاه او را در آغوش كشيده و مى بوسد .
سرش تنگ بگرفت و يك بوسه داد
همانا كه از شرم ناورد ياد
همانا كه از شرم ناورد ياد
رخان سياوش چو خون شد ز شرم
بياراست مژگان به خوناب گرم
بياراست مژگان به خوناب گرم
چنين گفت با دل كه از كار ديو
مرا دور داراد كيوان خديو
مرا دور داراد كيوان خديو
نه من با پدر بى وفائى كنم
نه با اهرمن آشنائى كنم
نه با اهرمن آشنائى كنم
سياوش با خشم و اضطراب و دلهره به نامادرى خود گفت:
سر بانوانى و هم مهترى
من ايدون گمانم كه تو مادرى
من ايدون گمانم كه تو مادرى
سياوش خشمناك از جاى برخاسته و عزم خروج از كاخ سودابه را كرد. سودابه كه از برملا شدن واقعه بيم داشت داد و فرياد كرد و درست بسان افسانه يوسف و زليخا دامن پاره كرده و گناه را به سياوش متوجه كرد و چنانچه در نمايشنامه افسانه، افسانه ها نوشتيم، اكثر افسانه هاى سامى، افسانه هاى شاهنامه مى باشد كه رنگ روى سامى گرفته است و نيز در آئين اوستا نوشته ايم كه كتاب اوستا يك كتابخانه كتاب بوده است كه تاريخ شاهان ايران يكى از ۱۲۰ جلد كتاب، كتابخانه اوستا مى باشد و چگونگى به نظم آوردن آن را توسط فردوسى در زندگينامه پيروز پارسى، يعنى حكيم ابوالقاسم فردوسى شرح داده ام...بارى سياوش به سودابه مى گويد كه پدر را آگاه خواهد كرد:
از آن تخت برخاست با خشم و جنگ
بدو اندر آويخت سودابه چنگ
بدو اندر آويخت سودابه چنگ
بدو گفت من راز دل پيش تو
بگفتم نهانى بد انديش تو
بگفتم نهانى بد انديش تو
مرا خيره خواهى كه رسوا كنى؟
به پيش خردمند رعنا كنى
به پيش خردمند رعنا كنى
بزد دست و جامه بدريد پاك
به ناخن دو رخ را همى كرد چاك
به ناخن دو رخ را همى كرد چاك
برآمد خروش از شبستان اوى
فغانش زايوان برآمد بكوى
فغانش زايوان برآمد بكوى
در پى جار و جنجال سودابه، كيكاووس پادشاه ايران از جريان آگاه شده و از سياوش توضيح خواست سياوش به پدر گفت كه پاكدامن است و براى اثبات آن آماده است تا از تونل و راهرو آتش عبور كند.سياوش گفت اگر من گناهكار باشم در آتش خواهم سوخت و اگر پاكدامن باشم از آتش عبور خواهم كرد
سياوش بيامد به پيش پدر
يكى خود و زرين نهاده به سر
سياوش بدو گفت انده مدار
كزين سان بود گردش روزگار
كزين سان بود گردش روزگار
سياوش سپه را بدا نسان بتاخت
تو گفتى كه اسبش بر آتش بساخت
زآتش برون آمد آزاد مرد
لبان پر ز خنده برخ همچو ورد
چو بخشايش پاك يزدان بود
دم آتش و باد يكسان بود
سواران لشكر برانگيختند
همه دشت پيشش درم ريختند
همه دشت پيشش درم ريختند
سياوش به تندرستى و چاپكى و چالاكى به همراه اسب سياهش از آتش عبور كرد و تندرست بيرون آمد.
