‏نمایش پست‌ها با برچسب مقاله. نمایش همه پست‌ها
‏نمایش پست‌ها با برچسب مقاله. نمایش همه پست‌ها

۱۳۸۹ اردیبهشت ۲۶, یکشنبه

آموزش نابود کننده ی فقر، هرنوع کج اندیشی، کج بینی و کج روی

 آموزش برای همه


آموزش نابود کننده ی فقر، هرنوع کج اندیشی، کج بینی و کج روی

آموزش بین الملل که نهادی مردمی ، غیر دولتی و غیر سیاسی است، زیر مجموعه ی سازمان جهانی کار و یونسکو می باشد، ده سال پیش 19 تا 25 آوریل را هفته ی تلاش جهانی جهت " آموزش برای همه " اختصاص داد که در آن هفته اهداف و راهکارهای توسعه ی هزاره ی سوم مورد توجه قرار گرفت . در آن موقع پیش بینی شده بود که تا سال 2015 میلادی امر آموزش برای همه ی جهانیان محقق شود . اما با وجود مقداری پیشرفت ، شکست جامعه ی بین المللی در انجام تعهدات خود که در اثر بحران اقتصادی و اجتماعی جهان به وجود آمد موجب شد تعدادی اهدا کنندگان، کمکهای آموزشی خود را کاهش دهند و همین باعث شد اصلاح و پیشبرد برنامه های آموزشی ضعیفتر شود.

آموزش بین الملل تعداد بچه هایی را که باید به مدرسه بروند اما امکان حضور در مدرسه و تحصیل را ندارند 72 میلیون نفر تخمین می زند. همه می دانیم که تعدادی از آن 72 میلیون فرزندان محروم از آموزش در کشور ما هستند: یچه های خیابانی که به تکدی گری ، فالنامه فروشی ، گل فروشی و شغل های کاذب وادار شده اند و یا در تعمیرگاهها، مغازه ها و کارگاهها بر خلاف قانون کار جان می کنند و از نعمت آموزش و بازی ها و تفریحات کودکانه محروم می باشند. متاسفانه در کشور ما هیچ ارگان و نهادی متولی و مسؤل شناسایی، آمارگیری و فراهم آوردن امکانات آموزشی برای آن بچه ها نیست و سال به سال به تعداد بچه های محروم از آموزش اضافه می شود. حال اگر تعداد به اصطلاح دانش آموزانی را که در مدارس غیر دولتی ، مراکز آموزش از راه دور و حتی بعضی مدارس دولتی ، با ندیده گرفتن و زیر پا گذاشتن مقررات و آیین نامه های آموزشی و امتحانی وزارت آموزش و پرورش ، بدون دادن آموزش، نمره و مدرک تحصیلی به ایشان داده می شود، اضافه کنیم عمق فاجعه به دلسوزان فرهنگ ، آموزش و توسعه ی کشور مشخص می شود.

این در حالیست که اصل 30 قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، دولت را موظف به فراهم آوردن وسایل آموزش و پرورش رایگان برای همه ی ملت ایران تا پایان دوره ی متوسطه می کند و کشور ایران از موهبات طبیعی و خدادادی فراوانی برخوردار است و پیغمبر بزرگوار اسلام می فرماید : " ز گهواره تا گور دانش بجوی ".