يكى شادمانى شد اندر جهان
ميان كهان و ميان مهان
ميان كهان و ميان مهان
سياوش به پيش جهاندار پاك
بيامد بماليد رخ را به خاك
بيامد بماليد رخ را به خاك
كه از نفت آن كوه آتش پرست
همه كامه دشمنان كرد پست
همه كامه دشمنان كرد پست
بدو گفت شاه اى دلير جهان
كه پاكيزه تخمى و روشن روان
كه پاكيزه تخمى و روشن روان
چنانى كه از مادر پارسا
بزايد شود بر جهان پادشا
بزايد شود بر جهان پادشا
سياوخش را تنگ در برگرفت
زكردار بد پوزش اندر گرفت
زكردار بد پوزش اندر گرفت
مى آورد و رامشگران را بخواند
همه كام ها با سياوش براند
همه كام ها با سياوش براند
سه روز اندر آن سور مى در كشيد
نبد بر در گنج بند و كليد!
نبد بر در گنج بند و كليد!
اين اتفاق و آزمايش عبور از آتش در بهرام سيد (سه شنبه) آخر سال روى داده بود و از چهارشنبه تا ناهيد شيد (جمعه يا آدينه) جشن ملى اعلام شد و در سراسر كشور پهناور ايران به فرمان كيكاووس سورچرانى و شادمانى برقرار شد.و از آن پس به ياد عبور سرفرازانه سياوش از آتش همواره ايرانيان واپسين شبانه بهرام شيد (سه شنبه شب) را به ياد سياوش و پاكى او با پريدن از روى آتش جشن مى گيرند.
۱۳۸۸ بهمن ۹, جمعه
اربعین آیت الله منتظری در قم برگزار شد
با حضور هزاران تن از مردم، مراسم اربعین آیت الله العظمی منتظری با شکوه خاصی برگزار شد.
براساس اخبار رسیده به ندای سبز آزادی، همزمان با چهلمین روز رحلت آیت الله العظمی منتظری (رضوان الله تعالی علیه) که در آستانه اربعین حضرت امام حسین(ع) برگزار شد، حال و هوای دیگری در شهر قم حاکم شده بود. علیرغم مشکلات عدیده اطلاعرسانی و عدم همراهی رسانههای رسمی و غیر رسمی کشور، هزاران تن از مردم قدرشناس و فهیم شهر مقدس قم و دیگر شهرها جهت شرکت در مراسم در دفتر و بیت فقیه عالیقدر حضور یافتند و با متانت و سکوت ، جلسه بزرگداشت آغاز شد.
حضور چشمگیر مردم باعث شد که دفتر مملو از جمعیت شود و پس از آن کوچه منتهی به بیت توسط اعضای دفتر فرش شد وای با این حال تعدادی در بلوار شهید محمد منتظری و تعدادی کنار رودخانه حضور یافته بودند.
در این مراسم ، علاوه بر قرائت قرآن ، گوشه هایی از اندیشه ها و دیدگاه های آیت الله منتظری توسط مجری قرائت و در بین مراسم چند بار صدای فقیه عالیقدر با موضوعات لزوم امر به معروف و نهی از منکر ، لزوم آزادی زندانیان سیاسی، سفارش امام علی (ع) به مالک اشتر درباره رعایت حقوق انسانها با هر ایده و اعتقادی و شعارهای اول انقلاب از بلندگو پخش شد و مردمی که چهل روز بود صدای او را نشنیده بودند، تحت تاثیر قرار گرفته بودند.
سخنران این مراسم، حجه الاسلام دکتر ادیب عضو هیأت علمی دانشگاه مفید بود که به فضایل اخلاقی و مبارزاتی آیت الله منتظری اشاره داشت. وی آیت الله منتظری را یار عسرت و تنهایی و غربت آیت الله خمینی دانست. وی کسانی را که پس از پیروزی و پایان سختیها خود را انقلابی قلمداد کردند فرصتطلب خواند و از کسانی که از به عمق زحمات آیت الله منتظری برای ترویج مرجعیت امام خمینی و حفظ جان و یاری ایشان در فرایند انقلاب اطلاعی ندارند خواست که نه تنها خاطرات آیت الله منتظری بلکه به خاطرات دیگران مراجعه کنند تا حوادث تاریخی برایشان آشکار گردد. وی ضمن اشاره به شکنجههای آیت الله منتظری و شهید محمد منتظری توسط ساواک به شجاعت و استقامت ایشان در قبل و پس از انقلاب پرداخت.
در حاشیه مراسم:
1- روز قبل از مراسم نمایندگانی از اداره اطلاعات قم و فرمانداری با احمد منتظری دیدار کرده بودند. آنها درخواست عدم تشنج کرده بودند که احمد منتظری از آنها درخواست کردند که نیروهای خودسر را کنترل کنند.
2- نیروهای امنیتی قم از برپایی چادر و سقف بر روی کوچه منتهی به دفتر به دلیل این که امکان آتش سوزی دارد! جلوگیری کردند.
3- نیروهای امنیتی و انتظامی قم به صورت چشمگیر تمامی مبادی منتهی به مراسم را کنترل میکردند و از تجمع مردم در خیابان جلوگیری کرده و به طور وسیع فیلمبرداری میکردند.
4- نیروهای گارد ویژه و لباس شخصی، بسیج و انصار در برخی مکانهای متعلق به سپاه و بسیج در اطراف محل مراسم مستقر شده بودند و تعداد زیادی از آنها در اطراف مکان برگزاری تجمع کرده بودند اما متانت و هوشمندی برگزار کنندگان و مردم عزادار سوژهای به دست آنها نداد.
5- تعدادی از دانشجویان و جوانان شرکتکننده در مراسم بازداشت شدند که تا لحظه تهیه این خبر دو تن از آنها آزاد شدند و از وضعیت دیگران اطلاعی در دست نیست.
6- قبل از آغاز مراسم و پایان آن پیام و سفارش احمد منتظری مبنی بر حفظ آرامش و سکوت و متانت قرائت شد، که با این درخواست تجمع نیروهای لباس شخصی و انصار حزب الله کاملا خلع سلاح شده و محل را ترک کردند و امکان فتنهگری توسط آنها نبود.
7- تعدادی از شخصیتهای حوزوی، دانشگاهی و سیاسی که در این مراسم حضور یافتند و ما مطلع شدیم: آیت الله العظمی صانعی، آیت الله العظمی مدنی تبریزی، آیت الله امینی، آیت الله محقق داماد، آیت الله بیات زنجانی ، آیت الله جواد فاضل لنکرانی، آیت الله مروارید، آیت الله گرامی، آیت الله صادقی تهرانی و بیوت آیات عظام صافی گلپایگانی، سیستانی، شیرازی، شبیری زنجانی، وحید خراسانی، وحیدی، مکارم شیرازی، نوری همدانی، اعضای مجمع محققین و مدرسین حوزه علمیه قم و آقایان عبدالله نوری، کرباسچی، سراج الدین موسوی، حجتی، اشرفی اصفهانی، هاشمی نژاد، ابراهیمی، مهندس بدیعی، مهندس طاهری، خانم اعظم طالقانی و جمعی از اعضای دفتر حضرت امام خمینی در جماران.
۱۳۸۸ آذر ۱۵, یکشنبه
ناگفته های 16 آذر به روایت شهیدچمران
روز دانشجو بر همه ی دانشجویان آزاداندیش و آزادیخواه این سرزمین اهورایی خجسته باد
زنده باد آزادی پاینده ایران اهورایی
ناگفته های16 آذر به روایت شهیدچمران
حدود ساعت 10 صبح موقعی كه دانشجویان در كلاسها بودند، چندین نفر از سربازان دسته "جانباز " به معیت زیادی سرباز معمولی رهسپار دانشكده فنی شدند. ما در كلاس دوم دانشكده فنی كه در حدود 160 دانشجو داشت، مشغول درس بودیم. آقای مهندس شمس استاد نقشهبرداری تدریس میكرد. صدای چكمه سربازان از راهرو پشت در به گوش میرسید. اضطراب و ناراحتی بر همه مستولی شده بود و كسی به درس توجه نمیكرد.در این هنگام پیشخدمت دانشكده مخفیانه وارد كلاس شده به دانشجویان گفت ...