پس ما را چه می شود که وقتی به قدرت می رسیم از آموزش همگانی غافل می شویم ؟! چرا نمایندگان کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس به فکر آموزش همگانی نیستند؟ آیا با گذاشتن یک صد تومانی یا دویست تومانی در کف دست این بچه ها یا خرید یک فالنامه ی حافظ مشکل آن بچه ها و خانواده هایشان حل می شود؟ چرا عوض نشان دادن راهکارهای مبارزه با اعتیاد ، تشویق و تهییج مسؤلان ، نهادها ، سازمانهای ذیربط و ثروتمندان به کمک و سرپرستی خانواده های بی چیز ، معتاد و جمع آوری تکی گران از خیابانها و معابر و مجامع عمومی و بذل آموزش و دانش به آنها، به معلم تلقین می شود به فرزندان معتاد ، بی سرپرست و یتیم بیش از استحقاقشان نمره بدهند؟! تا کی باید شاهد باشیم که تعدادی سود جو در مدارس، بخصوص مدارس غیر دولتی و مراکز آموزش از راه دور، با رشوه خواری، به جای آموزش دادن به نوجوانان و جوانان به آنها مدرک بدهند که آن مدارک در نهایت وبال گردن صاحب مدرک بی سواد و بی دانش می باشد و مشکلات جامعه و دولت مردان را افزایش می دهد. در صورتیکه خردمندان و دانشمندان آموزش را مبنا و لازمه ی توسعه ی اجتماعی ، اقتصادی و سیاسی جامعه قلمداد می کنند، نه مدرک و نمودارهای کذایی و قلابی قبولی را! ما ایرانیان که همه، در گفتار، منکر تاثیر آموزش با کیفیت در درک، فهم، شعور، حسن اخلاق، توانایی و مهارت انسان نیستیم پس چرا گفتارمان را با کردارمان همسان و هماهنگ نسازیم؟!

آموزش بین الملل، درسال میلادی جاری، راهکارهای متفاوتی را در کارزار محقق ساختن " آموزش برای همه " در پیش گرفته است. از جمله برای جلب توجه جهانیان و فوتبال دوستان به آموزش، در کنار جام جهانی فوتبال، که در ماههای ژوین و ژوییه، در افریقای جنوبی برگزار می شود تلاش خواهد کرد. حتی پیشاپیش پشتیبانی تعداد زیادی سران کشورها، شخصیت های علمی، بازیکنان مشهور فوتبال و سفرای مشهور را به این امر حیاتی جلب کرده و شور و هیجان دهها هزار معلم را که قصد کمک به کارزار " آموزش برای همه " را دارند برانگیخته است. علاوه بر این آموزش بین الملل عزم خود را جزم کرده تا با قرار دادن موضوع " آموزش برای همه " در دستور کار دو مجمع کلیدی جهانی : ابتدا در مجمع عمومی سازمان ملل که در سطوح بالای سران کشورها، جهت تصمیم گیری پیرامون اهداف توسعه ی هزاره ی سوم، در نیویورک، در ایالات متحده، از بیستم تا بیست و دوی سپتامبر تشکیل خواهد شد و سپس در کنفرانس G20 که در سؤول، کره جنوبی، از یازده تا دوازده نوامبر امسال برگزار خواهد شد ؛ کارزار " آموزش برای همه " را به این دو مجمع کشانده و با تحت فشار دادن سران کشورها آنان را مجبور به ایفای وظایف و تعهدات خود در امور آموزشی بکند. در این راستا از دبیر کل محترم یونسکو ایرینا بوکووا ( Irina Bokova ) در خواست کرده تا یقین حاصل شود که امر آموزش در دستور کار این دو مجمع بر امور دیگر حق تقدم داشته باشد.

بسیار بجا و به موقع است که ما ایرانیان از خود بپرسیم، در این کارزار " آموزش برای همه " ، ما چه سهمی را حداقل در کشور خود، به عهده می گیریم؟ چقدر دست و بال معلمان دلسوز و فداکار را جهت مشارکت در این کارزار باز می گذاریم و از آنها حمایت می کنیم ؟ صاحبان قدرت و ثروت باید بدانند که با آموزش کیفی برای همگان است که تمام افراد شعور انسانی و اجتماعی پیدامی کنند، جامعه به توسعه ی اقتصادی ، اجتماعی و سیاسی می رسد و پایه های قدرت و منابع ثروت آنان ایمن می ماند


از:عبدالرحمان ایران نژاد، یک پیر معلم/كانون صنفي معلمان ايران (طيف صنفي)

۱۳۸۹ اردیبهشت ۲۵, شنبه

معلم انسانی متفاوت !!!