از آن روزیعنی 16 آذر 1332، نه سال میگذرد ولی وقایع آن روز چنان در نظرم مجسم است كه گویی همه را به چشم میبینم؛ صدای رگبار مسلسل در گوشم طنین میاندازد، سكوت موحش بعد از رگبار بدنم را میلرزاند، آه بلند و نالهی جانگداز مجروحان را در میان این سكوت دردناك میشنوم، دانشكدهی فنی خونآلود را در آن روز و روزهای بعد به رای العین میبینم.
آن روز ساكتترین روزها بود و چون شواهد و آثار احتمال وقوع حادثهای را نشان میداد، دانشجویان بیاندازه آرام و هوشیار بودند كه به هیچجه بهانهای به دست كودتاچیان حادثه ساز ندهند. پس چرا و چگونه دانشگاه گلوله باران شد؟ و چطور سه نفر از بهترین دوستان ما، بزرگنیا، قندچی و رضوی به شهادت رسیدند؟
اعمال خائنانه دولت كودتا هرروز بر بغض و كینه مردم میافزود و بر آتش خشم وغضب آنان دامن میزد. از روز 14 آذر تظاهراتی كه در گوشه به وقوع میپیوست وسعت گرفت و در بازار و دانشگاه عدهای دستگیر شدند. روز 15 آذر مجددا تظاهرات بیسابقهای در دانشگاه و بازار صورت گرفت. در دانشكدههای پزشكی، حقوق و علوم، دندانپزشكی، تظاهرات موضعی بود و جلوی هر دانشكده مستقلا انجام میگرفت و سرانجام با یورش سربازان خاتمه مییافت و عدهای دستگیر شدند. در بازار نیز همزمان با تظاهرات دانشجویان، مردم دست به اعتصاب زده شروع به تظاهرات كردند و عدهای به وسیله مامورین نظامی گرفتار شدند.
ضمنا در تاریخ 24 آبان اعلام شده بود كه نیكسون معاون رییس جمهور آمریكا از طرف آیزنهاور به ایران میآید. نیكسون به ایران میآمد تا نتایج «پیروزی سیاسی امیدبخشی كه در ایران نصیب قوای طرفدار تثبیت اوضاع و قوای آزادی شده است» (نقل از نطق آیزنهاور در كنگره آمریكا بعد از كودتای 28 مرداد) را ببیند.
دانشجویان مبارز دانشگاه نیز تصمیم گرفتند كه هنگام ورود نیكسون، ضمن دمونستراسیون عظیمی، نفرت و انزجار خود را به دستگاه كودتا و طرفداری خود را از دكتر مصدق نشان دهند. تظاهرات علیه افتتاح مجدد سفارت و اظهار تنفر به دادگاه «حكیم فرموده» همه جا به چشم میخورد و وقوع تظاهرات هنگام ورود نیكسون حتمی مینمود.
ولی این تظاهرات برای دولتیان خیلی گران تمام میشد زیرا تار وپود وجود آنها بستگی به كمك سرشار آمریكا داشت. این بود كه دستگاه برای خفه كردن مردم و جلوگیری از تظاهرات از ارتكاب هیچ جنایتی ابا نداشت. روز 15 آذر یكی از دربانان دانشگاه شنیده بود كه تلفنی به یكی از افسران گارد دانشگاه دستور میرسد كه «باید دانشجویی را شقه كرد و جلوی در بزرگ دانشگاه آویخت كه عبرت همه شود و هنگام ورود نیكسون صداها خفه گردد و جنبدهای نجنبد...».