روزی و روزگاری، از شیخی قدرتمند که ریا ست دولت را به عهده داشت پرسیدند:

" چرا حقوق و مزایای معلمان را به اندازه ی حقوق و مزایای کارکنان دیگرحکومت افزایش ندادید؟ "


شیخ فرمود: " معلمها زیرک و با هوشند از راههای دیگر میتوانند کمبود حقوق و مزایای خود را جبران کنند. آنها نیازی به افزایش حقوق ندارند. "! اما شیخ حواسش نبود افرادی که او از آنها به زیرکی نام می برد معلم نما هستند نه معلم.




بعضی ها می گویند: "معلمی شغل انبیاست ". پس نتیجه می گیریم:

· چون انبیا از حکومتی یا کسی حقوق نمی گرفتند پس حکومت یا کسی موظف به پرداخت حقوق و رفع نیازهای زندگی معلم نیست!

· معلم علم غیب دارد پس نیازی به مطالعه و کسب و افزایش دانش ندارد. لذا می تواند در ساعات فراغت از تدریس، برای امرار معاش به شغل دیگری بپردازد!

· انبیا همواره در مقابل توهین و تجاوز به حقوق خود، اهل و عیال و نزدیکانشان، توسط ظالمان و زورگویان، به خدا پناه می بردند و آنها را به خدا حواله می کردند. پس معلمان نیز باید همان کار را بکنند و توقعی از حمایت قانون ، قاضی و دادگاه نداشته باشند!

اما بعضی ها معتقدند مزایای زیر که به اکثر کارکنان دولت داده می شود به دلایلی که ذکر می شود به معلم تعلق نمی گیرد:

· سالیانه دو ماه حقوق اضافی به عنوان پاداش خدمت به دولت،به معلم تعلق نمی گیرد، زیرا : معلم به دولت کار و خدمت نمی کند. بلکه او به مردم تدریس می کند و برای گسترش و بهبود فرهنگ و دانش جامعه خدمت می کند!

· پول کفش و لباس به معلم داده نمی شود زیرا : معلم باید آراسته به معرفت، دانش و ادب باشد نه لباس و کفش خوب و تمیز! لباسهای کهنه و ارزان قیمت سالهای قبل او را بس!

· حق مسکن به معلم تعلق نمی گیرد زیرا: معلم با کارکردن در بنگاه معاملات املاک و بردن مشتریان به خانه های دلپسند و کاخهای با شکوه از مشاهده ی آنها لذت می برد و نیاز روحی خود را برطرف می کند. پس خانه ی محقر و اجاره ای او را بس!

· به معلم هزینه و امکانات گردش و مسافرت داده نمی شود. برای اینکه معلم موقع تدریس، در نقشه ی کره ی زمین، از کشوری به کشور دیگر و از شهری به شهر دیگر می رود، موقع مسا فرکشی از تمام نقاط و اطراف محل سکونتش دیدن می کند. علاوه براین او می تواند در تعطیلات، با پرداخت مبالغی کمتر از کرایه ی هتل، کلاس درسی را اجاره کرده ، گچ و خاک و دوده اش را تمیز و فرش کند یا اینکه چند متری از حیاط مدرسه ای را اجاره کرده و در آنجا چادر بزند و از سرویس بهداشتی دانش آموزان، بطور مشترک استفاده کند. البته برای استفاده از این امکانات و تسهیلات دیدن دم بعضی ها لازم است!

· چون مدرسه اولین جایگاه ورزش و سالم سازی جسم و روح و معلم اولین مربی ورزش و انسان سازی است لذا خود نیز برای حفظ سلامت جسم و روانش باید پیاده و به حالت دوان به مدرسه رفت و آمد کند. از اینرو معلم نیازی به سرویس رفت و آمد یا هزینه ی ایاب و ذهاب به مدرسه ندارد و به همین دلیل هزینه یا امکانات ورزش، استخر و ... به معلم داده نمی شود.