دولت بغض و كینه شدیدی به دانشگاه داشت. زیرا دانشجویان پرچمدار مبارزات ملی بودند و با فعالیت مداوم و موثر خود هیات حاكمه را به خطر و سقوط تهدید میكردند. دولت با خراب كردن سقف بازار و غارت اموال رهبران آن، بازاریان را كم و بیش مجبور به سكوت كرد ولی دانشگاه همچنان خاری در چشم دستگاه میخلید و دست از مبارزه برنمیداشت و دستگاه همچون درنده خونخواری به كمین نشسته دندان تیز كرده بود كه از دانشجویان مبارز دانشگاه انتقام بگیرد. انتقامی كه عبرت همگان شود.
این بود كه به خاطر انتقام از دانشجویان و به بهانه تظاهرات علیه تجدید رابطه با انگلستان و برای جلوگیری از تظاهرات در مقابل نیكسون جنایت بزرگ هیات حاكمه ایران در صبح روز دوشنبه شانزده آذر ماه 1332 در صحن مقدس دانشگاه به وقوع پیوست. صبح شانزدهم آذر هنگام ورود به دانشگاه، دانشجویان متوجه تجهیزات فوق العاده سربازان و اوضاع غیر عادی اطراف دانشگاه شده وقوع حادثهای را پیش بینی میكردند. نقشه پلید هیات حاكمه بر همه واضح بود و دانشجویان حتی الامكان سعی میكردند كه به هیچ وجه بهانهای به دست بهانه جویان ندهند. از این رو دانشجویان با كمال خونسردی و احتیاط به كلاسها رفتند و سربازان به راهنمایی عدهای كارآگاه به راه افتادند.
حدود ساعت 10 صبح موقعی كه دانشجویان در كلاسها بودند، چندین نفر از سربازان دسته "جانباز " به معیت زیادی سرباز معمولی رهسپار دانشكده فنی شدند. ما در كلاس دوم دانشكده فنی كه در حدود 160 دانشجو داشت، مشغول درس بودیم. آقای مهندس شمس استاد نقشهبرداری تدریس میكرد. صدای چكمه سربازان از راهرو پشت در به گوش میرسید. اضطراب و ناراحتی بر همه مستولی شده بود و كسی به درس توجه نمیكرد. در این هنگام پیشخدمت دانشكده مخفیانه وارد كلاس شده به دانشجویان گفت: «بسیار مواظب باشید. چون سربازان میخواهند به كلاس حمله كنند اگر اعلامیه یا روزنامهای دارید از خود دور كنید (آن روز «راه مصدق» و اعلامیههای نهضت مقاومت ملی به وفور در دانشگاه پخش میشد.) مهندس خلیلی به شدت عصبانی است و تلاش میكند از ورود سربازان به كلاس جلوگیری كند ولی معلوم نیست كه قادر به این كار باشد» او مهندس خلیلی و دكتر عابدی رییس و معاون دانشكده فنی با تمام قوا میكوشیدند از ورود سربازان به كلاس جلوگیری كنند. ولی سربازان نه تنها به حرف آنها اهمیتی ندادند بلكه آنها را تهدید به مرگ كردند. تا بالاخره در كلاس به شدت به هم خورد و پنج سرباز«جانباز» با مسلسل سبك وارد كلاس شدند.
آغاز درگیریها
عدهای از سربازان، دانشكده فنی را به كلی محاصره كرده بودند تا كسی از میدان نگریزد.اكثر دانشجویان به ناچار پا به فرار گذاردند تا از درهای جنوبی و غربی دانشكده خارج شوند. در این میان بغض یكی از دانشجویان تركید. او كه مرگ را به چشم میدید و خود را كشته میدانست دیگر نتوانست این همه فشار درونی را تحمل كند و آتش از سینه پرسوز و گدازش به شكل شعارهای كوتاه بیرون ریخت:«دست نظامیان از دانشگاه كوتاه». هنوز صدای او خاموش نشده بود كه رگبار گلوله باریدن گرفت و چون دانشجویان فرصت فرار نداشتند، به كلی غافلگیر شدند و در همان لحظه اول عده زیادی هدف گلوله قرار گرفتند. لحظات موحشی بود. دانشجویان یكی پس از دیگری به زمین میافتادند به خصوص كه بین محوطه مركزی دانشكده فنی و قسمتهای جنوبی سه پله وجود داشت و هنگام عقب نشینی عده زیادی از دانشجویان روی این پلهها افتاده نتوانستند خود را نجات دهند.
اجساد خونآلود شهیدان و آن همه نالههای پرشورشان نه تنها در دل سنگ این جلادان اثری نكرد بلكه با مسرت و پیروزی به دستگیری باقیمانده دانشجویان پرداختند. هر كه را یافتند گرفتند و آنگاه آنها را با قنداق تفنگ زدند با دستهای بالا به صف و روانه زندان كردند و خبر پیروزی خود را برای یزید زمان بردند تا انعام و پاداش خود را دریافت دارند. در این واقعه مستخدمان و كارگران دانشكده فنی بیاندازه به دانشجویان كمك كردند.
بدین ترتیب سه نفر از دوستان ما بزرگنیا، قندچی و شریعت رضوی شهید و بیست و هفت نفر دستگیر و عده زیادی مجروح شدند. هنگام تیراندازی بعضی از رادیاتورهای شوفاژ در اثر گلوله سوراخ شد و آب گرم با خون شهدا و مجروحین در آمیخت و سراسر محوطه مركزی دانشكده فنی را پوشاند، طوری كه حتی پس از ماهها از در و دیوار دانشكده فنی بوی خون میآمد. مامورین انتظامی پس از این عمل جنایتكارانه و ناجوانمردانه از انعكاس خشم و غضب مردم به هراس افتاده برای پوشاندن آثار جرم خود خونها را پاك كردند ولی ماهها اثر خون در گوشه و كنار دیده میشد و سالها جای گلولهها بر در ودیوار دانشكده فنی نمایان بود و تا زمین میگردد و تاریخ وجود دارد، ننگ و رسوایی بر كودتاچیان خواهد بود.
جریان این فاجعه دردناك به سرعت منتشر شد و خشم و كینه آزادیخواهان را برافروخت. دانشگاه تهران به پیروی از دانشكده فنی و به عزای شهدای آن در اعتصاب عمیقی فرورفت. بعد از ظهر آن روز دانشجویان با كراوات سیاه از دانشكده حركت كردند و با سكوت غمآلود و ماتم زده رهسپار خیابانهای مركزی شهر شدند و مخصوصاً در خیابانهای لالهزار و استانبول انبوه دانشجویان عزادار نظر هر رهگذری را جلب و او را متوجه این جنایت عظیم میكرد. بیشتر دانشكدههای شهرستانها نیز برای پشتیبانی از دانشگاه تهران اعتصاب كردند. تعداد زیادی از سازمانهای دانشجویی خارج از كشور نیز به عمل وحشیانه و خصمانه دولت به شدت اعتراض كردند. در مقابل سیل اعتراض، جنایتكاران شروع به سفسطه كردند و در مقابل خبرنگاران گفتند كه دانشجویان برای گرفتن تفنگ سربازان حمله كردند و سربازان نیز اجباراً تیرهایی به هوا شلیك كردند و تصادفا سه نفر كشته شدند.
یكی از مجلات، با آنكه سانسور شدیدی وجود داشت و كسی جرات نمیكرد علیه دستگاه كلمهای بنویسد به مسخره نوشته بود كه «اگر تیرها هوایی شلیك شده، پس بنابراین دانشجویان پر در آورده به هوا پرواز كرده و خود را به گلوله زده اند.» به عبارت دیگر گلولهها به دانشجویان نخورده بلكه دانشجویان به هوا پرواز كردهاند و خود را به گلولهها زدهاند.