· غذای بین روز یا هزینه ی آن به معلم داده نمی شود زیرا خاک پای دانش آموزان و گچ تخته سیاه اشتهای او را کور می کند! او نیازی به خوراک دیگر ندارد!

· معلم باید هر ماه مقداری از حقوق ماهیانه ی خود را بابت کمک به مستمندان، جهیزیه ی تازه عروسان ندیده و ناشناخته، کمک به مدرسه ، خرج افطاری ماه مبارک رمضان مدرسه، خریداری هدیه ای گرانقیمت جهت روز معلمی برای ... و .... به کسانی که اول هر سال توسط .... نامزد می شوند و با صلوات برگزیده می شوند بپردازد تا معلمی متعهد، ایثارگر، با معلومات و .... ارزشیابی شود.

· معلم باید بجای پول ، مواد خوراکی ، پوشاک و لوازم زندگی، گچ تخته سیاه ، پرخاش و توهین دانش آموزنما و اولیای او و تبختر و اخم و تخم انتصابی های از ما بهتر و تظاهر و مقدس نمایی های آنان را به جان خریده و برای گذران زندگی به خانه ببرد!
· معلم نیازی به .... ندارد. زیرا او عزت نفس دارد و به آفریدگاری و پروردگاری بی نیاز و قادر و متعال معتقد است.

پروردگارا ، دادگسترا و فریادرسا! تنها تو را سپاس می گویم و به تو پناه می آورم.

عبدالرحمان ایران نژاد

۱۳۸۹ اردیبهشت ۹, پنجشنبه

روند رو به ویرانی آموزش و پرورش ایران/ رسول بداقی معلم دربند

روند رو به ویرانی آموزش و پرورش ایران/ رسول بداقی معلم دربند

   در  جوامع بشری همواره توجه به فرزندان از نظر رشد جسمی و  پرورش استعدادهای فکری آنان از جایگاه ویژه ای برخوردار است  و سرلوحه زندگی خانواده و به دنبال آن سیاست کلان کشورهاست واگرچنین نباشد،نوع  بشر رو به نابودی خواهد رفت. آنچه  امروز در جامعه  و کشور ما مایه نگرانی است و هر انسان  آگاه و با تجربه ای را وادار به واکنش  می کند،بلای دردناک وخطرناکی است به نام :" روند روبه ويراني سيستم آموزش و پرورش ايران".
 یکی از ابعاد روحی انسان  معنویت است ؛ بی  گمان نیاز به رشد و پرورش این بعد،کمتراز توجه به بعد  مادی وی نمی باشد. می توان گفت آموزش و پرورش هر کشوری در حکم اکسیژن است . برای بدن موجود زنده، اکسیژن مایه حیات است.  اگر به او اکسیژن نرسد خواهد مرد و اگر اکسیژن ناسالم تنفس کند آرام آرام با مشکلات جدی روبرو خواهد شد وهنگامی به خود می آید، ونشانه های بیماری را در خود می شناسد که برای درمان دیر شده است.

آموزش و پرورش از سیستم ونهادهایی است که دست کم یک دوره 15 تا 20 ساله طول می کشد  که کارآمدی یا ناکارآمدی خود را نشان دهد . آموزش  وپرورش مانند بخش کشاورزی نیست که دریک دوره یک ساله، كشاورزمتوجه خرابی و اشکال در سیستم شده و از هدر رفتن سرمایه ،انرژی و وقت برای سال بعد جلوگیری کند و تلاش شود که برای سال آینده کاستی ها را برطرف کند.  بلکه آموزش وپرورش فرآیندی است انسانی و طولانی مدت، وآنگهی سرمایه آموزش و پرورش مصالح ساختمانی یا گندم ومیوه نیست که به آسانی آن را دور ریخته  و یا به عنوان ضایعات در صنایع دیگر از آن استفاده شود،بلکه سرمایه آموزش و پرورش "انسان" است که در صورت ناکارآمدی وتربیت نادرست مانند ویروس به جان سایر همنوعان افتاده ودیگران را نیز باخود به نابودی می کشاند.
  با طولانی بودن دوره بازدهی آموزش وپرورش برگشت  و اصلاح الگوی  آموزشی، نیاز به متخصصین  ورزیده و باتجربه ای دارد که در این سیستم  استخوان خرد کرده باشند. برکسی پوشیده نیست که یک انسان اجتماعی اگربخواهد درست زندگی کند وفردی مفید برای جامعه باشد ودر مسیر کمال حرکت کند تنها نیازهایش خوراک، پوشاک ومسکن نیست،بلکه به کمال رساندن انسانیت او مهمتر اززنده بودنش است و در واقع هر انسانی را باید در دوران نوجوانی و کودکی به مسیر انسانی رهنمون ساخت و این ممکن نیست مگر با آموزش وپرورش ؛ زیرا قوه ی ناطقه و ادراکات انسانی تقویت نمی شوند جز با آموزش وپرورش و آموزش وپرورش نیز تنها با تدبیر معلمان می تواند در این مسیر گام بردارد. بدیهی است چنانچه معلم تأمین نباشد وامنیت شغلی ومعیشتی نداشته باشد نقش و وظیفه خود را به درستی انجام نخواهد داد.
بی  گمان کم وکیف و کارآمدی یا ناکارآمدی این  آموزش وپرورش  را کسی نمی تواند  بهتر از معلمان واندیشمندان  این علم درک  کند ، زیرا از یک طرف معلمان در طول  روز با جوانان ونوجوانان  در اجتماعی به نام  مدرسه سر وکار بیشتری دارند  و از طرف دیگر، برای این  حرفه آموزش دیده اند. آنچه معلمان را بیشتر از هر چیز دیگری نگران کرده است ،پوچ گرایی و به بیراهه رفتن این سیستم است.
کانون صنفی معلمان ایران و شاخه های متعدد  آن در سراسر کشور بیش از یک دهه است  پیشروان جنبش بهبود سیستم آموزش و پرورش هستند و  به روش های گوناگونی مانند صدور بیانیه،نوشتن مقاله،گفتگوهای  بدون وقفه با مسئولین  عالی رتبه و نمایندگان  مجلس، انجام مصاحبه های فراوان با رسانه ها و نشست های صنفی با فرهنگیان، مشکلات و خطرات پیش و روی سیستم را به آگاهی همگان رسانده اند.
جا دارد که بار دیگر به اطلاع  ملت بزرگ و متمدن  ایران رسانده شود که آموزش وپرورش کشور در راستای تعلیم  وتربیت فرزندان این  مرز وبوم هم از دید کمی وهم از دید کیفی رو به نابودی می باشد.
ساختمان های فرسوده ، مدارس  کپری، نداشتن تجهیزات  آموزشی، استفاده از وسایل آموزشی قرون وسطایی، کتب درسی نارسا و غیر کاربردی، معلمان نگران، ناخشنود و ناراضی، دانش آموزان دلسرد  وخسته از آموزش همه ذره ایست از مشکلات بی شمار آموزش وپرورش کشور.