قربانیان نیكسون
روز بعد نیكسون به ایران آمد ودر همان دانشگاه، در همان دانشگاهی كه هنوز به خون دانشجویان بیگناه رنگین بود، دكترای افتخاری حقوق دریافت داشت و از سكون و سكوت گورستان خاموشان ابراز مسرت كرد و به دولت كودتا وعده مساعدت و كمك داد و به رییس جمهور آمریكا پیغام برد كه آسوده بخوابد چون او كه نوشته بود؛ "... گو این كه مخاطراتی كه متوجه ایران بود، تخفیف یافته است. معذالك ابرهایی كه ایران را تهدید میكرد، به كلی متلاشی و پراكنده نشده است. و مملكت نسبتاً امن و امان است!
صبح ورود نیكسون یكی از روزنامهها در سرمقاله خود تحت عنوان «سه قطره خون» نامه سرگشادهای به نیكسون نوشت كه فورا توقیف شد. ولی دانشجویان سحرخیزی كه خواب و خوراك نداشتند واستراحت در قبل مرگ دوستانشان میسر نبود، زودتر از پلیس روزنامه را خواندند. در این نامه سرگشاده ابتدا به سنت قدیم ما ایرانیها اشاره شده بود كه «هرگاه دوستی از سفر میآید یا كسی از زیارت باز میگردد و یا شخصیتی بزرگ وارد میشود، ما ایرانیان به فراخور حال در قدم او گاوی یا گوسفندی قربانی میكنیم.» آنگاه خطاب به نیكسون گفته شده بود:«آقای نیكسون وجود شما آنقدر گرامی و عزیز بود كه در قدوم شما سه نفر از بهترین جوانان این كشور یعنی دانشجویان دانشگاه را قربانی كردند.»
آمادگي كوشا
اس ام اس عید غدیر
روز مـحـشــر پـرسـيـد ز مـن رب جـلــــــــي
گفت تو غـرق گنـاهي؟ گفتمش يـا رب بلي
گفت پس آتش نميـگيرد چـرا جـسم و تنـت
گفتمش چون حـک نمودم روي قلبم يا علي
---------------------------------------------------------
شبي در محفلي ذکر علي بود
شنيدم عارفي فرزانه فرمود
اگر آتش به زير پوست داري
نسوزي گر علي را دوست داري
خورشيد شکفته در غدير است علي
باران بهار در کوير است علي
بر مسند عاشقي شهي بي همتاست
بر ملک محمدي امير است علي
--------------------------------------------------
نام علي : عدالت
راه علي : سعادت
عشق علي : شهادت
ذکر علي : عبادت
عيد علي : مبارک
---------------------------------------------------------
عيد کمال دين . سالروز اتمام نعمت و هنگامه اعلان وصايت و ولايت
امير المومنين عليه السلام بر شيعيان و پيروان ولايت خجسته باد
---------------------------------------------------------
روز عيد غدير خم از شريف ترين اعياد امت من است
پيامبر اکرم(ص)
------------------------------------------------------
نازد به خودش خدا که حيدر دارد / درياي فضائلي مطهر دارد
همتاي علي نخواهد آمد والله / صد بار اگر کعبه ترک بردارد
عيد غدير خم مبارک باد
-----------------------------------------------------------
خدايا به حق شاه مردان / مرا محتاج نامردان مگردان
فرا رسيدن عيد غديرخم بر عاشقان آن حضرت مبارک
------------------------------------------------------------
دلا امشب به مي بايد وضو کرد
و هر ناممکني را آرزو کرد
عيد بر شما مبارک
----------------------------------------------------------
چون نامه ي اعمال مرا پيچيدند
بردند به ميزان عمل سنجيدند
بيش از همه کس گناه ما بود ولي
آن را به محبت علي بخشيدند
عيدتان مبارک
----------------------------------------------------------
عجب تمثيلي است اين که علي مولود کعبه است . . . .
يعني اينکه باطن قبله را در امام پيدا کن .
عيد غدير خم مبارک
---------------------------------------------------------
رسولي کز غدير خم ننوشد ،
رداي سبز بعثت را نپوشد .
عيد غدير خم مبارک
---------------------------------------------------------
مدح علي و آل علي بر زبان ماست
گويا زبان براي همين در دهان ماست
اشتراک در:
پستها (Atom)