در حالی که در بسیاری از کشورها که قدمت استقلال  و ایجاد حکومت  در آنها از عمر بسیاری از سالمندان کشورمان  کمتر است ( کانادا،استرالیا،بحرین،و....)  از پیشرفته ترین سخت  افزارهای،نرم افزارها،لابراتوارهای زبان آموزی،رسانه  های الکتریکی و دیجیتالی در کلاس های  درس استفاده می شود، آموزش وپرورش ایران هنوز از روش  تخته سیاه  وگچ،شیوه معلم محوری ،روش سخنرانی  ومنبری استفاده می کند واز این متدهای منسوخ ونفرت ایجاد کن برای دانش آموز در این عصر با این همه توسعه  وپیشرفت در زمینه  های تکنولوژی آموزشی دست بردار نیست.
مدارس ایران به علت کمبود  سوخت و نبود سیستم  گرمایشی مناسب درزمستان ها یا به بهانه های واهی تعطیل  می شوند و یا فرزندان و اطفال معصوم  مجبورند در سرما پشت  نیمکت های یخ زده بنشینند و از سرما بلرزند. ودر آخر، فصل بهار و آزمونی به اسم نوبت آخر را سمبل کرده و سپس  فرزندان این مرزو بوم را بدون هیچ گونه برنامه ریزی درستی روانه کوچه ها و خیابان ها می کنند وبدین طریق نیز بیش از 3 ماه از عمر بیشتر دانش آموزان در هر سال تلف می شود و در واقع هدر رفتن این زمان بسان بسیاری چیزهای دیگر نمی تواند کمترین تأثیر را در توسعه وپیشرفت کشور داشته باشد.
وسایل ورزشی درمدارس ایران بدون اغراق در حد صفر می باشد. دانش آموزان این  کشور که خود  خدایان نفت وگاز  ومنابع طبیعی سرشار است ،هنوز از  داشتن زمین ورزشی،سالن ورزشی،وسایل ورزشی وحتی توپ مناسب بی بهره اند. در همه فصول سال با توپ 50 گرمی پلاستیکی که آن را از بقالی نزدیک مدرسه می خرند بر روی آسفالت  مشغول غلتاندن توپ هستند و مدام با همدیگر مشغول رد وبدل کردن حرف های رکیک هستند، آن وقت داد و فریاد بسیاری از مسئولین آموزش وپرورش گوش زمین وزمان را کر کرده که آموزش و پرورش در حال پرورش فرزندان این کشور است و به بهترین شیوه های ممکن آنها را برای زندگی در جامعه آماده می سازد و با ارائه آمارهای نادرست از پیشرفت علمی و کاهش افت تحصیلی، ژست های قهرمانانه به خود می گیرند .
در آموزش وپرورش ایران  از دروس مهم و شادی بخشی همچون ورزش ،تئاتر، سینما،موسیقی،نقاشی  و....که روح لطیف و  شاداب انسان را طراوت می بخشد خبری نیست . از ساعات  دروسی همچون مشاوره  ، هنر و تربیت  بدنی بسیاری از مدیران به عنوان فرصتی  برای خشنود کردن دوستان و اربابان خود  استفاده می نمایند و این ساعات  را به افرادی واگذار می کنندکه نه تخصصی  دارند ونه زحمت رفتن به کلاس درس  را به خود می دهند.
در آموزش وپرورش خشک و بی روح ایران  به هیچ عنوان خبری از گردش و بازدید علمی، پژوهش، کتابخوانی، مقاله نویسی، رقابت علمی و ورزشی و تشویق  های مادی ومعنوی نیست.
در این آموزش وپرورش آنچه به دانش آموز یاد داده می شود  کمترین پیوند را با مطالب ومتون دانشگاهی دارد که این نشان از ناآگاهی وناواردی برنامه ریزان و  تدوین کنندگان  کتب درسی می باشد.
بدبختانه باید گفت که آموزش  وپرورش ایران در کار  تعلیم وتربیت فرزندان  این دیار، مرجعیت علمی و آموزشی لازم راندارد. در ایران دانش آموزان دریافته اند که در کلاس های درس  وقت وانرژی آنان بیهوده به هدر می رود و استعدادشان هرز، که این دریافت درستی است.
در  مقطع متوسطه در بسیاری از دروس بودن ونبودن دانش آموز در کلاس درس، خواندن یا نخواندن  ،مرتب بودن یا نبودن وی برای مسئولین مهم نیست، آنچه مهم  است کمک مالی پدر ومادربه مدارس  و اعتراض نکردن  به شرایط موجود  می باشد.
امروزه  آنچه برای دانش آموز مرجعیت علمی دارد آموزش  های غیر مدرسه  ای مانند: ماهواره ، اینترنت، موبایل ،مدل های تیپ، لباس های وارداتی و آموزش های غیر رسمی و کلاسیک می باشد.
از طرفی دیگر روند افزایش بیکاری ،کسب معاش و  کار آموزی ها از طریق راههایی غیر  از تحصیل دانش به ناامیدی دانش آموزان از کلاس ومدرسه دامن زده و سبب دلسردی جوانان از نشستن بر پشت میز و نیمکت  می شود. همچنين با کمی  تأمل دیده می شود  که دست هایی در کار  است که از دانش آموزان مدارس صرفآ عمله هایی بی خرد و فرمانبردار ساخته شود...
برای نمونه می توان از ساخت 4000 هزار مدرسه  زیر نظر حوزه علمیه  برای تربیت مدیران آینده کشور نام  برد...
  افزایش روز افزون مراکز  فنی و حرفه ای، کاردانش، هنرستان های کارآموزی، آموزشگاههای آزاد وکاهش مدارس علوم انسانی نشانی بر این  مدعاست.
بی  محتواساختن کتاب های  درسی مانند: دانش اجتماعی،فلسفه،منطق،روان  شناسی،جامعه شناسی،تاریخ  جهان،تاریخ ایران و اقتصاد و... و حذف بسیاری از آنها در دبیرستان ها وهنرستان ها نشان دیگری از این سلطه و مقلد پروری می باشد.
زیرپاگذاشتن اصل سی ام قانون اساسی و دریافت پول از خانواده  ها به طور موذیانه و زوری ، افزایش روز به روز مدارس غیر انتفاعی و  پولی که عمدتآ از استانداردهای لازم آموزشی نیز بی بهره اند، در واقع چوب حراج بر همه داشته های آموزش و پرورش می باشد و نشان از آن دارد که آموزش وپرورش از آخرین اولویت های سیاست کلان مملکت بوده وهمه ی سرمایه ی کشور ... می شود.
امروزه  از درس فلسفه تنها زندگی برخی از فیلسوفان مسلمان به چشم می خورد. از تئوری های جامعه شناسی دانشمندان بزرگ دنیا در کتب درسی خبری نیست، از روانشناسی شخصیت ،روان شناسی یادگیری کودک و رشد ونظریات روان شناسان بزرگ دنیا در کتب درسی مطالب بسیار کمی گنجانده شده است.
در  کتاب های دینی، دانش آموزان با هیچ  دین دیگری آشنا نمی شوند تا در روبرو شدن با پیروان سایر ادیان بتوانند آگاهانه از دین خود دفاع کنند.
کتاب  های علوم انسانی دبیرستان برای رشته علوم انسانی روز به روز لاغرترشده  و دانش آموزان رشته های تجربی ،  ریاضی و کاردانش  از این مطالب بی بهره اند.
در  عصری که مسائل حقوق بشری، حقوق فردی، اجتماعی، خانوادگی، شغلی و بین  المللی یکی از چالش  برانگیزترین  مسائل افراد جامعه است آموزش وپرورش ایران از آشنا کردن دانش آموزان با اینگونه قوانین دریغ می ورزد.
کوتاه سخن اینکه: دانش آموزان ایرانی در جزیره ای کوچک از دانش و اندیشه نگهداری می شوند و چندین دهه است که چشم به راه تصمیماتی هستند که از ... برای آنان گرفته می شود وروز به روز این سیاست گسترش بیشتری می یابد.

رسول بداقی معلم زندانی، بند350 زندان اوین- اردیبهشت 1389


كانون صنفي معلمان ايران

۱۳۸۸ بهمن ۲۶, دوشنبه

معلم؛ آينه بي زنگار


روانشناسان تربيتي تاثير شخصيت معلم را برروي شاگردان بسيار مهم مي‌دانند. در فرآيند تدريس رفتار و كردار و كل شخصيت معلم از اهميت خاصي برخوردار است و در ايجاد شرايط يادگيري و تغيير و تحول شاگردان تأثير مي‌گذارد. از آنجا كه عمل و رفتار معلم براي دانش‌آموزان معيار مي‌شود، بنابر اين معلم بايد در رفتار و اعمالش بسيار سنجيده عمل كند كه نمونه و الگوي مناسبي براي شاگردانش باشد. 

معلم خوب، معلمي است كه درس انسان شدن را به شاگردانش بياموزد و دين باوري و خداترسي را در آنان زنده كند و به آنان بياموزد كه انسانيت قابل تحقق است و خود معلم نمونه تحقق يافته انسانيت باشد.
معلمان موثر و كارآمد از نظر خصوصيات شخصي، شوخ‌طبع، گشاده رو هستند و هميشه سعي در رعايت عدالت دارند و قادرند با دانش‌آموزان ارتباط صحيح برقرار كنند. كلاس درس آنان زنده و فعال است، علاوه بر آموزش مواد درسي، پرورش و تربيت اخلاقي شاگردان را هم مد نظر دارند. اينگونه معلمان گرم و صميمي هستند و در كلاس آنان انعطاف‌پذيري وجود دارد و شاگردان احساسات خود را بيشتر بروز مي‌دهند و به راحتي در بحث‌هاي كلاس و درس‌ها شركت و احساس استقلال مي‌كنند.
معلم نبايد در برخورد با شاگردان تبعيض قائل شود و اگر شاگردان متوجه اين امر شوند، به او اعتماد نخواهند كرد. او حتي سركلاس بايد نگاه‌هاي خود را ميان شاگردانش به مانند صدايش تقسيم كند و به همه آنان نگاه محبت‌آميز داشته باشد.
معلم بايد وقت‌شناس و دقيق و منظم باشد، ورود او به كلاس درس همراه شادي و نشاط و انرژي مثبت و خروج او از كلاس همراه با رضايت باطني از كار خود و همچنين رضايت شاگردانش از او و تدريس و رفتارش باشد. همه وقت كلاس به بهترين شكل در جهت ارتقاي علمي شاگردانش تلاش كند و شاگردان پيوسته از آموزش لذت ببريد.
معلم بايد سر و وضع ظاهري آراسته، تميز و مرتب داشته باشد و لباس نو و مناسب بپوشد. معلم خوب ضمن دارا بودن توان علمي بالا، به مسائل روز تعليم و تربيت و نكات ظريف روانشناسي شاگردانش و به درسي كه تدريس مي‌كند تسلط كامل داشته باشد. معلم هراندازه كه داراي رفتار انساني مطلوب باشد، اگر توان و بنيه علمي نداشته باشد و يا در كار خود ضعيف عمل كند، مورد قبول شاگردانش واقع نمي‌شود.
1ـ معلم خوب با ياد خدا به كلاس مي‌رود تا بتواند به ياري او بذر خوب را در ذهن پاك شاگردانش بكارد.
2 ـ معلم خوب شرايط سني و تفاوت‌هاي فردي شاگردانش را در نظر مي‌گيرد و به آنان احترام مي‌گذارد.
3 ـ وي ميان شاگردانش فرق نمي‌گذارد، به قولي كه داده عمل مي‌كند تا ارزش‌ها در ذهن آنان شكل گيرد.
4 ـ او مهر و محبت و نرمش و قاطعيت را با هم دارد و به كارش عشق مي‌ورزد.
5 ـ توان علمي بالايي دارد و پيوسته براي ارتقاي علمي خود تلاش مي‌كند و مسلط بر كار خود است.
6 ـ معلم خوب نمره را وسيله انتقام نمي‌كند بلكه يادگيري شاگردان برايش مهم است. كار او آموختن است.
7 ـ معلم خوب مي‌داند كه همه چيز را نمي‌داند پس همواره در تلاش است كه بداند.
اكرم محسني ـ دبير منطقه14 / كارشناس ارشد تاريخ و فلسفه آموزش و پرورش